یک جامعه شناس:
عقلانیت در صحنه خیابان حاکم نیست/ جرم انگاری امور فرهنگی اشتباه است
یک جامعه شناس گفت: «اعتماد ریشه در انتظاراتی دارد که مردم نسبت به حاکمیت دارند اگر به انتظاراتی که از مسئولان در ذهن شهروندان شکل گرفته پاسخ شایسته و متقاعد کنندهای داده نشود یا اگر مردم احساس کنند که نهادهای اقتصادی- اجتماعی افکار و انتظارات عمومی را نمایندگی نمیکنند، ما شاهد بیاعتمادی مردم نسبت به حاکمیت خواهیم بود.»
مرگ تلخ «مهسا امینی» با واکنشهای زیادی مواجه شد، از انتقاد به عملکرد پلیس گرفته تا سیاستهای مواجهه با مسأله حجاب، اما به عقیده کارشناسان یکی از آسیبهای حوادث اخیر لطمه دیدن اعتماد مردم است. دیوار اعتمادی که اگرچه خشت به خشت چیده میشود اما میتواند بلافاصله فرو بریزد.
دکتر مصطفی آبروشن، جامعهشناس در اینباره میگوید: «یکی از مولفههای سرمایه اجتماعی در جوامع نظاممند، اعتماد متقابل مردم و حکومت است، زیرا این اعتماد بستر همکاریهای دولت و ملت را شکل میدهد، بنظر میرسد مرگ مهسا امینی حلقههای اعتماد اجتماعی را در هم شکسته است.»
آستانه تحمل مردم بهشدت کاهش پیدا کرده است
اما تضعیف اعتماد در جامعه چه آسیبهایی را دارد، عضو انجمن جامعهشناسی ایران دراینباره بیان میکند: «وقتی در یک جامعه اعتماد اجتماعی که یکی از شاخصههای سرمایه اجتماعی است کم رنگ شود هر رویدادی که احساسات و وجدان جمعی را جریحهدار کند؛ بالقوه میتواند عامل جنبشهای اجتماعی غیرقابل کنترل شود. بهطور مثال در تونس خودسوزی یک دست فروش بهانهای برای حادث شدن حوادث در آن کشور شد این بدین معناست که حکومت بایستی مطالبات بحق مردم را نمایندگی کند نه اینکه بخواهد مطلوبیتهایشان را مهندسی کند.»
وی ادامه میدهد: «حوادث احتمالی در حین بازداشت و دستگیری یک پدیدهی نوظهور در فرایند پلیسی نیست اما متاسفانه آنچه که حاکمیت به آن دقت نمیکند این واقعیت تلخ است که آستانه تحمل مردم بهشدت کاهش پیدا کرده است این بدین معناست که تحریک احساسات مردم در شرایطی که خشم پنهان از عملکرد مسئولان زیاد شده، هزینههای فراوانی برای نظام سیاسی دارد. زیرا عقلانیت در صحنه خیابان حاکم نیست.»
چرا اعتماد گسسته شد؟
عضو انجمن جامعهشناسی ایران در پاسخ به این پرسش که چرا اعتماد کاهش پیدا کرده است بیان میکند: «اعتماد ریشه در انتظاراتی دارد که مردم نسبت به حاکمیت دارند اگر به انتظاراتی که از مسئولان در ذهن شهروندان شکل گرفته پاسخ شایسته و متقاعد کنندهای داده نشود یا اگر مردم احساس کنند که نهادهای اقتصادی- اجتماعی افکار و انتظارات عمومی را نمایندگی نمیکنند، ما شاهد بیاعتمادی مردم نسبت به حاکمیت خواهیم بود، لذا اعتماد اجتماعی مفهومی دستوری نیست که ما بخواهیم با نگاه پلیسی در جامعه محقق کنیم.»
