گفتگو با پدری که دو فرزندش را کشت

عصر یک شنبه گذشته، ماجرای تکان دهنده‌ای در مشهد رخ داد که بسیاری از مخاطبان را در شوک فرو برد.

گفتگو با پدری که دو فرزندش را کشت

مرد ۳۲ ساله‌ای که با شکایت همسرش دستگیر شده بود، ناگهان راز قتل دو فرزند ۷ و ۴ ساله اش را فاش کرد و در حضور قاضی دکتر صادق صفری (قاضی ویژه قتل عمد مشهد) محل دفن اجساد را در بیابان‌های طبرسی شمالی ۷۶ نشان داد.

فرزندکشی در مشهد/ جسد ۲ کودک ۷ و ۱۰ ساله در بلوار سوم طبرسی کشف شد

دقایقی بعد با دستور مقام قضایی، امدادگران آتش نشانی در حالی جست وجو‌ها را برای یافتن بقایای اجساد قربانیان این جنایت هولناک آغاز کردند که گروه تخصصی کارآگاهان پلیس آگاهی خراسان رضوی نیز برای ادامه تحقیقات در محل حضور داشتند.

پس از مدتی جست وجو، همدست متهم به قتل نیز که «علی – ر» نام دارد، به محل مذکور هدایت شد و بالاخره بقایای اجساد قربانیان این حادثه وحشتناک، از زیر خاک‌های سرد بیرون آمد.

اولین عکس از پدر جنایتکار در مشهد/ کشف جسد دختر و پسر خردسال

متهم این پرونده جنایی در پاسخ به سوالات فنی سروان منفرد (افسر پرونده) که با نظارت و در حضور قاضی صفری صورت گرفت، انگیزه این جنایت را اختلافات خانوادگی ذکر کرد.

او در گفت وگویی کوتاه به سوالات درباره سرگذشت خود و چگونگی آشنایی با همسرش نیز پاسخ داد که نتیجه این گفتگو به مخاطبان تقدیم می‌شود.

نامت چیست؟

جابر- الف

اهل کجایی؟

لنگرود

سواد داری؟

بله! تا کلاس سوم راهنمایی تحصیل کردم.

چرا ادامه تحصیل ندادی؟

به درس و مدرسه علاقه زیادی نداشتم از سوی دیگر هم می‌خواستم سرکار بروم و برای خودم درآمد کسب کنم.

چه شغلی برای خودت انتخاب کردی؟

از همان زمان به کارگری ساختمان روی آوردم، ولی بیشتر در زمینه گچ کاری فعالیت می‌کردم.

الان چند ساله هستی؟

متولد ۱۳۶۸ هستم.

پدرت چه کاره است؟

در اداره پست کار می‌کرد. البته کشاورزی هم داشتیم، ولی من می‌خواستم مستقل زندگی کنم.

مادرت خانه دار است؟

بله!

خدمت سربازی را در کجا گذرانده ای؟

دوران آموزشی را در شهرستان شیروان از توابع خراسان شمالی بودم و بعد هم به لاهیجان منتقل شدم و تا پایان خدمت سربازی آن جا بودم.

چه سالی ازدواج کردی؟

سال ۹۱ بود.

با همسرت چگونه آشنا شدی؟

او را در مسیر مدرسه دیدم! به دنبالش رفتم تا این که بالاخره شماره تلفن او را گرفتم و حدود دو ماه با یکدیگر در ارتباط بودیم تا این که به خواستگاری اش رفتم و با هم ازدواج کردیم.

در واقع با یک آشنایی خیابانی، عاشق شدی؟

بله! اما نمی‌دانستم که این آشنایی به چنین سرانجامی می‌رسد!

چند سال بعد از ازدواج اختلافات شما با همسرت آغاز شد؟

از همان اوایل زندگی!

