ادعای خانواده قاتل از ماجرای قتل غزل
خانواده قاتل در حادثه قتل خانوادگی اخیر در اهواز که انتشار فیلم آن بازتابها مختلفی را داشت از ابعاد تازهای از این ماجرا میگویند.
حادثه قتل خانوادگی اخیر در اهواز و انتشار فیلم آن امنیت روانی جامعه را نشانه گرفت و در گفتوگو با خانواده قاتل ابعاد تازهای از ماجرا بیان میشود.
به راننده تاکسی که گفتم من را فلکه کسایی پیاده کند سرش را ۱۸۰ درجه سمت عقب ماشین چرخاند و گفت: فلکه کسایی چکار داری؟ گفتم: چطور مگه؟ و راننده با کلماتی شمرده که گویا احتیاط میکرد چگونه آنها را به کار ببرد گفت: اگر بابت اتفاق دیروز میخواهی آنجا بروی به نظرم اگر نروید خیلی بهتر است، به هر حال حالا خانواده هر دو عصبی هستند و احتمال هر اتفاقی وجود دارد.
سعی کردم با صحبتهای راننده مخالفتی نکنم و بیشتر شنونده باشم، وی نیز روایت خود را از اتفاقی که روز گذشته افتاد و همه را شوکه کرد بازگو کرد و گفت: به دروغ شایعه کردند دختری که به قتل رسید ترکیه فرار نکرده بود، این را اطرافیان قاتل میگویند که قاتل را تبرئه کنند، من احساس میکنم یک هفته پیش آن را در خیابان اصلی خشایار دیدم، اما چقدر شهر ما به حال خود رها شده است که هر کسی هر چه بخواهد توی روز روشن انجام میدهد هیچ کسی هم جوابگو نیست!
به دنبال خانواده قاتل و مقتول
راننده هنوز داشت داستانهای مرتبط دیگری را تحویل گوشهای بدهکار من میداد که به محل رسیدم؛ هنوز روبان زرد پلیس که محل جسد در فلکه کسایی را با آن احاطه کرده بودند به چشم میخورد؛ برای اینکه وقت را تلف نکنم سراغ چند خانم در فضای سبز اطراف فلکه رفتم و آدرس خانواده قاتل و مقتول را گرفتم.
در حال صحبت کردن با آنها بودم که آقایی که به نظر میرسید پدر خانواده است از راه رسید و متوجه علت حضورم شد بلافاصله صحبت ما را قطع کرد و خطاب به من گفت: به ما ربطی ندارد خانم! بعید هم میدانم مراسم فاتحهخوانی گرفته باشند، صحبت وی را قطع کردم و گفتم: برای مراسم نیامدم، خبرنگار هستم و بابت گرفتن گزارشی آمدهام.
دلیل حضورم را که متوجه شد دستش را با حالت تاسف در هوا چرخاند و با لحن ملایمتری گفت: چه گزارشی خواهر من؟ روسیاهی نوشتن دارد یا وحشیگری که تن همه ما را لرزاند؟ و گویی که بخواهد سریع از شر من راحت شود با اشاره دست مسیری را که باید طی کنم تا به آدرس برسم را نشان داد، با این حال برای اینکه زودتر به محل برسم در حین گذر از خیابان اصلی و چند فرعی چند بار سراغ آدرس را رهگذران گرفتم و هر کسی یک طور ترس و وحشت خود را از اتفاقی روز گذشته ابراز میکرد.
هیچ کس در خانه مقتول نیست
هدف من ابتدا مصاحبه با خانواده مقتول (دختر ۱۷ ساله) بود اما به اذعان اطرافیان مادر خانواده بعد از قتل دخترش خانه را ترک میکند و به منزل پدری میرود، از طرفی بعد از اتفاقی که افتاد معلوم نیست کجا رفتهاند و در خانه بسته است.
به همین دلیل مسیرم را تغییر دادم و سراغ آدرس قاتل را گرفتم، زیاد با خانواده مقتول فاصلهای نداشت وارد خیابان محل زندگی قاتل که شدم، چند بچه قد و نیم قد با فاصله کوتاهی حرفهایی را با هم رد و بدل میکردند که صحبت آنها را قطع کردم و سراغ منزل سجاد (قاتل) را گرفتم، بلافاصله بدون اینکه پاسخ سوال من را بدهند به کودک دیگری که کنارشان بود گفتند: با شما کار دارد و آن کودک بدون اینکه علت آمدنم را بپرسد مثل برق وارد خانه شد و من که چیزی از این فعل و انفعالات متوجه نشدم یاد صحبت راننده تاکسی افتادم که من را به احتیاط کردن در این شرایط نصیحت کرد.