آبروشن درباره ظهور خشونت در جامعه میگوید: «وقتی در جامعهای زمینه رشد و شکوفایی جوانان محقق نشود آنان امید به آینده روشن را از دست میدهند، این به معنای از بین رفتن اعتماد اجتماعی است، وقتی رفتار پلیس با شهروندان بهشکل احترام آمیز تعریف نشده باشد، بهطوریکه شاهد خشونت ورزی پلیس نسبت به زنان و دختران جامعه بودهایم نتیجه آن این میشود که بیاعتمادی باعث خشم خود جوش مردم شده و خودروی پلیس را واژگون میکنند، زمانیکه بنده بهعنوان یک جامعه شناس با نقدی دلسوزانه از وضعیت موجو به سیاه نمایی متهم میشوم چگونه میتوان این اعتماد از دست رفته را بازسازی کرد؟ در واقع این واقعیتهای تلخ کدهایی است که ما را بایستی به تفکر وا دارد زیرا آخرین حلقههای اعتماد اجتماعی درحال گسستن است.»
نسبت گشت ارشاد و مردم
این جامعهشناس درباره نسبت گشت ارشاد با مردم بیان میکند: «باید گفت نهادهای اجتماعی در جوامع انسانی با این هدف مشخص تشکیل میشوند که به نیازهای شهروندانشان پاسخ مثبت و متقاعد کنندهای بدهند، در واقع افکار، اندیشه و مطلوبیتهای اجتماعی در قالب ساختارهای اجتماعی پاسخگوی نیازهای مردم است اما بر عکس در جامعه ما حاکمیت سیاسی به تشکیل نهادهایی همچون گشت ارشاد میپردازد که مطلوبیتهای شهروندانش را با دستگیری سرکوب کند که متاسفانه این رفتارهای خشن با اصل دموکراتیک بودن نظام سیاسی در تضاد است.»
آبروشن ادامه میدهد: «ما نمیتوانیم بخش بزرگی از زنان و دختران جامعه را بخاطر پوشش متفاوت، مجرم تلقی کرده و مورد تعقیب و مجازات پلیسی قرار دهیم. جرم انگاری امور فرهنگی و در همین راستا ورود پلیس به مقولههای اخلاقی اشتباه فاحشی بوده و پذیرفتنی نیست زیرا نه تنها به اقتدار اجتماعی پلیس صدمه وارد میکند بلکه نظم دستوری در حوزههای فرهنگی به گسترش بینظمی و نافرمانیهای مدنی منجر خواهد شد.»
عضو انجمن جامعهشناسی ایران در پایان میگوید: «بنظر میرسد ریشه اعتراضات اخیر ناشی از بیاعتمادی و بحران مدیریت در جامعه است و درمان آن، رجوع به شایستهسالاری، تخصصگرایی و تکیه بر علم و عقلانیت در مدیریت نهادهای اجتماعی است، زیرا با نگاه به روند رو به رشد فقر،بیکاری اعتیاد،طلاق، خودکشی و دیگر انحرافات اخلاقی اسفبار، به ریشههای بیاعتمادی اجتماعی پی خواهیم برد.»
در اداره کشور عقلانیت نیست اگه بود بخاطر نوع پوشش جوان بی گناهی را نمیکشتند
باز کامنت گذاران آلبانی نشین وطن فروش دست به قلم شدن
خجالت نمیکشیدکه به هرکس عقیده ای خلاف شماداشت توهین میکنیدوتهمت میزنید ننگتان باد
علت خشم مردم کاملا مشخص هست
بجای پاسخگوئی به مردم سریع سرکوب میکنند
خواسته مردم روشن است
فقر، بیکاری، گرانی، آینده تاریک، آزادی سیاسی و مدنی، حقوق شهروندی، اختلاس و رانت خواری، دروغگوئی مسئولین، خشونت پلیسی و ...