چرا؟

همه زندگی مرا یک «پیامک» نابود کرد. یک شب وقتی قصد رفتن به سرویس بهداشتی را داشتم و همسرم در پذیرایی منزل نشسته بود، احساس کردم یک «پیامک» به گوشی تلفن همسرم ارسال شد. سوء ظن همه وجودم را گرفت، خیلی زود بازگشتم و از همسرم خواستم گوشی تلفنش را به من بدهد، ولی او مقاومت کرد.

به همین دلیل گوشی را به زور از او گرفتم و پیامکی با این مضمون دیدم که «می توانی صحبت کنی؟» این پیامک روح و روانم را به هم ریخت و سوء ظن مانند خوره به جانم افتاد.

همسرت چه می‌گفت؟

او انکار می‌کرد که عامل ارسال پیامک را می‌شناسد.

شاید یک فرد ناشناس به اشتباه آن را ارسال کرده بود؟
دیگر نمی‌دانم! اما همان پیامک مرا نابود کرد.

بعد از این ماجرا اختلافات شما آغاز شد؟

بله! من از ساعت ۶ صبح تا ۸ شب سرکار بودم، ولی روابط عاطفی ما با آن که دخترم به دنیا آمده بود، خیلی سرد بود.

چگونه با این شرایط به زندگی مشترک ادامه می‌دادی؟

همیشه باهم قهر بودیم. او بیشتر اوقات را در خانه مادرش بود. حتی گاهی شب‌ها نیز به خانه خودمان نمی‌رفتیم! البته همسرم مدام می‌گفت: بی خیال شو! اما باز هم این روابط سرد ادامه می‌یافت.

چرا طلاق ندادی؟

به او گفتم بیا طلاق بگیریم و آبرومندانه از یکدیگر جدا شویم تا دیگران درباره ما حرفی نزنند، ولی نتوانستیم به توافق برسیم. این درحالی بود که سال ۹۵ پسرم نیز به دنیا آمده بود.

چرا به مشهد آمدی؟

با آن وضعیت نمی‌توانستم در لنگرود زندگی کنم. از طرف دیگر فقط مشهد را می‌شناختم، چون هنگام خدمت سربازی در شیروان مرخصی می‌گرفتم و به مشهد می‌آمدم.
به همین دلیل در سال ۹۵، همسر و فرزندانم را رها کردم و به مشهد آمدم تا در این جا کار کنم!

همسرت غیابی طلاق گرفت؟

بله! او سال ۹۷ پس از دو سال بالاخره به صورت غیابی طلاق گرفت و از من خواست فرزندانم را تحویل بگیرم.

چرا از بزرگ تر‌ها نخواستی برای ادامه زندگی مشترک شما میانجی گری کنند؟

من با خانواده ام زیاد ارتباطی نداشتم از طرف دیگر هم آن‌ها مرا مقصر می‌دانستند و از همسرم حمایت می‌کردند چرا که او با گریه و زاری دل خانواده ام را به دست آورده بود.

در مشهد خانه اجاره کردی؟

نه! با آن که از تابستان سال ۹۸ فرزندانم را به مشهد آوردم، ولی در خیابان‌ها و اماکن تفریحی و زیارتی سرگردان بودم.

پسر ۴ ساله و دختر ۷ ساله را چگونه نگهداری می‌کردی؟

گاهی با خودم به سرکار بنایی و گچ کاری می‌بردم و برخی شب‌ها را روی چمن‌ها و زیر پل‌ها می‌خوابیدیم!

فکر نمی‌کردی دخترت باید به مدرسه برود؟

چاره‌ای نداشتم! کاری از دستم ساخته نبود.

ولی از سال ۹۸ اوج کرونا بود و کسب و کار‌ها رونق نداشت، چگونه زندگی می‌کردی؟

با همان درآمد اندکی که گاهی سرکار می‌رفتم هزینه‌ها را تامین می‌کردم.

گدایی هم کردی؟

نه!