به همین دلیل فاصله خودم را با منزل قاتل حفظ کردم اما بعد از چند لحظه کوتاه خانمی جوان به همراه دو دختر جوانتر از خودش دم در خانه ظاهر شدند و خطاب به من گفتند: خانم با کی کار دارید؟ و من برای اینکه اعتماد آنها را جلب کنم با لهجه محلی احوالپرسی کردم و بعد از آن با نشان دادن کارت خبرنگاری آنها را دعوت به مصاحبه کردم.
اگر چه با همان رسم و رسوم عربی و محلی بنده را به داخل خانه دعوت کردند اما ترجیح دادم در کنار در منزل، ایستاده صحبتهای آنها را گوش دهم.
دوستان غزل ترکیه رفتنش را خبر دادند
مادر سجاد اینگونه داستان را شروع میکند: حدود چهار ماه گذشته غزل از منزل خارج شد، مثل همیشه که به خانواده پدرش و یا دوستانش سر میزد، هیچ کس به رفت و آمدش نه حساس بود و نه شک میکرد اما آن روز به خانه بازنگشت، نگران که شدیم سراغش را از خانوادهاش گرفتیم آنجا هم نرفته بود، به دوستان، آشنایان و هر کسی که احتمال میدادیم ممکن است غزل آنجا رفته باشد گرفتیم اما خبری از غزل نبود، تا اینکه بعد از یک هفته به دوستان خودش اطلاع داد که در ترکیه است.
وی ادامه میدهد: نمیدانم کی و چطوری پای غزل به ترکیه رسیده است، تمام اطلاعاتی که از غزل دریافت میکردیم از طریق دوستانش است و هر بار که خبری میرسید پسرم میمرد و زنده میشد، خیلی تلاش کردیم کسی متوجه این قضیه نشود اما هر چه از نبودن غزل میگذشت اطرافیان بیشتر کنجکاو میشدند که عروس خانواده کجاست و چرا از آن خبری نیست.
مادر سجاد میگوید:غزل در زمان آشنایی با یک مرد سوریهای باردار بود و چند روز قبل از اینکه خانه رو ترک کنه بچه سقط شد، وقتی من و مادرش گفتم چرا و چطور این بچه سقط شد جواب میداد دبه آب را بلند کردم و سقط شد.
از مادر سجاد سوال میکنم غزل با شوهرش مشکلی داشت؟ یا مثلاً به اجبار با هم ازدواج کرده بودند؟ وی پاسخ میدهد: اتفاقاً غزل و شوهرش خیلی همدیگر را دوست داشتند، نباید از حق بگذرم ارتباط غزل با ما هم خیلی خوب بود و با هم عروسش مثل خواهر بودند و هیچ اجباری در ازدواجشان وجود نداشت، ما هم برایش کم نگذاشتیم، برای دو پسرم یک شب عروسی گرفتم، با اشاره دست عروس دومش که هرازگاهی صحبتهای مادرشوهر را تایید میکرد را نشانم داد.
غزل با مرد غریبه عقد کرد
مادر سجاد میگوید: خانه ما بزرگ است، بالای خانه دو واحد ساختم یکی برای سجاد و دومی برای آن یکی پسرم، مادرسجاد از من میخواهد وارد خانه بشوم و زندگی که برای غزل درست کردند را نشانم بدهد، میخواهد بگوید که به لحاظ زندگی همه چی را برای عروسها فراهم کردیم.
جریان ترکیه رفتن غزل را میپرسم و وی توضیح میدهد: طبق صحبتهایی که غزل برای دوستانش کرده و به ما منتقل میکنند، با شخصی از طریق اینستاگرام آشنا میشود که این شخص اهل سوریه است، این مرد به غزل ابراز علاقه زیادی میکند این دختر را وابسته خود میکند تا آنجایی که غزل بابت این مرد زندگی خودش را رها کرد، به محض اینکه غزل به ترکیه میرود این مرد غزل را به عقد خودش در میآورد و زندگی جدیدی را شروع میکنند.
غزل که همه جوره به این مردسوری اعتماد کرده بود کم کم شروع به ارسال عکسهای خود با آن مرد میکند، دوستانش که ما را در جریان تمام جزییات میگذاشتند پسرم هر روز بیشتر از دیروز کنترل خود را از دست میداد و نمیتوانست بر اعصاب خود مسلط شود مخصوصاً که بازاری بود و اطرافیان چپ و راست غیرت و مردانگی وی را تحریک میکردند.
طعنه اطرافیان پسرم رو غیرتی کرد
وی ادامه میدهد: در محله و خیابان کمترین بحثی که بین بچهها اتفاق میافتاد مستقیم و غیر مستقیم با طعنه، آبرو ریزی غزل را به رخ ما میکشیدند و بابت این مسأله بحث و دعوا کرده بودیم این در حالی است که همسایهها کاملاً از شرایطی که اتفاق افتاده اطلاع داشتند اما به جای دلداری احساسات پسرم را تحریک میکردند.