آیا چهار دهه کافی نبود؟
مردم از فقر بدبختی گرانیها اذیت آزار کتک زدن مردم و کشتن دخترها و زنها و از شت ارشاد خسته شدن تحمل به پایان رسید تا شماها هستین این فقرو بدبختی کشتار بیچارگی اسیری وجود دارد بس است هرچی سره زندگی مردم و مردم و دختر پسرها آوردین لعنت خدا بر قدیمیها که انقلاب کردن
پلیس ایران باید مانند پلیس آمریکا (ارباب آشوب طلبان) برخورد کنه
ازنظرشماجماعت سردرآخورهرکس حقش رافریاد زدآشوبگراست
کدامشان عقل دارند 43سال است که این جماعت دارد ملت ایران را با چوب میزند میبرد میکشد و سر به نیست میکند. وفقط یک عده خاص دارد زندگی میکند واین عده برای اینکه اگر جمهوری اسلامی شکست بخورد هیچ جایی ندارند که بروند دارند انگ به مردم میزنند که دارید با خدا چنگ میکنید ویا اینها از خارج دستور میگیرند ویا ....
مرگ و ننگ بر آلبانی نشین های فرسوده و قاتل
خاکبرسرشما که همه رادشمن ومثل خودتان مزدورمیدانید
ننگ برآن مردی که در هر لباسی برخورد فیزیکی با زن دارد مرگ ونفرین بر چنین مردهای شرم داره بر یک نظامی که به خودش انتظار دهد.دست به چنین اعمالی کثیف بزند
شلیر رسولی زن نبود؟ اون موقع شما آلبانی نشین ها خفه خون گرفته بودید با ارباباتون
آقای جامعه شناس محترم اینکه عقلانیت در صحنه خیابان حاکم نیست فقط برای مردم معترض به رفتار غلط نظام صادق است یا شامل کسانی هم که بر اثر برنگیخته شدن احساسات به خیابان ها می آیند و مهر تایید به عملکرد غلط نظام میزنند هم می شود؟ مضافا اینکه اگر جرم انگاری امور فرهنگی اشتباه است بدانید که امور فرهنگی اشتباه را به جامعه تزریق کردن جرم است. اگر در حکومت اسلامی جرم نیست در محضر خدای متعال جرم است. لطفا از این جرم سخن بگویید.
فساد آموزشی، اهریمن اول انحطاط کشورها و جوامع.
بزرگترین عذاب عمومی، نادیده گیری و عدم اهمیت دادن عموم یک کشور و جامعه به فساد آموزشی است و جامعه و کشوری به این مرحله برسند در حقیقت یک جامعه و کشور منحط و از دست رفته است.
اینکه میگویند عذاب الهی، بسیاری گمان میکنند که خداوندی هست که دارای صفات شرورانه است! نه! خداوند وجودش تمام خیر است، شر در نادیدن خیر است، شیطان در نادیدن مظاهر خدایی است، عذاب چیزی جز نتیجه اعمال شرورانه و گناهان و ظلمها بشر بر خود و بشر بر سایر بشریت نیست، فسادها (از فردی-اخلاقی تا اجتماعی-اقتصادی) نقش اساسی در انحطاط مردم و حکومتها و کشورها است.
خطرناکترین و بزرگترین و سریع الاثرترین و طویل الاثرترین فساد، فساد آموزشی است.
فساد آموزشی، هم نسل حال و هم نسلهای آینده را به انحطاط میکشاند.
فساد آموزشی، بر باد دهنده مزیتهای نسبی سرزمینها، اتلاف عمر نسلهای جوان، نابود کننده انگیزه کار و تلاش و نخبگی است.
فساد آموزشی، آثار سوء سریع و در عرض حتی کمتر از یک سال دارد و البته اثرات فزاینده در سالهای آینده و نسلهای آینده و حتی جوامع و کشورهای آینده بشریت دارد و اگر فساد آموزشی در میان کشوری ریشه بگیرد و دچار اثر نسلی شود، نه تنها آن کشور و جامعه به تباهی و انحطاط میکشاند و بلکه آثار سوء اش همچون بیماریهای واگیردار همه گیری، تمام جهان و نسلهای حال و بشریت میگرد!
اینکه گمان کنند کشورها و جوامع متخاصم، در فلان کشور دچار انحطاط ناشی از فساد آموزشی شده اند و دیگر تمام است، نه! اشتباه میکنند، فساد آموزشی، آثار فزاینده و تسری شونده شدید و سریع و طولانی مدت بر تمام جهان و بشریت تا حتی محیط زیست و زیست سایر گونه زنده و منابع طبیعی دارد!
