محاکمه سومین متهم تعرض به دختر دانشجو
سال 95 دختر جوانی که وضعیت بسیار آشفته ای داشت، به پلیس مراجعه کرد و مدعی شد مورد تعرض قرار گرفته است.
این دختر به مأموران گفت: در یک میهمانی بودم و مورد تعرض سه مرد جوان قرار گرفتم.
آنها به سمت من حمله کردند و درحالیکه مست بودند مرا مورد آزار قرار دادند و من نتوانستم در برابر آنها مقاومت کنم.
دختر جوان بعد از تشکیل پرونده قضائی به پزشکی قانونی معرفی شد و با توجه به اینکه از سه مرد به اتهام تعرض شکایت کرده بود، پرونده برای رسیدگی به شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
پزشکی قانونی در نظریه خود تعرض به دختر جوان را تأیید کرد اما متذکر شد اینکه رابطه جنسی بهعنف بوده یا خیر را نمیتواند تشخیص دهد، بااینحال تأیید کرد آثار کبودی روی بدن این دختر وجود دارد.
در ادامه تحقیقات دستور بازداشت متهمان صادر شد. بررسیهای مأموران نشان داد یکی از متهمان به نام آرمان مدتی قبل از ایران خارج شده و متهم دیگر به نام سینا نیز به محلی نامعلوم فرار کرده است، اما نفر سوم که پژمان نام داشت بازداشت شد. پژمان در اعترافات اولیهاش قبول کرد به همراه دو دوستش مرتکب تعرض به دختر جوان شده است و گفت زمان حادثه بهدلیل مستی در حال خودشان نبودند و متوجه نشدند چه کردهاند.
او همچنین گفت آرمان مدتی است به خارج از کشور رفته و نمیداند پلیس به دنبال اوست و قرار است آخر هفته برگردد.
بهاینترتیب دستور بازداشت آرمان نیز به پلیس فرودگاه داده شد و در زمان مقرر وقتی پرواز آرمان روی زمین نشست، او توسط پلیس فرودگاه بازداشت و به اداره آگاهی منتقل شد.
آرمان نیز ارتباط با دختر جوان را قبول کرد اما این مرد مدعی شد اجباری در کار نبوده است.
وقتی متهمان و شاکی برای ادای توضیحات به شعبه 10 برده شدند و همگی در برابر قضات قرار گرفتند، در ابتدا دختر جوان صحبت کرد.
او گفت: من دانشجو هستم و از دانشجویان ممتاز دانشگاه هستم و آینده درخشانی برای خودم تصور میکردم. مدتی بود که برای انجام کارهای آرایشی و پیرایشی پیش یک آرایشگر میرفتم و با هم دوست شده بودیم.
روز حادثه دوستم به من گفت تولد خواهرزادهاش است و یک پارتی گرفتهاند.
او من را هم دعوت کرد که بروم. من اول مایل نبودم اما دوستم خیلی از آن پارتی تعریف کرد و من هم قبول کردم که بروم.
این دختر در ادامه اظهاراتش گفت: تولد خیلی خوبی بود و خیلی خوش گذشت؛ چند جوان آنجا بودند که آنها مشروب خورده بودند، اواخر میهمانی بود و خیلی از میهمانها رفته بودند، من هم داشتم میرفتم که سه پسر جوان گفتند من را میرسانند. من هم چون همگی در یک میهمانی بودیم اعتماد کردم.
آنها مرا سوار ماشین کردند و بعد در جایی که کسی نبود و صدایم هم به گوش کسی نمیرسید هر سه من را مورد تعرض قرار دادند.
وقتی به خانه برگشتم خیلی حالم بد بود و نمیتوانستم به کسی هم موضوع را بگویم اما در نهایت با کمک خواهرم تصمیم گرفتم شکایت کنم.
سه جوان به زور من را مورد تعرض قرار دادند و نظریه پزشکی قانونی هم این موضوع را تأیید میکند.
سپس نوبت به آرمان رسید. او در دفاع از خودش به هیئت قضات گفت: من اتهام تعرض را قبول ندارم. دختر جوان خودش راضی به این ارتباط بود و من اصلا حرفش را قبول ندارم.
درست است که ما مشروب خورده بودیم اما خودش هم خورده بود و خودش سوار ماشین ما شد و این ادعاها صحت ندارد.
سپس پژمان، متهم دوم پرونده، در جایگاه قرار گرفت.
او نیز اعترافات اولیهاش را پس گرفت و گفت: من هرچه درباره ارتباطم با این دختر گفته بودم دروغ بود. ما هیچ ارتباطی با هم نداشتیم. من تحت فشار این حرفها را زدم و اصلا درست نیست. ما مست بودیم اما تعرضی به این دختر نکردیم.
در این هنگام قاضی به پژمان گفت: تو جزئیات دقیق شب حادثه را تعریف کردی، اینکه چطور با دوستانت نقشه کشیدی که دختر جوان را به جای خلوت ببرید و بعد هم به زور به او تعرض کردید و حتی گفتهای این دختر گریه میکرد.