خواهر سجاد صحبتهای مادر را قطع میکند و میگوید: به نظرم ۱۷ سال سنی نیست که کسی بتواند درست تصمیم بگیرد، غزل گول خورده و تحت تاثیر صحبتهای مرد سوری قرار گرفته وگرنه چه کسی زندگی خودش را ول کند و سراغ کسی دیگر میرود، تازه این مرد همه طلاهای غزل را برده بود.
از مادر سجاد سوال میکنم با چه ترفندی غزل را به ایران برگرداندند؟ میگوید: ما از طریق پلیس بین الملل اقدام کرده بودیم که فردی دختر ما را دزدیده و... اما خودِ غزل هم ظاهراً پشیمان شده بود و این اواخر خودش به پدرش گفت: بیایید من را به ایران بیاورید که بعد از آن پدر غزل و شوهرم تا ترکیه دنبالش رفتند و روز جمعه ظهر اهواز رسیدند.
پسرم به مرد سوری(همسر جدید غزل) ویس تهدیدآمیز فرستاده بود و او در جواب عکسهای عروسی رو میفرستد و برای اینکه سجاد را عصبی کند گفته بود خودم به غزل گفتم بچه را سقط کند.
پسرم تهدید کرده بود غزل را میکشم برای همین پدر غزل و پدر سجاد در صدد مخفی کردن غزل تا تحویل آن به کلانتری بودند چرا که از تهدیدهای سجاد میترسیدند و زمانی که غزل را تحویل شوهرش ندادند عصبانیت و تهدید سجاد دو چندان شد، برای همین روز یکشنبه غزل را سوار ماشین کردند تا ببرند و تحویل کلانتری بدهند اما از آنجایی که سجاد حرکات پدر و عمویش را زیر نظر داشت به اتفاق برادرش جلوی ماشین را میگیرند و غزل را از انها میگیرد که ظهر همان روز آن اتفاق افتاد و سجاد غزل را با قمه کشت.
به او گفتم خب سرش را با قمه زد! چرا سرش را محله به محله نشان این و آن داد؟ مادر سجاد پاسخ داد: در هر محله و خیابانی که به سجاد انگ بیغیرت زده بودند سر غزل را گَرداند تا مثلاً به همه گوید: من آدم بیغیرتی نیستم.
غزل یک پسر دارد
از مادر سجاد میپرسم غزل یک فرزند پسر دارد؟ و مادر با اشاره دست پسر بچه زیبا و دوست داشتنی را نشان میدهد که بلوز قرمز و شلوار یشمی بر تن داشت و میگوید: بله این پسرش است و من که با دیدنش قلبم مچاله شد ناخودآگاه وای ممتدی را زمزمه کردم اما زن عموی پسربچه با جمله «این پسرم است و من آن را بزرگ کردم» توجهام را جلب کرد.
وی ادامه داد: من بچه دار نشدم، برای همین پسر غزل که به دنیا آمد همه جوره تروخشکش کردم، غزل هم کاری به کارم نداشت و بیشتر اوقات پسرش پیشم بود، این چند ماهی هم که مادرش نبود اصلاً دلتنگی نکرد و من از آن نگهداری کردم.
برای مصاحبه و شنیدن صحبتهای خانوادههای مقتول نیز تلاش کرد اما مادر مقتول به دلایل روحی خانه را ترک کرده و به منزل پدری پناه آورده و به این دلیل تاکنون در دسترس نبوده است.
قوانینی که عفو و یا تخفیف مجازات برای قتلهای اینچنینی را شامل می شوند از عوامل تشدید این معضل اجتماعی به شمار میروند و جرات تکرار را برای افراد بیش از پیش بیشتر کرده است.
زوایای جدید از قتل زن اهوازی و توضیحات خانواده "سجاد و غزل" را اینجا بخوانید.
دمش گرم دست خوش درس عبرتی باشه برای دیگران
محدثه یعنی کسی که فر شتگان برایش حدیث میخوانند . مثل اینکه با اسم جعلی کامنت میذاری ناقلا . در مکتب ما از مولا علی درس میگیرند و نه از یک قاتل بزدل .
تو خدایی که حکم صادر می کنی؟!تو بی گناهی و هیچ گناهی نداری؟!کمی بهاره خودمون رو هم ببینیم
کاش همین غیرت و تعصب رو هم روی اشتباهات خودمون داشتیم ،که اگر داشتیم سزای اشتباهات من وشما چی بود!؟
اگه داستان حقیقت داشته باشه ،از حرفاشون مشخصه دختر پشیمون شده بود، خوب میتونستند یا ببخشنش یا بی سر و صدا طلاقشو بگیرند، الان جون یه انسان گرفته شده، یه بچه بیگناه بی مادر شده و احتمالا قاتل هم اعدام خواهد شده "مگه اینکه خانواده مقتول گذشت کنند".
بسیار لوس و مزخرف بود گزارش.گزارش جنایی که توی همچین قالبی جای نمیگیره.مگه دارین رمان مینویسین!
