گزارشی از قوانین سال های نخست تاسیس سینما در ایران؛
ابتدا فقط مردها حق ورود به سینما را داشتند؛ بعدها زنان اجازه پیدا کردند از بالکن، فیلم ببینند
«وقتی اجازه دادند زنها هم سینما بروند و در بالکن بنشینند برای اینکه چشم نامحرم به آنها نیفتد از طرف شهربانی به مدیران سینماها دستور داده شد که دور بالکن را پارچهپیچ بکنند تا از پایین، بالا پیدا نباشد.»
در سال ۱۳۲۹ خورشیدی، یکی از صفحات مجلهی اطلاعات هفتگی اختصاص داشت به معرفی ستارگان سینما که توسط محسن موحد انجام میشد، اما برای شمارهی تازهی مجله که قرار بود در ۲۸ مهر این سال منتشر شود (شمارهی ۴۸۰، سال دهم، ۲۸ مره ۱۳۲۹)، موحد فکر جالب دیگری کرد، تصمیم گرفت به جای معرفی هنرپیشگان مطرح، تاریخچهی تاسیس سینما در تهران را برای مخاطبان بنویسد. نکات جالبی در گزارش او به چشم میخورد، از جمله اینکه در ابتدای پیدایش سینما در تهران و حتی در ایران زنان حق ورود به آن را نداشتند و بعد از چند سال هم که این حق را پیدا کردند باید در جایگاه مخصوصی و به دور از چشم مردان مینشستند. حتی موحد مینویسد که در مشهد تا هفده هجده سال پیش از این گزارش سینماها یک شب در میان زنانه و مردانه میشد. نکتهی جالب دیگر تبلیغ سینماداران برای فیلمهایشان بود که بسیار خواندنی است. مشروح این گزارش را در ادامه میخوانید:
قریب سی سال قبل [حدود سال ۱۲۹۹ خورشیدی] برای اولین مرتبه در ایران «سینماتوگراف» در محل مطبعهی روشنایی که در آن موقع ابتدای خیابان لالهزار از طرف میدان سپه واقع بود، به معرض نمایش گذارده شد و در دو سال بعد محل فعلی سینما خورشید و در باغ بزرگی که در آن هنگام در قسمت عقب محل فعلی واقع شده بود، کافهای به نام بولوارد از طرف حاج نایبمعیلی افتتاح شده بود که هر شب با پرداخت ده شاهی ژتونی که از گیشه گرفته میشد علاوه بر صرف یک بستنی یا پالوده که آن موقع مرسوم بود، فیلمهای کوتاه هم از قبیل کمدی، فیلمهای خبری و تفریحی مانند حقهبازی نمایش داده میشد.
سینما به معنی واقعی
ولی اولین مرتبه که سینما به معنی واقعی در تهران ایجاد شد، سینمایی به نام «فاروس» در محل مرتبهی فوقانی مطبعهی فاروس فعلی بود که فیلمهای سریال از قبیل «پنجه مخملی» و «تارزان» را به معرض نمایش گذارده و پس از چندی «گراند سینما» در محل سالن فعلی تماشاخانهی تهران که به وسیله باقراُف ساخته شده بود، افتتاح گردید.
چندی نگذشت که سینما فاروس به علت نداشتن فیلمهای جدید نتوانست با گراند سینما رقابت نماید و در نتیجه تعطیل شد و گراند سینما همچنان به زندگی خود تا قریب مدت ۵ سال به عنوان یگانه و بهترین سینمای پایتخت ادامه داد.
فقط مردها
البته باید توجه داشت که سینما در آن موقع فقط مخصوص مردها بود و زنها که در حجاب بودند به هیچ وجه حق دخول در سینما را نداشتند ولی پس از چندی به زنها هم حق ورود به سینما را دادند آن هم در جاهای مخصوص که یا در بالکن سینما بود و یا در قسمت مجزایی از سالن.
در مشهد تا هفده هجده سال قبل سینماها یک شب مخصوص مردان بود و یک شب مخصوص زنان. سینمای دیگر که در آن زمان تاسیس شد و در نتیجه حریق ورشکست گردید سینما خورشید بود که به وسیلهی شخصی به نام اردشیرخان در محل فعلی روبهروی بانک ملی تاسیس گردید. یک مرتبه هم در یکی از مدارس دخترانه یک فیلم برای خانمها نمایش داده شد.
