پلوسی، مدافع شعاری حقوق بشر
رئیس مجلس نمایندگان آمریکا با سرودن آهنگ «حقوق بشر» سفر آسیاییاش را انجام داد. در منطقه تایوان، او با شخصیتهای به اصطلاح «مبارزان حقوق بشر» دیدار کرد، اما در تایوان اصلا اعتنایی به حضور معترضانی که به خاطر مسائل سیاسی در تایوان زندانی شده بودند، نکرد.
«نانسی پلوسی» در سفرش به کره جنوبی این تناقض حتی آشکارتر بود. یک زن 94 ساله کره جنوبی که در زمان تجاوز ژاپن به کشورهای آسیایی، به طور زورگویانه توسط ارتش ژاپن برای ارائه خدمات جنسی به سربازان ژاپنی مورد آزار و اذیت قرار گرفته و جزو «زنان آسایشگر» شده بود، میخواست نزدیک پلوسی برود تا برای احقاق حقوق مشروع خود کمک بگیرد، اما با برخورد خشن گارد مواجه شد، طوری که حتی ویلچرش هم سرنگون شد.
لازم به ذکر است که «زنان آسایشگر» به زنانی گفته میشد که در جنگ جهانی دوم طبق برنامه سیستماتیک دولت وقت ژاپن، به طور اجباری به سربازان ژاپن خدمات جنسی ارائه میدادند و در واقع، می توان به آنها «برده جنسی» ارتش ژاپن در آن زمان گفت. در نقض حقوق بشر چیزی جدی تر از این میتواند باشد؟ البته این هم لازم به ذکر است دولت ژاپن تاکنون به این جرم تاریخی خود اعتراف نکرده و از عذرخواهی و پرداخت غرامت به «زنان آسایشگر» زنده خودداری میکند.
با مرور زمان، تعداد «زنان آسایشگر» نیز هر روز کمتر میشود و زن 94 ساله کرهای فوق یکی از آنهاست که هنوز زنده است. او که تصور میکرد نهایتا فرصت کمک گرفتن از «الهه حقوق بشر» یعنی پلوسی را به دست آورده، اما نتیجهاش این شد که پلوسی اصلا به او اعتنایی نکرده است. پس از برخورد خشن گارد با این زن 94 ساله، پلوسی نه اشاره ای به این رویداد کرده نه اقدامی برای پاسخ به خواسته این زن، انجام داد.
پلوسی در این سفر همزمان با خواندن سرود «حقوق بشر»، موقعی که موارد مشخصی مورد حقوق بشری پیش آمد، تصمیم گرفت بیاعتنایی به آنها را انتخاب کند. این اتفاقا رویکرد تبعیض آمیز و افراطیگری او و برخی سیاستمداران آمریکایی را نشان میدهد به این معنا که آنها فقط به فکر این هستند که مساله حقوق بشر را باید به چین نسبت بدهند.
در واقع، به اصطلاح «مسائل حقوق بشر چین» به یک ابزار بسیار کاربردی برای آنها در رقابتهای سیاسی داخلی آمریکا تبدیل شده است.
مهم این است که وقتی میشنویم سیاستمداران آمریکایی رویکردی تبعیض آمیز دارند، حرف بیهودهای به گوشمان نخورده است.
پلوسی خودش در یک گفتگوی تلویزیونی به روشنی گفته است: «سی سال است که برخورد انتقادآمیز نسبت به چین دارم. در عرصه انتقاد از چین، اگر قرار باشد من رده دوم باشم، چه کسی دیگر باید رده اول باشد؟»
گویا انتقاد از چین به یک مسابقه در میان سیاستمداران آمریکایی در رقابتهای سیاسی داخلی آنها تبدیل شده و برای پیروزی در این مسابقه میتوانند از هر کاری دریغ نکنند و برنده هم میتواند به پیروزی خود ببالد. اما سئوال این است که آیا میتوان حرفهای سیاستمدارانی از این قبیل را باور کرد؟
به نظر شما ایا میتوان حرفهای شما راهم باور کرد؟
لعنت به استعمارگران. ژاپن در قرنهای گذشته علیه کره و چین و ... خیلی جنایت کرد و زیر بار عذرخواهی هم نرفته.
حقش بود بمب اتمی بیشتری هم میخورد تا با خاک یکسان بشه.
البته امریکا از اون هم جانی تر هست.