گزارشگر جنایی نبود اجتماعی بود
زده دختر مردم رو کشته بعدشم توجیه میکنه، دو تا نکته جالب داشت: اینستاگرام و فشار مردم.
بهتره هر چه سریع تر اعدام شه این موجود برای زندانی و قاتل های دیگم خطر ناکه
خوب کاری کرده دمش گرم باید سلاخیش می کرد خیانت کار را
اگه واقعیت داشت اگه غیرت داشت باید سر اون مرتیکه رو میبرید
این اینیستاگرام خانواده هارو به مرداب بی اعتمادی و خیانت می کشونه
مقصر اول بی شک خود دختر بوده
با اعدام این مرد مشکل رفع نمیشه خانه از پایبست ویران است هرچند که اعدام حقشه
من مرد ۳۵ ساله شش ساله که اینستاگرام را پاک کردم برای همیشه چون چیزی جز وقت تلف کنی و خطرات غیر قابل پیش بینی نبود. همین اینستا گرام و فیس بوک زندگی های زیادی را از بین بره این بک نمونه بود که علنی شد. حرف مردم مریض و بیکار هم بماند که نمک روی زخمه خدا لعنتشون کنه.
مقصر دختر نبود، خانواده ها بودن که یه بچه 15 16 ساله رو به قول خودشون عروس کردن. مقصر پدر دختر بود که با اون همه تهدید شوهره باز دخترشو از ترکیه برگردوند و تحویلش داد. بعضی کامنت ها واقعا شرم آوره.
حتی ۱۵ ۱۶ سال هم نداشته وقتی عروس شده. چون در ۱۷ سالگی یک پسر داشته و بچه دومش هم سقط شده بوده
با اینکه خودم رو یه آدم دموکرات میدونم و قائل به آزادی هستم ولی متاسفانه با این حرف دوستمون کاملا موافقم که فضای مجازی بی حد و حصری که ناگهان به جامعه بسته و سنتی ما وارد شد خیلی فجایع رو رقم زد
نکات مهمی در این گزارش بود 1-وضع مالی خوب بود و خانه دو طبقه 2-زندگی بدونه مشکل خاصی در جریان بوده 3- دختر در حالی که هنوز شوهر داشته فرار کرده 4-آسانی سقط جنین 5-آزادی در فضای مجای به خصوص در اینستاگرام 6-گول خوردن افراد از این طریق و به آسانی 6-با وجود وضع مالی خود تونسته به ترکیه بره 7-خیانت و باره دیگر خیانت.
این قتل نه بخاطر گرانی بود و نه بخاطر فشار روانی فقر بلکه فقر فرهنگی و اعتقادی است. چیزی که داره در خانواده رنگ می بازه و این فقر هزاران بار بدتر و خطرناک تر از فقر مالی است.
خیلی کار خوبی کرده .برای دیگران هم عبرت بشه
باشه بابا تو فرشته روی زمین و بی گناه
باید به بدترین شکل ممکن بکشنش
بنظرم قاتل اصلی همان غزل است که بچه را سقط کرد بچه دومش را یتیم وشوهر ودو خانواده را هم شخصیت وآبرویشان راسر برید وسر افکنده کردخیانت به شوهر جزا دارد ولی نه شاید به این صورت
شما جای اون دختر 17 ساله بودی؟ به نظرت دیوانه بوده که بچشو ول کنه؟ نمیخوای از خودت بپرسی چرا؟ فقط اون جمله عقد با دیگری رو دیدی؟ همه کوور شدند
غیرت مردانه را دست کم نگیرید، امان ازحرف مردم،،، امان از بدتربیتی وهوس رانی خدا به داد دل هر دوخانواده برسه بیچاره اون پسر کوچک که آینده اش تباه شدبیچاره شوهر وبرادرش پس بیخودی قضاوت نکنیم،،،،دست مریضاد برادران سوری کسی به علم الهدی خبر داده از دوستان کربلاییش چه خبر؟
چه فرقی بین سوری و آمریکایی یا اصلا ترکیه ای هست، تازه اگر این زمان نویس واقعیت رو گفته باشه
باعث تاسفه که نسلی که بعد از انقلاب رشد کرده به چنین کارهایی دست بزنه. آقایان لطفا بیایند تحویل بگیرند که چه جامعه ای درست کرده اند. این همه نشر خشونت و نفرت از همه دنیا در جامعه و تنزل مقام زن و خیلی ندانم کاریهای دیگر باعث این بلبشوها در جامعه است. بالای سر هرکس نمی توان پلیس گذاشت ولی نقش پلیس های معنوی مانند یاد خدا و دین و وجدان این قدر تضعیف شده که این مسائل اتفاق می افتد. و از طرف دیگر اجازه به مردان برای قتل هایی مثل قتل فرزندو قتل ناموسی مردم را جری کرده. آیااین بود آنچه ما از انقلاب اسلامی می خواستیم؟
وای خدا زنان و دختران امروزی چقدر خیانت کار و پست شده اند در زمان قبل کی از این چیزا بود واقعا زنه باید سنگسار میشد
کور خود و بینای دیگران نشو...ما مردها خودمون میدونیم نامرد تومون چقدر زیاده و خیانتکاریهامون هم برای همه عادی و حتی مشروع شده! به خودمون که نمیتونیم دروغ بگیم
هههه وای چقد مردهامون باوفاان.