حالا چطور میگویی همه حرفها تحت فشار و دروغ بوده است؟ جزئیاتی که بیان کردی آنقدر دقیق است که نمیتوان گفت این جزئیات به تو القا شده است. متهم پاسخ داد: همه آنچه گفتم تحت فشار بود و من اصلا این حرفها را قبول ندارم و بیگناه هستم.
در نهایت هیئت قضات با شنیدن توضیحات طرفین پرونده برای تصمیمگیری وارد شور شدند و با توجه به مدارک موجود در پرونده متهمان را به اعدام محکوم کردند و ادعای دختر درباره تجاوز بهعنف را پذیرفتند.
با توجه به اینکه سینا، متهم سوم پرونده، متواری بود، حکم درباره او نیز بهصورت غیابی صادر شد.
در ادامه متهمان به رأی صادرشده اعتراض کردند اما دیوان عالی کشور اعتراض را قبول نکرد و رأی صادرشده تأیید شد. درحالیکه نام دو مرد جوان در میان اعدامیان قرار داشت آنها درخواست اعاده دادرسی کردند.
در بررسی مجدد پرونده درخواست اعاده دادرسی مورد تأیید قرار گرفت و رأی نقض شد و پرونده برای رسیدگی مجدد به شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
از آنجایی که قضات این شعبه تغییر کرده بودند، پرونده در همین شعبه مورد رسیدگی قرار گرفت و دو متهم این بار از اتهام تجاوز بهعنف تبرئه و به تحمل صد ضربه شلاق محکوم شدند.
با توجه به اینکه حکم دو نفر از سه محکوم به اعدام نقض شده بود، بعد از گذشت نزدیک به پنج سال از حادثه، سینا نیز خودش را به مأموران معرفی و تسلیم کرد.
او نیز در شعبه 10 دادگاه کیفری استان تهران حاضر شد و گفت: من در این سالها از ترس خودم را مخفی کرده بودم چون دوستانم به اعدام محکوم شده بودند، درحالیکه ما واقعا تجاوزی نکرده بودیم، هرچند قبول دارم به گناه آلوده شدیم و مشروب خوردیم و با دختر جوان رابطه داشتیم، اما تجاوز نکردیم.
این ادعاها در شرایطی مطرح شد که دختر جوان همچنان بر شکایت خود علیه سه پسر باقی بود و مدعی بود متهمان به او تجاوز کردهاند.
در نهایت دفاعایت متهم سوم نیز در پرونده ثبت شد و با پایان جلسه دادگاه، هیئت قضات برای تصمیمگیری درباره سرنوشت این مرد وارد شور شدند. آنها بهزودی حکم خود را در این خصوص اعلام خواهند کرد.
عجب قانون و عدالتی
عجب قاضیی و حکم عشقیشان
قضات اول حکم اعدام صادر میکنند دیوان هم تأیید میکند
بعد با تغییر قاضیها ، قضات بعدی حکم اولی را برای اعدام رد میکند و تبدیل به ۱۰۰ضربه شلاق میکنند
لعنت بر این عدالت.این دختر هم خدایی دارد که انتقام از قضات و این سه آشغال را میگیرد.
دختری که تو چنین پارتی هایی بره بدون شناخت قبلی معلومه که با چه وضعی میره.... بعد مست میکنه وبا چند تا پسر جوان... میخوای اخر قصه چه بشه؟ این عجوزه اگه خدا میشناخت که همچنین جایی نمی رفت.. هر چه کرمه از درخته.
به شدت جای خالی قیصر احساس میشه
اگه اين دختره بيرون بود اره حق داشت بگه بيگناهم ولي خانم رفته پارتي دختر نجيب و عاقل ميدونه پارتي جاييه ك توش ادم مست هست و بعضيا هم يا دست خودشون نيس يا ذاتا مريضا برا امنيت خودش نبايد پاشو بذاره اينجور جاها
با پول چه کارها که نمیشود کرد
البته منظورم اين نيست كه اونا گناهي ندارن منظورم اينه كه شايد اين دختره فقط براي شادي رفته باشه پارتي اما اصولا خيليا هستن تو اين پارتيا ب اين ديد نگاه ميكنن ك اگه دختر خوبي بود پس اينجا چيكار ميكنه ديگران رو ك نميشه عوض كرد ولي ميتونيم رو خودمون كنترل داشته باشيم اختيار اينو داريم كه جاهايي كه برامون امنيت نداره حضور پيدا نكنيم
چه قدر بی عدالتی فقط
چه عدلیه ای .خدا بداد همه برسه .خدا نکنه کسی شاکی باشه بعد از دوسال ، و پیچوندن پرونده و اطاله ان درنهایت جای شاکی ومتهم عوض میشه و و تنها راهش عین قیصر عمل کردنه