شهرام گیلآبادی مدیرعامل خانه تئاتر استعفا داد
شهرام گیلآبادی، در عین تاکید بر اینکه مهمترین دستاورد دو دهه اخیر تئاتر ایران، راهاندازی خانه تئاتر بوده است، از مدیرعاملی این تشکل صنفی، استعفا داد.
شهرام گیلآبادی که به مدت ۳ سال بهعنوان مدیرعامل خانه تئاتر در این مجموعه حضور داشت، امروز (یکشنبه ۵ دی)، با انتشار یادداشتی، از سمت خود استعفا داد.
متن نامه استعفای گیلآبادی بهشرح زیر است:
«... به آینده امیدوارم؛ تئاتر زنده و پویاست و نفسبهنفس با مردم پیش میرود. تمام سختیها و دلمردگیها را میدانم. تئاتر نقّاد است، تحلیلگر است و گاهی حتی علیه خود قد علم میکند. انسان، جامعه و تمامی مفاهیم عالی موضوع تئاتر هستند. صفآرایی خیر و شر و قیام اندیشگی و معرفتی علیه باطل اگر نبود، تئاتر معنی پیدا نمیکرد. از کودکی در جامعه تئاتر این کشور خود را پیدا کردم، چون باور دارم تمام فرمها، مدلها و روشها در این هنرِ شریف برای رسیدن به پالایش و توسعه فکری و فضیلت اخلاقی جامعه است. این جریان خروشان حقطلبی، مخالف خفقان و سیطره استعمار هر اندیشه زیادهخواهی است؛ مخالف استیلای سلب اختیارات انسان خداست، استبدادگریز است و آینه تمامنمای راستیها و کژیهاست برای تولید بهترین و واقعیترین تصمیم مخاطب خود. هر آدمی روی زمین منحصربه فرد است تا جایی که بزرگترین شگفتی آفرینش، تفاوت میان تمامی موجودات روی زمین است. کسانی که در مقابل اندیشه میایستند و در پی چیرگی بر معرفت جمعی و فردی که شگفتی اختیار انسانهاست؛ اقتدارگرایانی هستند که خودبه خود نسبت به فلسفه الهیِ زمین خدا مشرکند. هر جامعهای بر اساس نظامی فکری در گسترهای فرهنگی شکل گرفته است، کشور ما با تنوع بیبدلیل فرهنگی خود دارای توانمندیهایی است که اگر نادیده گرفته شوند، بزرگترین ظلم به جامعه انسانی است. امروزه به نظر میرسد هنر هنرمندان از جهات متنوع و متکثر زیر بار سختیهای درزمانی و همزمانی است. درزمانی؛ چون همیشه در طول تاریخ حقگرایی یا حتی حرف متفاوت توسط قدرتطلبان مورد پذیرش نبوده و همزمانی؛ چون استبداد فرانو برای اثبات خود به نفی گفتمانهای متفاوت به شیوههای مختلف میپردازد. اگر بخواهیم در دنیای تئاتر معاصر کشور کمی واقعگرا باشیم، متوجه میشویم که با عصر عسرتزدهای مواجهیم که همه ارکانش مغشوش است و در این اغتشاش، هنرمند اصیل زیر چرخ نابرابریهای مدنی و اجتماعی له شده است. همگان نیک میدانند عادت به شعاردادن و بیعملی ندارم اما از باب تجربهای طولانی و برای ثبت در تاریخ باید نکاتی را در این مرقومه ذکر کنم:
١. تئاتر ایران از نگاه سیاستمداران، سیاستگذاران و مسئولین، نقطه آسیبی است که در جهت اهداف آنها حرکت نمیکند، غافل از آنکه تئاتر اگر به اهداف عالیه خود دست یابد، جامعه بهسمت پالایش حرکت میکند.
٢. تئاتر کشور، نظام، ساختار و سازمانی منظم و حسابشده ندارد و این نقصان سبب شده است حمایت جدی از این حوزه، حتی تا برآوردهشدن نیازهای ابتدایی هنر و هنرمندان دیده نشود.