آقایانی که حق به سجاد( قاتل)می دهید اگه به جای اون دختر بی چاره خواهر خودتون بود هم همین نظر رو داشتید ؟؟؟
یادتون باشه ههمون داماد داریم هاااا؟؟؟!!!
زن نعمتی از خداوند است اگر مرد عاقل سالم بوده و خیانتکار نباشد
یه ضرب المثل انگلیسی،، نمیشه سگ هار رو آزاد بزاری وانتظارداشته باشی که کسی رو گاز نگیره، ماجرای امروز ایران است که انتظار داریم زنها آزاد باشن ودر صورت خیانت فقط شلاق بخورن ولی اگر در صورت خیانت مانند مرد شلاق ومهریه وهزار کفت و زهره مار داشتن شاید کمتر به سراغ خیانت میرفتن اکثر این خیانت ها ریشه در قوانین عصر هجری داره خدا به داد دل هر دو خانواده برسه شوهر وفرزند هم به فنا رفت
اگه این قاتل غیرت داشت باید اول با اون عرب سوری تصفیه حساب میکرد. اگه پدر و عموی مقتول میخواستن این دختر رو تحویل کلانتری بدن تو فرودگاه (و یا لب مرز) تحویل میدادن . اگه همسایه ها و آشناها فرهنگ انسانی !! داشتن و دهنشون رو میبستن ، شاید شاهد این جنایت فجیع نبودیم رسانه ها موظف هستند که با انعکاس زشتی قتل ناموسی (و هر گونه قتل دیگری ) احتمال قتل های بعدی را کمتر کنند .قانونگذاران ما هم اگه وقت کردن!!!! میتونن با تصویب قوانین جدید ، مانع از بخشیده شدن قاتلان اینچنینی شوند در هر صورت اولین قدم " فرهنگ سازی " است .فرهنگ انسانی . یاد بگیریم که چگونه خودمان را از حیوانات متمایز کنیم .
پسره بزدل بود جرات نداشت حقشو از مرد سوری بگیره دختره مردمو کشت. ازدواج زورکی بدون علاقه تو سن کم نتیجه اش میشه همین. بجای ادعای غیرت کردن اخلاقشو درست میکرد که زنش فرار نکنه.
حیف از اسم حیوان که بر روی این قاتل می گذارند،اولیای بی وجدان نبایستی رضایت دهند تا این پست فطرت قصاص شود،حکومت بایستی شدید برخورد کند حتی اگر قصاص هم نباشد حداقل بایستی ۳۰ سال زندان بدون حق عفو و یا مرخصی تعیین سود،چون واقعا برای این جنایت هولناک قصاص هم کم است اون اوباش شیراز هم باید به درک واصل بشه که پلیس نازنین را شهید کرد،لعنت بر هر دوتاشون
وقتی زنها را خواستید اخلاقشان را مردانه کنید که آن هم با کار بیرون از خانه و حضور افراطی آنها در جامعه معلوم هست که وضع بدتری در انتظار جامعه هست
چرا میگین دختره حقش بوده چرا میگین زنا نباید تو جامعه باشن چرا نمیخوایین این مغزای زنگ زده تونو یکم تمیز کنین .این دختر ۱۷ سالش بوده بچه بوده ک تحت تاثیر احساساتش قرار گرفته خانه از پای بست ویران است ینی کودک همسری خوب بود ؟؟؟گرفتار کردن این دختر و گرفتن ازادیش خوب بود؟؟؟خب وقتی یه بچه رو میگیری باید انتظار هر اشتباهی هم ازش داشته باشی .درضمن این همه مرد خیانت میکنن دور از چشم زناشون میرن هرکاری دلشون بخواد میکنن ولی به زنا که میرسه وا میرسه اگه دخترا هم باید مث مردا رفتار میکردن که الان باید نسل موجودی به اسم مرد منقرض میشد .این دختر هیچ ما هرروز داریم دختر کشی تو جامعه مون میبینیم و اینقدر حق زن تو جامعه بی ارزشه که مردا بایدم به خودشون حق این کارا رو بدن .جمع کنین این کارای به ظاهر از روی غیرتتون رو
به نظر من بهترین کارو کرده.اگه ۱۷سالگی سن کمی بود پس چرا عروسش کردن.تازه باید این زنو سنگسار میکرد.پسره رو آزاد کنین و به غیرتش آفرسن بگین
برعکس نهند نام زنگی کافور ،
فرشته ای با قلب تاریک .
