گفت و گو با پرکارترین فیلمنامه نویس جشنواره فجر/ امینی: موقعیت مهدی برایم اعتبار آورد
ابراهیم امینی تا پیش از چهلمین دوره جشنواره فجر نگارش فیلم های موفقی مثل «لاتاری» و «ماجرای نیمروز» را در کارنامهاش داشت اما وقتی در اتفاقی کمنظیر با سه فیلمنامه «موقعیت مهدی»، «مرد بازنده» و «دسته دختران» رکورددار و نامزد سیمرغ بلورین جشنواره فجر شد، همه نگاهها را به خود جلب کرد.
امینی فیلمنامهنویس موفق و خوش آتیهای است که نامش بیشتر از همه کنار کارگردانهایی چون «امیرمحسین مهدویان» و «هادی حجازیفر» شنیده شده است.
با این نویسنده جوان که از چند سال پیش در محله «کوهک» زندگی میکند، گفتوگو کردهایم. او تأکید دارد از سکوت خیابان نیرویدریایی و فضای دنج و آرام کتابخانه محله در نوشتن آثارش بهره برده است.
متولد و بزرگ شده خوزستان هستید، چند سال است در تهران زندگی میکنید و چه چیزی موجب شد تا محله کوهک را برای سکونت انتخاب کنید؟
از سال ۱۳۷۹ وقتی در دانشگاه قبول شدم به تهران آمدم و به فراخور زندگی دانشجویی در محلههای مختلف زندگی کردهام ولی از ۶ سال پیش که ازدواج کردم چون خانواده همسرم ساکن شرق تهران بودند، ما هم زندگیمان را از این محله شروع کردیم و برخلاف تصورم که فکر میکردم شرق تهران خیلی شلوغ است و نتوانم به عنوان یک نویسنده در آن آرمش داشته باشم، اینجا خیلی ساکت و آرام است و جان میدهد برای نوشتن. البته تا قبل از تولد فرزندم در خانه کار میکردم اما از ۲ سال پیش که پسرم «راستین» به دنیا آمده برای نوشتن به جاهای آرامتری مثل کتابخانه محله میروم. (با خنده)
عضو تیم نویسندگان و پژوهشگران مستند به نام «محله ما» هستید که ۱۰ سال پیش از شبکه تهران پخش میشد. به نظر میآید علقه خاصی به محلههای تهران دارید؟
چون بچه جنگ هستم در دوران کودکی دائم از شهری به شهر دیگر مهاجرت میکردیم و هیچ وقت مدت چند سال در یک شهر یا محله نبودم اما به خاطر باوری که به ساختارهای سنتی جامعه دارم، محلههایی که در دل شهر بافت سنتی خودشان را حفظ کردند را دوست دارم و به آنها تعلق خاطر پیدا میکنم. من این محلهها را در تهران پیدا کردم.
سناریوی فیلمهای پرمخاطبی را نوشتهاید و نامزد دریافت سیمرغ بلورین جشنواره فجر بودید، مردم شما را چقدر میشناسند؟
مردم اسمم را شنیدهاند، اما به جز افرادی که خیلی پیگیر سینما هستند، اغلب چهرهام را نمیشناسند؛ یادم است چند وقت پیش با خانمم در پرواز شیراز بودیم که آقایی من را شناخت و جلو آمد و خیلی ابراز علاقه کرد.
من هم خوشحال شدم که بالاخره یکی من را شناخته، اما در آخر که خداحافظی کرد گفت: «آقای مدرس! منتظر کارهای بعدیتان هستیم.» آنجا بود که متوجه شدم من را با «امیرحسین مدرس» اشتباه گرفته. خانمم میخندید و میگفت: یک نفر هم که تو را شناخت، اشتباه گرفته بود.
سال ۱۳۹۶ و مدتی بعد از اکران ماجرای نیمروز ازدواج کردید، درخشش این فیلم تأثیری در ازدواجتان داشت؟
بله. سال ۱۳۹۵ من با خانمم تازه آشنا شده بودم و نامزد بودیم. ما در جشنواره «ماجرای نیمروز» را داشتیم و فکر کردم فرصت خوبی است که روی ذهنش تاثیر مثبت بگذارم.
برای همین با هم برای اکران مردمی فیلم به سینما استقلال رفتیم. بعد از تماشای فیلم از عوامل آن تقدیر شد و وقتی اسمم را خواندند و ایستادم و یک صدا مورد تشویق جمعیت قرار گرفتم جو و مثبت و شور و هیجان محیط تأثیر خوبی رویش داشت و خوشبختانه نامزدیمان به سمت ازدواج پیش رفت.