٣. تئاتر همواره در ادوار متفاوت تاریخ، مورد تهاجم مهاجمانی آشکار و پنهان بوده است اما تغییرات، مصائب و مشکلات زمانی از یک سو و نظارتهای بیبنیاد از سوی دیگر به مخدوشکردن حق تألیف هنرمند دامن زدهاند که این خود به یکی از بزرگترین آسیبهای عصر اکنون تبدیل شده است.
٤. تئاتر همیشه و در طول تاریخ نیازمند یک صنف منسجم و مستحکم برای پیگیری اهداف صنفی و درونی خود بوده است اما تعارض منافع و فشارهای متعدد و عدم اطمینان بخشهای دولتی باعث شده خود دولت تصدیگری و تولیگری این هنر مردمی را رأساً انجام داده و برخلاف شعارهای مرسوم این روزگار، اساساً به مردمگرایی وقعی گذاشته نشود. شاهد ما بر این ادعا این است که حتی یک شورای صنفی برای تصمیمهای صنفی و حرفهای اجازه تأسیس نیافت.
٥. سیاستهای غلط در همه حوزهها خصوصاً در موضوعِ نگاه به خصوصیسازیِ نادرست برای سلب مسئولیت حمایت از تئاتر، باعث شد محور فرهنگی تئاتر مخدوش شده و از تولیدی فکری و معرفتی به تولیدی بازاری و بازرگانی پرتاب شود و این پرتگاهی بود که بیکفایتی و عدم آشنایی سیاست گذاران برای تئاتر به وجود آورد.
٦. جامعه گسترده، شریف و زحمتکش تئاتر کشور امکانات مناسبی برای ارائه آثار ارزشمند خود ندارد؛ خروجیهای سالانه علاقهمندان و فارغالتحصیلان تئاتر بیجایگاه، خود گواهی بر این فضای تنگ و نامتناسب است. امروزه تئاتر میتواند در تمام ارکان از آموزشوپرورش و تربیت گرفته تا کاربردهای نواندیشانه و برنامهریزی اجتماعی در کنار رشد کشور موثر باشد، اما ظاهراً تصمیم بر دیده نشدن این قدرت بیبدیل انسانی است.
ژرفترین پیشآمد دو دهه اخیر تئاتر ایران بدون شک تشکّلسازی است. دستاورد «خانه تئاتر» و شکلگیری و تداوم فعالیتهای آن در صورتی که بهمثابه یک نظام انسجامبخش و هویتساز فهم شود، مهمترین و هوشمندانهترین حرکت برای همگرایی صنفی، رشد و پیشرفت تئاتر ایران است. بررسی الگوی نهادسازی در این مجموعه نشان میدهد با تمام کاستیها و دورنگاههای نافرجام، این تشکل در تئاتر کشور تولید قدرت تازه کرده است. سازمانهای مردمگرا پیشران حرکت مردمسالاری و توسعه فرهنگی-اجتماعی هستند. این مجموعهها با مدیریتی مشارکتی میتوانند شبکهای هوشمند، پیوسته و همگرا را برای رسیدن به اهداف و منافع مشترک به وجود بیاورند. شکل گرفتن صنوف و استقلال هر صنف امری لازم است، اما هستی این صنوف باید در پیوند با یکدیگر به تقویت ماهیت دستاورد بزرگ تئاتر ایران یعنی «خانه تئاتر» کمک کند. این خانه با پایداری و حمیّت بسیاری شکل گرفته و تا به اینجا رسیده است. نباید فراموش کرد:
آنکه هفت اقلیم عالم را نهاد هر کسی را آنچه لایق بود داد
لیاقت جامعه تئاتری ایران بیش از چیزی است که هست و رسیدن به چشماندازی آیندهپژوهانه ابتدا نیاز به همگرایی و پیوستگی دارد. بدون شک «خانه تئاتر» منسجم و قدرتمند با همگرایی اعضای و صنوف به دست میآید. شکلگیری صنوف قدرتمند و مستقل در عین همگرایی صنفی تمام حِرَف تئاتری، میتواند یک گامبه پیش باشد. در غیر این صورت ما دستاورد تاریخی خود را به مخاطره انداختهایم. این خانه باید تغییری بنیادین در خود به وجود آورد. بنیادهایی که همگان را با هر دید و منظر برای رسیدن به اهداف صنفی در درون خود داشته باشد. ما بیش از هر وقت دیگر به این «خانه» نیازمندیم.