متاسفم برای طرز فکرهای و تعصبهای بیخودت،درمورد خودهم همین فکر رو می کنی؟
چرا باید سنگسارش میکردند؟ بخاطر زنا؟ اسلام میگه باید 4 تا شاهد عینی به چشم خود دیده باشند این عمل رو که در اینصورت حد اجرا میشه، درضمن حتی اگه 4 شاهد هم وجود داشته باشه بازهم حاکم شرع باتوجه به شرایط شخص میتونه عفو کنه، بعد شما همینطور رو هوا میگی سنگسارش کنند؟ ای ول بابا.
این دختر بیچاره رو دوازده سالگی عروس کردند که هنوز یک بچه بوده وهیچ نمیفهمیده ودر ۱۴ سالگی بچه دار شده
از مرد سوری حامله شده بعد دلیل برای زنا میخوای ؟
نخیر، از مرد سوری حامله نشده، قبل از اینکه فرار کنه، حامله بوده که سقط شده.
باورم نمیشه خانواده قاتل اینقدر زود وراحت بخوان در مورد قتل حرف بزنن انگار یه چیز عادی بوده براشون
اگه اینقدر که خانواده اش گقتن حرف مردم روش اثر داشته چرا خودشو نکشته؟ خودشون میکشت دیگه سرزنش هم نمیشد بهش داعشی هم نمیگفتن شاید زنه هم اینجوری پشیمون میشد
خبر نیست عزیزم رمان نوشتند
شرم کن خبرنگار .ترویج خشونت
لجن بگیرند این کشور ترکیه آشغال
این خانم واقعاکارش دورازعقل ومنطق بوده که باوجودیک بچه چنین کاراحمقانه ای انجام داده می توانست طلاق بگیرداماکارشوهرش هم واقعاوحشتناک ودورازانسانیت است.باهیچ منطقی قابل توجیه نیست.
روزی که زن ومرد پیمان با هم بودن را امضاء می کنند باید بدانند که متعلق به همدیگر هستند ،وباید
اصولی را رعایت کنند وبرای همدیگر ارزش قائل باشند
متاسفانه وقتی زن یا مرد چارچوب این حریم را رعایت نکنند برای هر کدام از طرفین فوق العاده
دردناک می شود ،پس تلاش کنیم برای زندگی خود خط قرمزی قائل باشیم وبه همدیگر احترام بگذاریم،
حتی در فضای مجازی ،اگر ظرفیت نداریم وارد این دنیای وحشی رسانه ای نشویم
جامعه ی بداخلاق !!!هر دم از این جامعه ی بد اخلاق تراژدی تازه ای اتفاق می افتد !!!نگاهی به عقب تر بندازید چه اتفاقات ناخوشایندی که افتاد ویه مدت نقل مجالس و رسانه بود و بعد تراژدی بعدی و بعدها.....این بزرگواران هنوز نمیخواهند فکری بردارند؟؟؟هنوز موندن با پای چپ بروند مستراح یا راست !
دستش درد نکنه کار خیلی خوبی کرده همچین زنهای هر ه ای را باید کشت و جنازه اش را جلوی سگ انداخت
خانواده های این پسر و دختر اگر عقل و شعور و وجدان داشتن دختر دوازده ساله رو برای پسر ۱۷ ساله عقد نمی کردن....توجه کنید که هر جنایتکاری برای انجام جنایتهاش دلیل داره...حتا داعش هم قربانیان خود را به زعم خودشان با دلایلی قابل قبول می کشتند... این دختر بر اساس قوانین جهانی حقوق بشر وقت به قتل رسیدن دلخراشش حتا به سن بلوغ عقلی هم نرسیده بود...انصافن شما اختیار یه مرغ رو دست یه بچه ۱۲ ساله میدین که در اون سن بخواهید همسر و مادرش کنید!!! وجدانها خوابه تو این مملکت...
خدایی حق داشته...باید تو اهواز و بین عرب ها زندگی کنید تا بلایی که سر قاتل از نظر روحی و روانی و شخصیتی آمده را درک کنید
دیگه بی ناموسی ای بوده این غزل انجام نده
زن شوهردار باز رفته عقد یکی دیگه شده یعنی زنای محصنه!
فقط نباید اون کار دوم را میکرد که سر را برده چرخانده اما گفتم باید بین عرب های اهوازی زندگی کنید تا بفهمید چه فشاری روش بوده که این کار را کرده.