با «علی – ر» کجا آشنا شدی؟
او از من بزرگ‌تر است و در لنگرود هم محله‌ای بودیم. از آن زمان با هم دوست هستیم.

او را چگونه در مشهد پیدا کردی؟

یک روز که سرکار ساختمانی رفته بودم، او هم اتفاقی در همان ساختمان کار می‌کرد! این گونه دوباره با هم ارتباط برقرار کردیم.

او در مشهد خانه داشت؟

بله! در حاشیه صدمتری زندگی می‌کرد و گاهی مرا با خودش سرکار می‌برد.

او هم از همسرش طلاق گرفته است؟

بله! او هم پارسال زنش را طلاق داد، ولی بدون آبروریزی از هم جدا شدند.

چه شد که تصمیم به قتل فرزندانت گرفتی؟

نمی‌خواستم آن‌ها را بکشم اتفاقی این حادثه رخ داد. مدت زیادی نبود که آن‌ها نزد من زندگی می‌کردند. پسرم وقتی من به مشهد آمدم ۵ ماهه بود و تقریبا مرا نمی‌شناخت. دخترم نیز به خواست مادرش مرا اذیت می‌کرد و رفتار‌های بی ادبانه داشت.

شهریور سال ۹۸ بود که برای ترساندن دخترم طناب را دور گردنش انداختم، اما دیدم چشمانش بسته شد.

چرا با «علی – ر» تماس گرفتی؟

چون او دوستم بود. وقتی به خانه آمد کمک کرد تا جسد را دفن کنیم.

پسر ۴ ساله ات را چرا کشتی؟

او هم آن قدر روی اعصابم راه رفت که خسته شدم و با لگد به شکمش زدم که بعد هم با کمک «علی – ر» جسد او را نیز در کنار خواهرش دفن کردیم.

پشیمانی؟

بله!

وقتی فرزندانت را کشتی، چه احساسی داشتی؟

گریه کردم!

هیچ وقت کابوس ندیده ای؟

چرا! یک شب آن‌ها را در خواب دیدم که پسرم به من گفت: بابا گریه نکن!

معتاد هستی؟

نه! فقط قلیان می‌کشم دیگر اهل هیچ نوع مواد مخدری نیستم!

ریشه این جنایت را در چه چیزی می‌دانی؟

سوء ظن! بعد از آن که در خیابان عاشق همسرم شدم! پیامک آن فرد ناشناس، مرا به این جا رساند.

اگر زمان به گذشته بازگردد چه می‌کنی؟

عاقلانه تصمیم می‌گیرم.

وقتی بقایای اجساد فرزندانت از زیر خاک بیرون آمد چه حالی داشتی؟

فقط گریه می‌کردم.

منبع: آفتاب نیوز
کیف پول من

خرید ارز دیجیتال
به ساده‌ترین روش ممکن!

✅ خرید ساده و راحت
✅ صرافی معتبر کیف پول من
✅ ثبت نام سریع با شماره موبایل
✅ احراز هویت آنی با کد ملی و تاریخ تولد
✅ واریز لحظه‌ای به کیف پول شخصی شما

آیا دلار دیجیتال (تتر) گزینه مناسبی برای سرمایه گذاری است؟

استفاده از ویجت خرید ارز دیجیتال به منزله پذیرفتن قوانین و مقررات صرافی کیف پول من است.

شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 10
  • ناشناس
    2

    کسی که خودش نان ندارد بخورد و سرپناهی ندارد ازدواج کردن و مسؤولیت سنگین زندگی مشترک را بر دوش کشیدن و بچه دار شدن (آنهم دو فرزند) چه به دردش می خورد؟! ارتکاب قتل تاوان ندانم کاری و فکر عاقبت را نکردن است! ارتکاب قتل به واسطه یک پیامک همه اش بهانه است برای فرار از تصمیمات اشتباه گذشته زندگی!