با کدام یک از عوامل سینما ارتباط خانوادگی دارید؟
«هادی حجازی فر» و «محمدحسین مهدویان» را از دوره دانشجویی میشناسم و با هم ارتباط دوستانه و خانوادگی داریم.
انتظار این حجم استقبال را از فیلم «موقعیت مهدی» داشتید؟
به هیچ وجه. ما دید بیرونی نسبت به کار نداشتیم و چون این فیلم، کار اول هادی بود و بازخوردش خیلی برایش مهم بود حتی تردید داشتیم که آن را به جشنواره بفرستیم. حتی با وجودی که مهدویان گفت: «فیلم خوبی است، حتما به جشنواره بفرستید.» اما ما باز هم تردید داشتیم.
بالاخره به تردیدها غلبه کردیم و فیلم را فرستادیم و خوشبختانه استقبال مخاطبان از طیفهای فکری مختلف فراتر از تصور ما بود و این موضوع خیلی به ما انرژی داد. برایم جالب بود که مردم برای دیدن چندین باره فیلم به سینما میرفتند و بلیتشان را استوری میکردند.
«موقعیت مهدی» دستاورد مالی هم برایتان داشت؟
نه تأثیر مالی مشهود نداشت چون طبق قرارداد دستمزدم را گرفته بودم. اما موقعیت مهدی از نظر حرفهای و اجتماعی برایم خیلی اعتبار آورد.
مستأجر هستید؟
بله. برخلاف تصور عموم که فکر میکنند همه دستاندرکاران سینما وضع مالی خوبی دارند، مستأجر هستیم و خدا را شکر صاحبخانه که یکی از اقوام همسرم است هوایمان را دارد و اگر همراهیاش نبود با این افزایش اجارهها نمیتوانستیم پول رهن خانه را تأمین کنیم.
الان مشغول چه کاری هستید؟
در حال حاضر پیگیرم که اولین کار خودم را کارگردانی کنم. اگر شرایط برای جلب سرمایه فراهم شود فیلمم را به جشنواره فجر میرسانم.
تدریس فیلمنامهنویسی به اهالی
نویسنده هممحلهای که دغدغه تدریس و آموزش دارد، دلش میخواهد به فراخور توان و بضاعتش قدمی برای جوانان محله بردارد. امینی دراینباره میگوید: «چندی پیش طی نشستی که با مدیران محله داشتم اعلام کردم میتوانم چند ساعتی در هفته وقتم را در اختیار اهالی محله بگذارم و قرار شد در ساختمان سرای محله این امکان را فراهم کنند تا چند ساعت در هفته کارگاه فیلمنامهنویسی برای علاقهمندان برگزار کنم.»
به خاطر فیلم لاتاری به مراسم عقدم نرسیدم
امینی که علاوه بر نویسندگی، بازیگردانی فیلم لاتاری را هم بر عهده داشته، خاطرهای از این فیلم تعریف میکند و میگوید: «در بهمن ماه سال ۱۳۹۶ روزهای آخر برای فیلمبرداری لاتاری به قطر رفته بودیم. یادم است پنجم بهمن کار که تمام شد بخشی از عوامل فیلم برگشتند و بلیت من و یکی دو نفر دیگر برای روز ششم بود.
من هم روز هشتم بهمن قول و قرار عقد گذاشته بودیم و خیالم راحت بود که دو روز قبل از عقد در تهران هستم. روز پرواز وقتی به فرودگاه امام خمینی (ره) رسیدیم، به دلیل شرایط جوی بد، اجازه فرود ندادند و به ناچار اول در اصفهان فرود آمدیم و پس از چند ساعت سرگردانی دوباره به فرودگاه قطر برگشتیم.
(پروتکلهای پرواز طوری است که اجازه نمیدادند به جز مبدا و مقصد به شهر دیگری برویم.) یادم است تهران برف سنگینی آمده بود و من و چند نفر از عوامل فیلم سرگردان در فرودگاه بودیم. امیدوار بودم هر لحظه اجازه پرواز صادر شود تا به مراسم عقدم برسم، روز عقد همه خانواده و اقوام استرس داشتند که کی میرسم. عاقد هم آمده و تا ۹ شب صبر و بعد غُرزنان که «این چه دامادی است که سر سفره عقد نیامده» مجلس را ترک کرده بود. خلاصه پس از سه روز سرگردانی در فرودگاه اجازه پرواز دادند و من با یک روز تأخیر به مراسم عقد رسیدم.»