بر خود لازم میدانم بر حسب آمارهای و ریزاطلاعات موجود رسمی اعلام کنم: در حال حاضر به مدد همه عزیزان زحمتکش در هیئتمدیره خانه تئاتر، تمام زیرساختهای لازم برای تغییراتی بنیادین فراهم آمده است. در سه سال گذشته بودجه خانه در وزارت ارشاد و شهرداری بیش از صدوپنجاه درصد رشد داشته و برخلاف گذشته مبلغ همین رشد اخذ شده است. همچنین در حال حاضر بر اساس یک تدبیر، خانه با بیش از پنجمیلیارد تومان داشته نقد بهگونهای خودگردان میتواند اداره شود. در این سه سال، با عضویت در صندوق اعتباری هنر، بیمه تکمیلی، بیمه تأمین اجتماعی، هنرکارت، تسهیلات ضروری و... از سیوپنج تا صددرصد رشد داشتهایم. بیش از پنجمیلیارد تومان یاری ضروری از ارگانهای مختلف برای اعضای دریافت و توزیع شده است. بیش از پنجمیلیارد تومان خدمات، امکانات و تجهیزات برای خانه تئاتر به مشارکت گرفته شد. نظامهای متعددی در این خانه بنیاد نهاده شد. یکی از این فرآیندها شبکه اتوماسیون باز و تحت وب خانه است که تمام بناهای آن نهاده شده است و در حال حاضر کارکردی بیبدیل دارد… و نیز صدها کار کوچک و بزرگ در این دوره مدیریتی با اقبال پیش رفت و البته بهدلایلی بسیار، دهها کارِ بر زمین مانده هم باقی است تا آینده خود گواه انجامش باشد.
بدون شک بنده هزاران خوب را برای عزیزان و اعضاء میخواستم که اگر نشد، قصور حقیر بود و اگر به انجام رسید نتیجه عملکرد جمعی هیئت مدیره و همگان است؛ این دوره در اوج سختیها شکل گرفت و تداوم یافت؛ یکی از این سختیها بیماری جهانگذر کروناست که در این دوران هم سعی کردیم در حد توان، شبانهروز، در کنار جامعه بزرگ تئاتر و خصوصاً اعضای عزیز خانه همه در امان باشیم، نیک میدانم ممکن است این خواسته شایستگی به انجام نرسیده باشد اما خدا میداند که در حد توانمان ایستادیم.
اما کلام آخر؛ سعی کردم تا انتهای این دوره مدیریتی در کنار هیئتمدیره محترم بایستم و راه را تا انتها با این دوستان طی کنم اما بیماری کرونا مانع از برپایی مجمع عمومی شد و در حال حاضر هم زمان زیادی از پایان دوره مدیریتی بنده گذشته است. پس همینجا اعلام میکنم بهدلایل عدیده، دیگر تمایلی به ادامه روند مدیریت در «خانه تئاتر» ندارم.
ضمن سپاس بیکران از استاد ایرج راد، استاد بهزاد فراهانی، استاد اصغر همت، نادر برهانی مرند، کوروش نریمانی، حمیدرضا نعیمی، محمودرضا رحیمی، محمدامیر یاراحمدی، مسعود دلخواه، مریم کاظمی، مهدی قلعه، آرش دادگر و تمام اعضای محترم هیئتمدیره انجمنهای هفدهگانه خانه تئاتر، همه اعضای محترم خانه تئاتر و در نهایت همکاران بسیار عزیزم که فداکارانه همه مهر و سعیشان را معطوف به پیشبرد اهداف و انجام امور کردند؛ به همکاری خود در کسوت مدیرعامل خانه تئاتر پایان میدهم.
امیدوارم همه کاستیها را بر بنده بخشوده و از این بهبعد شاهد ظهور رفاقتهایی شایستهتر باشیم.»