طرز ترجمهی فیلمها
فیلمها در این موقع فاقد ترجمه و صامت بودند و یک نفر مترجم، تیترهای فیلم را با صدای بلند برای تماشاچیان ترجمه میکرد.
درام و سریال
در آن موقع به عقیدهی سینماروها دو نوع فیلم بیشتر وجود نداشت: یکی فیلمهایی که نمایش آن در یک شب به طول میانجامید که به آن میگفتند «درام» و فیلمهایی که داستان آن در یک شب تمام نمیشد، «سریال» میگفتند.
مردم فیلمهایی را که در یک شب تمام میشد گرچه کمدی و موزیکال و جنگی هم بود، درام میگفتند و از کلمهی درام این معنی را میفهمیدند و به این قبیل فیلمها هم رغبتی نداشتند.
از فیلمهای خوبی که در آن زمان نمایش داده شد و با موفقیت فوقالعادهای مواجه شد، باید «سیروس کبیر و فتح بابل» و «پدر پابلند» به اشتراک «ماری پیکفورد» را نام برد.
این فیلمها برای اولین مرتبه دارای تیترهای فارسی به سبک امروز بودند. در بعضی از شبها در سالن گراند سینما تئاتر نمایش میدادند.
در مشهد تا هفده هجده سال قبل سینماها یک شب مخصوص مردان بود و یک شب مخصوص زنان. سینمای دیگر که در آن زمان تاسیس شد و در نتیجه حریق ورشکست گردید
سینما مخصوص بانوان
دو سال بعد، در محل سینما پارس فعلی، سالن سینما صنعتی مخصوص بانوان افتتاح یافت که بیشتر فیلمهای سینما ایران را به معرض نمایش میگذارد و در یک شب که فیلم معروف «دزد بغداد» را نمایش میداد، طعمهی حریق شد.
در این موقع که رفته رفته از حسن شهرت گراند سینما کاسته میشد و مردم بیشتر متوجه سینما ایران و سینما فردوسی بودند، مدیر سینما تصمیم به ساختمان سینمای جدیدی به نام سینما سپه گرفت.
گراند سینما تعطیل شد. سینما ایران که برای تجدید ساختمانِ سالن خود و ساختمان سالن جدید مجبور به تعطیل چند ماهی بود، محل گراند سینما را به نام سینما لالهزار با فیلم معروف «بینوایان» به اشتراک هنرپیشهی بزرگ آن عصر «گابریل گاریو» افتتاح نمود.
بالکنهای حجابدار
در بالا گفتیم که ابتدای تاسیس سینما در ایران فقط مردها حق ورود به سینما را داشتند، و ورود زنها ممنوع بود و بعدها که ورود زنها کمکم آزاد شد فقط میتوانستند به بالکن بروند. در این قسمت موضوع جالب توجهی که میخواهیم تذکر بدهیم تحول سینمایی از لحاظ زن و مرد میباشد بدین قرار که وقتی اجازه دادند زنها هم سینما بروند و در بالکن بنشینند برای اینکه چشم نامحرم به آنها نیفتد از طرف شهربانی به مدیران سینماها دستور داده شد که دور بالکن را پارچهپیچ بکنند تا از پایین، بالا پیدا نباشد و مردها نتوانند زنها را ببینند و بعد که به زنها اجازهی نشستن پایین را دادند همانطور که متذکر شدیم سالن را دو قسمت کردند: قسمت چپ مخصوص بانوان و قسمت راست مخصوص آقایان.
نمایش فیلم ناطق در ایران
سال ۱۹۲۸ بود که فیلم ناطق اختراع شد و رفتهرفته در سینماهای اروپا فیلمهای ناطق جای خود را به فیلمهای صامت میدادند. در آن هنگام به علت وجود نداشتن وسایل ارتباطی و مسافرتی سریعالسیر ممکن نبود که مانند حالا فیلمهایی که در همان سال در آمریکا یا اروپا تهیه میشد در ایران هم نمایش داده شود و به همین علت و علت نبودن اختراع دستگاههای نمایشِ فیلم ناطق، در سال ۱۳۱۰ یعنی دو سال پس از اختراع فیلم ناطق اولین فیلم ناطق در سالن سینما پالاس فعلی که در ابتدا به عنوان سالن اُپرا ساخته شده و سه طبقه بود نمایش داده شد.
