اعدام متجاوز در تجاوز جنسی به نوعروس
پرونده تجاوز جنسی در شرکت تجاری با صدور حکم اعدام متجاوز در دادگاه کیفری یک استان تهران بسته شد.
اواخر آبان ماه سال ۹۹ زن جوان به نام ملیکا به همراه شوهر خود نزد پلیس رفته و از یک جوان به نام طاها که قبلا با او هم روستایی بود به اتهام تجاوز شکایت کرد.
با اطلاعاتی که ملیکا و همسرش در اختیار ماموران پلیس قرار دادند، بلافاصله طاها شناسایی و دستگیر شد. رسیدگی به پرونده در جریان قضایی قرار گرفت و متهم در شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران پای میز محاکمه رفت.
در ابتدای جلسه رسیدگی ملیکا پای میز محاکمه رفت و در طرح مجدد شکایت خود گفت:"۵ سال قبل ازدواج کردم و بعد از ازدواج برای کار و زندگی به تهران آمدم، زندگی من و همسرم خوب بود تا اینکه سر و کله طاها در فضای مجازی پیدا شد.
او یکی از هم روستایی های من بود و از قبل او را می شناختم، یک روز در اینستاگرام به من پیام داد و گفت یکی از جوان های روستا پیج اینستاگرام تو را حک کرده و عکس های خصوصی ات را برداشته است.
طاها می گفت اگر عکس هایم را منتشر کند آبروی من می رود و من خیلی از این بابت مضطرب شده بودم، از طاها خواستم کمک کند عکس ها را پاک کند و او به من گفت این کار را انجام می دهد.چند روز بعد دیدم که طاها به محل کار من که در یک شرکت بود مراجعه کرد انگار می دانست آخر وقت من در شرکت تنها بودم زنگ زد و من گفتم چرا به اینجا آمدی که گفت چند عکس از من دارد و می خواهد آن را نشانم دهد.
به او گفتم از آنجا برود اما او تهدیدم کرد، برای همین من از پله ها پایین رفتم و در پاگرد طبقه اول طاها را دیدم او با تهدید چاقو من را به داخل شرکت برد و بعد گفت یا به من از پول های شرکت ده میلیون تومان پول نقد بده یا به تو تجاوز می کنم.
بعد هم من را مورد ضرب و جرح قرار داد و به زور به من تجاوز کرد.»
خودکشی نوعروس در پرونده اعدام متجاوز
قاضی خطاب به ملیکا گفت:«در گزارش پزشکی قانونی آثار شکستگی در بدن شما هم گزارش شده است این هم به دلیل ضرب و جرح از سوی متهم پرونده است؟»
ملیکا در پاسخ گفت: خیر.
بعد از این اتفاق به حدی فشار روحی به من وارد شده بود که خودم را از ارتفاع پرتاب کردم و قصد خودکشی داشتم، طاها من را تهدید کرده بود و گفته بود اگر کسی از این ماجرا بویی ببرد باز هم به من تجاوز می کند.اما شوهرم سررسید و من را نجات داد او از ماجرا با خبر شد و همان موقع اقدام به شکایت از طاها کردیم.»
سپس متهم در جایگاه دفاع قرار گرفت و گفت: اتهامم را قبول ندارم، آن روز من برای کمک به ملیکا به محل کارش رفتم و می خواستم کاری کنم آبرویش با انتشار عکس هایش نرود او من را به محل کارش دعوت کرد و یک ربع بیشتر آنجا نبودم.
شب به من پیام داد و گفت همسرش با بازبینی دوربین ها از حضور من مطلع شده است.اما در مدتی که در محل کارش بودم فقط با او صحبت کرده بودم.
قضات شعبه یازدهم دادگاه کیفری یک استان تهران بعد از مشورت با توجه به ادله و قرائن موجود در پرونده، بزه انتسابی به متهم را محرز دانسته و وی را به اعدام محکوم کردند.
منبع: روزنو
68
اعدام حق متجاوز است حالا بهر شکلی که باشه باید درس عبرت برای دیگران باشه
زود قضاوت نکن کرم از خود درخته خانم شاید دروغ میگه که پیش شوهرش تبرعه بشود تا زن نخواد و کرم نریزه کسی جرات نمیکنه نزدیکش بشه .
چه غلطا!!
قضاوت رو قاضی انجام داده تو نمیخواد به ما درس بدی.همین چرت و پرتی که نوشتی خودش یه نوع قضاوته
وای چقدر فساد زیاد شده همش تقصیر این فضای مجازی و ماهواره هاست......... بعد چرا نباید یک خانم مواظب خودش و عکسشو و حریم خصوصی اش و بیشتر از همه حرکاتش باشه. قبلا اوضاع خانمها بهتر بود از وقتی این چادر رفت کنار خیلی چیزها عادی شد الان شهرستانیها و روستائیها هم بی چادر شدند. البته بی احترامی به خیلی از خانمهای خوب و محجوب مانتویی نباشد.
تبلیغ برای مافیای چادر،عزیزم این مسائل را با هم قاطی نکن و با این جیغ زدن ها چادر فراگیر نمیشه هرکی دوست داره به جای چادر اصلا برقع بپوشه،مگه کسی مانع شده. ولی هیچ کس حق اجبار حجاب و چادر را ندارد
سید خوب واردی ناقلا
دست قاضی درد نکنه البته اگر این حکم تا ته ادامه داشته باشه،خدا کنه تو مسیر این متجاوز به ناموس ،مورد رافت اسلام قرار نگیرد
آقای سید شما نباید آنقدر کوتاه بین باشی کارشناسان اونجا هستند تو این مورد دیگه ندونن اون زن راست میگه یا دروغ هر زنی برای عقده گشایی یا پول بره دادگاه درووغ بگه دشمنش رو به اعدام محکوم کنه امان از دست شماها
خب همه گفتنیها رو اینجا گفتند تنها خواستم به همسر دانا ی این خانم آفرین بگویم که مردانه پای همسرش ایستاد.