پ.ن:تو توضیح المسائل درباره ی رسیدن شوهر به زمانی که زنش داره خیانت میکنه یا برایش با شهادت ۲نفرعادل و دیدن خودش مطمئن باشه زنش با کسی زنا داره نوشته اگر نترسد که زورش بهشون نرسه میتواند هر دو را در جا بکشه
دوستان من کاری به اعدام یا عفو یا هرچیز دیگه ای ندارم ولی یه لحظه خودتون جای سجاد هم بزارین برای اون هم این قضیه و طعنه کنایه مردم سخت بود.حاظرین همچین چیزی امتحان کنید و بی تفاوت بگذرین؟؟پس غیرت کجاست ؟؟آبرو کجاست ؟؟غزل نمیخواست طلاق میگرفت و بعد میرفت نه اینکه اینجوری کنه واقعا برا سجاد هم سختی و عصبانیت آور بود آدم هم وقتی عصبی بشه همه کار میکنه سجاد میخواست این لگه ننگ رو اینجوری پاک کنه قبول کنید حرکت غزل هم واقعا بد بوده اصلا چیزی نیست که آدم بتونه باهاش کنار بیاد
سلام هیچ وقت یک طرفه به قاضی نباید رفت اون مرد تو این ۱۲۰ روز که زنش با آبروش بازی کرده و دنبال هوس نفسانیش بوده شاید بیشتر از ۱۲۰ بار مرده و زنده شده و فقط حس انتقام میتونسته تسکین دردش باشه تا توی شرایط قرار نگرفتید هیچ کس رو قضاوت نکنید اون خانم اگر از زندگیش و همسرش ناراضی بود طلاق میگرفت و به هر جا دلش میخواست میرفت تا غیرت یک مرد رو لکه دار نکنه دیروز از گرداندن سر مقتوله متعجب بودم ولی الان میفهمم زخم زبان شنیدن تو محل زندگی و کسب و کارش باعث این کارش شده ولی باز بهتر بود زنش رو طلاق میداد و دستش رو به خون اون آلوده نمیکرد خدا عاقبت همه رو ختم بخیر کنه ببخشید پر حرفی کردم
دمت گرم. مرد،، عجب بلایی سرش اوردی،، دختر ولو و فراری حقش همین بود،، به عنوان یک زن میگم دلم. اصلا براش نسوخت
ابنقد طرفدار سربریدنیت و کسایی که از قاتل طرفداری میکنین ناموس خودتونو سلاخی کنین درثانی ب یاد بیارین اون لحظه زنده زنده سربریده شده ببین چه حالی میشی در ضمن اون بچه بود تو قانون ایران ب زیر۱۸سال گواهینامه نمیدن این کثافتا تو ۱۲ سالگی شوهرش دادن
یعنی بدون پاسپورت و پول رفته ترکیه از راه زمینی
هرکجا یی مصیبت برای مردم ایران میباره ،یا اسم فلسطین،یا سوریه ،یا عراق و یمن و...(تقریبا پای یک کشور عربی ) در میان است ،،،جیبوتی رو یادم رفت،،!!لعنت...
به هیچ عنوان این قتل توجیه ی نداشته و ندارد... نهایتا با توجه به مستندات باید طلاق میداد و ... اگه با بروز این گونه حوادث قرار باشه انسانی کشته بشه خودتون تصور کنید چه تعداد از زنان و یا مردانی که باید کشته شوند...
با این لحن نوشتاری جای قاتل ومقتول عوض شده و یه جورایی جرم قاتل رو توجیح کردید و اینکه اگه قراره بر اعدام هر فرد خیانتکار باشه الان هیچ مردی روی کره ی زمین نبود .
قاتل در این فقره قتل ناموسی فجیع به دلیل قرابت نسبی که با مقتول (دختر عموی خود) داشته مطمئن بوده که اولیای دم او را قصاص نخواهند کرد لذا در صدد بر آمده با بریدن سر مقتول و چرخاندن آن در مرئی و منظر عمومی از خود نوعی قهرمان دروغین غیرت و شجاعت در نزد افکار عمومی بسازد!
این همه آقایون خیانت میکنن،بدبخت زنها سرشون پایین میندازن زندگی میکنن از سر ناچاری، بعد آقایون دست به قتل میزنن از سر ناچاری...زیبا نیست؟
ما در شرع و قانون واژه ای به نام خیانت مرد نداریم. مطابق شرع مرد می تواند تا چهار همسر دائمی و بی نهایت همسر موقت صیغه ای داشته باشد و برای این عمل خود نیاز به اخذ اجازه از همسر اول دائمی خود ندارد. (هر چند در قانون اخذ اجازه از همسر اول دائمی یا اخذ حکم از دادگاه ضروری دانسته شده است!) ولی زن نمی تواند همزمان به دو نفر شوهر کند و تا موقعی که شوهرش فوت نکرده یا از او طلاق نگرفته و یا در ازدواج موقت، مدت صیغه اش به پایان نرسیده یا شوهر بقیه مدت صیغه را به او بذل نکرده و پس از آن عده شرعی را طی نکرده باشد با فرد دیگری ازدواج کند. زن برای ازدواج مجدد کردن دارای موانعی است ولی مرد با هیچگونه محدودیتی مواجه نیست.