این فیلم «ریو ریتا» نام داشت که به اشتراک ستارهی معروف انگلیسی «بیبی دانیل» و «جون بولس» تهیه شده که قسمتی از آن رنگی و از محصولات کمپانی رادیو پیکچر بود.
بلافاصله سینما «ایران» در صدد نمایش فیلمهای ناطق برآمد و پس از آوردن دستگاه ناطق و گونیکوبی دیوارها (برای برنگشتن و طنین نینداختن صدا) فیلم معروف آلمانی محصول کمپانی «اوتا» به نام «چهار پیادهنظام» از وقایع جنگ ۱۹۱۴-۱۸ را به معرض نمایش گذارد. بعد سینما «مایاک» در صدد نمایش فیلمهای ناطق برآمد و فیلم خبری مسافرت مرحوم فروغی به ترکیه را به زبان فارسی نمایش داد که با موفقیت بینظیری مواجه گردید.
سینما تئاتر
در آن هنگام در محل فعلی وزارت خارجه که باغ ملی بود علاوه بر سایر وسایل تفریح، سالن تابستانی سینمایی هم به نام سینما ملی وجود داشت که هر شب یک سانس فیلم میداد. بعد نمایش خندهدار آن موقعی بود که فیلم تمام میشد و مردم جای خود را عوض میکردند یعنی لژ و درجهی اولنشینان برای تماشای تئاتر به جلو میآمدند و اشخاصی که هنگام فیلم در ردیفهای جلو نشسته به لژ میرفتند. دورِ این سینما را با نردههای چوبی محصور کرده بودند ولی فاصلهی این نردهها به اندازهای بود که اگر شخص خودش را قدری نازک میکرد، میتوانست بدون دادن پول داخل سینما بشود.
سینما یا گاراژ
سینمای عجیب دیگری که در همین تهران وجود داشت، سینما «داریوش» واقع در میدان شاهپور بود. سالن تابستانی این سینما روی طاق ساختمانهای جلوی گاراژ قرار داشت و پردهی سینما در طرف مقابل دور پشتبام را که مشرف به خیابان بود چادر میکشیدند. بیشتر شبها در میان فیلم یک دفعه ماشینی از خارج وارد گاراژ میشد و نور چراغهای ماشین به روی پرده میافتاد و دیگر چیزی معلوم نمیشد و در آن موقع بود که صدای سوت و داد و فریاد تماشاچیان بلند میشد تا اینکه جناب شوفر چراغها را خاموش کند.
فیلمبرداری در تهران
فیلمبرداری در تهران از سال ۱۳۰۸ سابقه دارد. و در آن زمان توسط آقایان دریابیگی و صفوی و قطبی فیلمهای کوتاهی به نام «آبی و رابی» و «محصل بازیگوش» و «بوالهوس» و «حاجی آقا هنرپیشه میشود» تهیه شد.
تبلیغات برای فیلمها
در سابق خیلی پیش از حالا مدیران سینما برای فیلمهای خود تبلیغ و پروپاگاندا میکردند مثلا دستههای کاروان و اتومبیلهایی که با گل و کاغذهای رنگی و آگهیهای بزرگ فیلم پوشیده شده بود در خیابانها راه میانداختند و یک نفر با بوق در اطراف آن فیلم صحبت میکرد. آقای علی وکیلی برای تشویق مردم به تماشای فیلم «دختر لر» به هر یکی از خریداران بلیط به تعداد هر بلیط یک تیغ نو صورتتراشی و یک بسته آدامس میداد.
فیلمهای مورد پسند
در ایران هم با وجودی که هنوز فیلمهای سنگین عشقی و تراژدی آنطوری که در ممالک اروپا و آمریکا استقبال میشود مورد توجه مردم نیست، باز میتوان گفت بیش از فیلمهای نوع دیگر هواخواه دارد. پس از آن باید فیلمهای عشقی و جنایی و بعد فیلمهای موزیکال کمدی را نام برد اما با همهی اینها یکمرتبه با نهایت تعجب میبینید که یک فیلم بیسروته و مزخرف هندی به اسم «هنای عرب» برای صدمین مرتبه در دو سینما شبهای متوالی نمایش داده میشود.
منبع: انتخاب
66