  • عباس
    4

    فعلا افغان پروری مد شد ..چون ایرانی دیگه فکر همدیگه نیس ...نتیجه ده و دوازده میلیون افغان در کشور همینه بیکاری و مستاجری وبی رحمی

  • پرسشگر
    4

    قابل توجه مسئولین بی کفایت از درشت تا ریز که ازدواج و فرزندآوری و افزایش جمعیت در این شرایط نابسامان اقتصادی شده نقل دهانشان .

  • ناشناس
    0

    اولا غلط کردین شما که تفاهم نداشتید دوتا طفل معصوم رو وارد بازی خودتون کردید ،دوما تو پدر نیستی چون هرچه هم پدری بد باشه هیچ وقت با بچه های خودش اون هم توی این سن اینکار رو نخواهد کرد،مردک ابله اگر من هم دستم خالی بود یا پیامکی می دیدم باید چنین رفتاری می کردم!؟توجیه کردن رفتار غیر انسانی خیلی باب شده اون هم با اشک تمساح

  • ناشناس
    2

    اون مادر چطور دلش اومد بچه های کوچیکش رو بسپره به مردی که نه کار داره نه جایی برای زندگی داره و نه اخلاق ،من نمیتونم یه لحظه به فکر بچه هام نباشم اون زن هم مقصره و حالا شکایتش برای چیه ،بیشتر از همه باید از خودش شاکی باشه که این طفل معصومها رو تنها گذاشت

  • آفرین
    4

    آفرین به شما که عکسش نشان ندادی ایشان آبروی دارد در محله

  • ناشناس
    2

    این فرد مشکلات روانی داشته چرا که خودش می گوید با پدر و مادرم هیچ رابطه ای نداشتم هیچ انسانی حتی حیوان صفت فرزند خودش را با همدستی دوستش اینگونه از بین نمی برد بچه ها از کوچکی توسط پدر بزرگ شده اند یکی دیگر از دلایل سوء ظن بیجا آنهم توسط یک پیامک دچار بیماری مالیخولیایی شود تا بتواند اینچنین کار بی شرمانه ای بکند بهرحال این بیمار روانی بوده در پایان با گذاشتن این خبر ناراحت کننده توسط مدیر مسئول خبر فوری لااقل یک روانشناس در پایین توضیحات لازم را می داد تا خبر برای شنونده و... اینگونه ناراحت کننده ..می شد

  • کمپوت
    3

    هم والدین این قاتل مقصر هستند هم زنش مقصره هم مسئولین بیکفایت که بفکر پول اندوزی و میز ریاست و ... هستن .

  • آیدا
    0

    انقدربدم میاد ازاین زنایی که فرت وفرت بچه میزان خب نادان که ازتونیس کاهدون که ازتوعه نذاربچه دارت کنه توکه باشوهرت مشکل داری وضع مالی شوهرت خوب نیس چرابچه میسازی ؟حالا بچه آوردی چرامسئولیت قبول نمیکنی ؟داری میبینی که مردک نمیتونه خودشو جمع کنه به سرتوچه گلی زد که برای بچه هاشو پدری کنه؟ بچه هارومیندازی میری دنبال ازدواج و عشق وحال خودت ،اخه مردمیتونه بچه چهار ساله روجمع کنه اونم از نوع بیکاروبی عار؟مرده هم احتمالا بیماری پارانویا یاشیزوفرنی پنهان داره وگرنه این کارروبابچه هاشو نمیکردخداجفت زن و شوهر بی مسئولیت رولعنت کنه

  • کریمی
    1

    زن بخاطر فشار وارد کند به مرده با لج بازی بچه ها سپرده دست این بی عاطفه و این اقا هم برای اینک از شر گرفتاری این بچه ها خلاص شود قتل انجام داده لعنتی درب بهزیستی رهایشان می کردی تو که سر پناه نداشتی ولگردی می کردی یک دختر هفت ساله چرا باید دنبال خودت اینور ان ور توی خیابان سر گردان کنی