چرت و پرت نگو پلید فحشا طلب
نکته جالب ماجرا اینستاگرامه. همه بدبختی ها از اینستا شروع شده و به این فاجعه منجر شده که کم نیست از این قبیل حادثه ها و مصایب اینستاگرام. وقتی هم مجلس میخواد یه سر و سامونی به این وضع فضای مجازی بده همه داد و فریادشون درمیاد که چرا میخواین نون یه عده رو آجر کنین... از ماست که برماست
محیط اینستاگرام خیلی کثیف است بایدفیلترشودامابعضی مسئولین کشورنمی دونم ازچی می ترسند!!
مشکل اینجاست که اینستاگرام در کشور هایی فیلتر شده که فسادش از هر کشوری بیشتره !! مشکل اینستا نیست مشکل حل نشدن مسئله هست
فقر و فرهنگ فهمیدی؟
خدا همه رو ببخشه چ اون دختر 17 ساله که قطعا تو ترکیه و مسیر فرار فهمیده چ خبره و چوب کاراشو خورده و هم شوهرش که زیر بار فشار روانی بوده تا انسان جای کسی نباشه نمیتونه نظر بده
خداکنه هیچ مردی گرفتارخیانت همسرش نشه.باعرض معذرت ازخانمهای محترم میخام بگم که بعضی اززنهامتاسفانه درعین ناباوری کارهای خطایی ازشون سرمیزنه که همه اش بخاطرفقرخودشناسی وایمان به خودنشات میگیره که باعث میشه خودشون وتوگرداب فلاکت گرفتارببینندبدون این که حتی برای ذره ای به آبرووحیثیت خانوادگی خودوهمسرشون قکرکنند.خودم کم وبیش بایه همچین جریانی روبروشدم که البته باتوکل به خداوگذشت تاحدودی تونستم زندگیم وحفظ کنم.ولی آثارمخرب اون اتفاق هنوزکه هنوزهست روی اعصابم هست. ...پس لطفا بیخودقضاوت نکنیم...ممنون
خانواده پسره یه جور می گن انگار همه چیز گل وبلبل و عشق بوده پسره اگه کوچکترین عشق و علاقه ای در گذشته نسبت به زنش داشت اینقدر فجیع نمی کشتش حداقل 50 درصد عربها تو خونه و طایفه شون اسلحه دارن. حتی از اسلحه استفاده نکرده چه دلی داشته نمیدونم .حرف دل مادر دختره هم هنوز گفته نشده.
چه ملت ساده ای هستید دختر بچه 13 ساله شما الان سرش تو گوشیه اما اون طفلک تو 13 سالگی شوهر کرده و چندین بار از اون خونه فرار کرده پس هیچ عاقلی بی دلیل خونه رو ترک نمیکنه . شما ملت دارید وحشی تر از دیروز میشوید لطفا از مغزتون بیشتر استفاده کنید
کاش غیر سن شناسنامه به بلوغ فکری مط رسید و ازدواج می کرد و مسیر درست رو تو زندگی انتحاب می کرد تا سرنوشت اینچنینی براش رقم نمی خورد.
مقصر تمام حوادث فقط خود زنان هستند که خیانت می کنند و از شوهر تمکین ندارند و ودر اینستاگرام انواع خیانت ها رو با نامحرم دارند بعد یکسری دگر باش و همجنس باز داعیه انسان دوستی و واحسرتا به زنان جفا شد رو می زنند زن خیانتکار عامل فساد یک دنیا رو سبب میشه
کاش قضاوت نکنیم شاید فردا پیداتیست دنیا برای ما چه قضاوت کند ولی کاش مرحوم مقتول میتونست از خودش دفاع کنه روحش شاد راحت شد از دست یک عده روانی ببین چی به روزش اوردن که فرار کرده غافل از اینکه دنیا جنگله
به نظرم شوهر غزل حق داشته عجب دوره وزمانه ای شده یه زن شوهر وبچه داره بعداز خونه فرار کرده رفته باید مرد دیگر رابطه برقرار کرده توقع داشته شوهرش براش دست بزنه فقط کاش طلاقش میداد اون دختر لیاقت شوهر وبچه هاش ونداشته
اگر حرفای خانواده ی قاتل واقعا درست باشه خوب کاریش کرده
17 سال خیلیم کم نیست که زنی بخاد این همه بی شرفی کنه
چقدر اینجا داعشی ریخته!...سردار سلیمانی باید اول از ایران شروع میکرد بعد میرفت سوریه و لبنان!!! وحشیهای خونخوار دارن تو ایران زنان رو آزار میدن که فرار کنن تا بتونن با ریختن خون خودشون رو ارضاء کنن!!!
سلام..بعضی میگن تقصیر والدین هست که بچه ها رو زود شوهر میدن..شاید گاهی دخترا نخان زود ازدواج کن..ولی اتفاقا بعضی دخترا خودشون دوس دارن زود ازدواج کنن..ما یکی رو داشتیم والدین مخالف ازدواج داخل ۱۵ سالگیش بودن رفت خودشو با تفنگ زد