جاوید به عشقش نرسد، خون به پا خواهد شد
هر چند که با یک قسمت نمیشود و نباید «یاغی» را قضاوت کرد، اما به نظر میرسد این سریال که اتفاقا اقتباس هم هست به مانند «زخم کاری» میتواند طیف وسیعی از مخاطبان و مشتریان پلتفرمها را راضی کند.
محمد کارت در یاغی داستانش را جایی برده که آن جا را میشناسد، این امتداد همان نگاه به پلشتیهای دیده نشده در به اصطلاح جنوب شهر است، کارت قبلا هم در مستند «خونمردگی» نشان داده بود که این فرهنگ را میشناسد و تاکید او روی فیزیک مردانه و مساله هویت، کاملا از دغدغههای ذهنیاش برمیآید. یعنی مثلا «شنای پروانه» با «مغزهای کوچک زنگزده» کاملا متفاوت است، اگر هومن سیدی یک تصویر کارت پستالی و ویترینی از بزهکاری، فقر و یا مضامینی از این دست، تحت تاثیر تماشای یکی دو فیلم اروپایی و برزیلی ارائه داده بود، کارت همان چیزی را بازنمایی میکند که لمس کرده، برای همین هم هست که شخصیت جاوید در یاغی علیرغم دور بودن از تجربه زیسته بسیاری از مخاطبان باورپذیر نشان میدهد.
هر چند که با یک قسمت نمیشود و نباید «یاغی» را قضاوت کرد، اما به نظر میرسد این سریال که اتفاقا اقتباس هم هست به مانند «زخم کاری» میتواند طیف وسیعی از مخاطبان و مشتریان پلتفرمها را راضی کند، دوره، دوره بازنمایی پلشتی و چرک است و خب این برآمده از ناخودآگاه ذهنی جامعه ایران است، تا یار که را خواهد و میلش به چه باشد!
روزنامه خراسان درباره آغاز «یاغی» مینویسد:
پنج شنبهای که گذشت، قسمت اول از مجموعه نمایش خانگی «یاغی» ساخته محمد کارت پخش شد. این سریال 20 قسمتی که با نگاهی به رمان «سالتو» نوشته مهدی افروزمنش و محصول نشر چشمه ساخته شده، دومین سریال اقتباسی ماههای اخیر پلتفرمها، پس از «زخم کاری» محمدحسین مهدویان محسوب میشود. نخستین قسمت از «یاغی» به شکلی جالب توجه، در 95 دقیقه منتشر شد که دو برابر زمان معمول سریالهای نمایش خانگی است.
نسخه سریالی «شنای پروانه»
«یاغی» ماجرای جوان کشتیگیری به نام «جاوید» را روایت میکند که در جنوب شهر تهران، زندگی و کار میکند. او که در خانوادهای از هم پاشیده و درگیر اعتیاد متولد شده، سالهاست پدر و مادر خود را از دست داده و دغدغه اصلیاش این است که بتواند نسب خود را ثابت کند و شناسنامه بگیرد؛ در حالی که به دختری به نام «ابرا» نیز علاقه مند است. محمد کارت که برای کارگردانی فیلم سینمایی «شنای پروانه» و شماری از فیلمهای مستند اجتماعی با تمرکز بر مسائل اجتماعی جنوب شهر خصوصاً اعتیاد شناخته میشود، در نخستین سریال خود نیز که با همکاری نویسندگان «شنای پروانه» نوشته شده، فضایی مشابه با تنها فیلم کارنامهاش دارد. نقش اصلی «یاغی» بر عهده علی شادمان است و ستارههای پرشمار دیگری در این سریال بازی میکنند که از جمله آنها میتوان به پارسا پیروزفر، طناز طباطبایی، امیر جعفری، نیکی کریمی و فرهاد اصلانی اشاره کرد. البته از این فهرست تنها امیر جعفری در قسمت نخست حضور پررنگی دارد.
قلاب قصه به ذهن مخاطب
قسمت نخست «یاغی»، در فضای کاملا جنوب شهری میگذرد و روایتگر تلاش «جاوید» و خواهرش برای گرفتن شناسنامه است. در این قسمت مخاطب با شخصیت اصلی سریال و گرههای اصلی زندگی او آشنا میشود و «یاغی» در صحنههایی پرافتوخیز، به اصطلاح قلاب خود را به ذهن مخاطب میاندازد. هرچند با توجه به حضور کوتاه پارسا پیروزفر و معرفی کاراکتر «بهمن»، مخاطب میتواند تا حدی به سمتوسوی ادامه قصه پی ببرد.
درام سریال در قسمت نخست تأثیرگذار است و بازی برونگرای کاراکتر اصلی نیز به آن مینشیند. اگرچه نقاط ضعفی نیز در سریال به چشم میخورد که از جمله آن میتوان به اجرای کمابیش تصنعی صحنههای کشتی اشاره کرد. با این حال، آن چه مهم است، آن است که «یاغی» در سالهایی که قصههای جنوبشهری با حضور مجرمان مناطق پایینشهر بااستقبال مواجه می شود، منتشر شده و همین امر، شانس نخستین سریال محمد کارت را برای موفقیت بالا میبرد.