کافی است دقایقی فکر کنیم، افرادی از طریق فساد آموزشی، به جایگاه و مقامات رسیدند که شایسته و لیاقت آن را نداردند، این افراد که خودشان میدانند از راه فساد و تخلف به مدارک علمی غیر حقیقی به چنگ زده و مفسدانه به مقامی مهم رسیده اند، همیشه مستعد انجام خطاها و فسادهای دیگرند، ظلم و خیانت و جنایت در انها زمینه رشد و تکثیر منجلابی دارد، چنین افرادی ممکن است تبدیل به عامل بروز فجایعی شوند از استبداد و جنایت تا توطئه جنایتکارانه علیه بشریت.
اینکه در کشور بارها طی سالها، انتقاد و تذکر به وجود فساد آموزشی، از مدرکگرایی تا مدرکفروشی میشود، نه جامعه و مردم و نه حکومت و دولت و مجلس اهمیتی نمیدهند، نشان میدهد میزان آلودگی به فساد چقدر کلیت یک کشور و جامعه و مردمش گسترش یافته و منجلابی کرده است! هر چقدر با وجود دلایل و مصادیق و درزهای اطلاعاتی، این فساد آموزشی نادیده گرفته و یا منکر میشوند، نشان میدهند عمق انحطاط آن حاکمیت و جامعه و مردمش! و چنین کشورهایی محکوم به فنا و عاملی شر در جهانند.
نکته: فرق است میان تسهیل معلم-محصلی با فساد آموزشی، اینکه تسهیل معلم (مربی، استاد، آموزگار) نسبت به محصلش- تشخیص دهد- که نیازمند ارفاق و کمک نمره و دادن فرصت است، امری پذیریفته شده و معقول است، این از امتیازات آموزش کلاسیک و سنتی است، اما این امری فردی است و نه خطای سیستماتیک، خطای سیستماتیک این است که افرادی خارج قضیه رابطه معلم-محصلی از حفره های قانونی و یا عدم اجرای قانون و نظارت و مجازات متخلفان، اقدام به فسادی مثل مدرکفروشی میکنند، از مدیران آموزشگاهها تا عاملان سایر نهادها.
فساد آموزشی وجودش در حتی یک روز هم زیادی است و دیرست برای مبارزه، اما، هر لحظه درصدد مبارزه با فساد آموزشی شوند، هر روزی اقدام عملی کنند کار مفید است.
نکته مهمتر اینست که، خطرناکترین مرحله، مرحله ای است که به فساد آموزشی جامعه و مردم در کشورها اهمیت نمیدهند، وقتی آحاد مردم فساد آموزشی دغدغه شان نیست، یعنی آن جامعه و مردم کشور در منجلاب انحطاط گرفتارند، در چنین جامعه و مردمی امیدی به انقلاب سیاسی-اجتماعی نیست و هر چیزی تحت انقلاب سیاسی-اجتماعی رخ دهد در نهایت ضد انقلاب است و مرحله فروکاست شدن در منجلابات فساد و انحطاط فزاینده تر.
نتایح پرخسارات و پلشتیهای فساد آموزشی، فقط به انحطاط یک کشور نمی انجامد، و بلکه آثار مخرب و پلشتش در تمام جهان پخش و همه مردمان جهان گرفتار میکند.
زمانی، مردم کشور گرفتار ظلم و فساد از سوی عوامل حکومتی میشوند، آنها با عواقب خطاهای قبلی خود مواجه میشوند، اما اگر به فراوانی و مزمن دچار فساد آموزشی اند، این مردم به بزرگترین و طولانی ترین عذاب عمومی گرفتار شده اند، اگر بارها و بارها حکومتها را براندازن و به خیال خامشان انقلاب کنند، اما تا معترف به گناه فساد آموزشی خود نشوند، بلکه انقلابی نشده!، و نمیتوانند نجات یابند، تنها به مراحل عمیقتر از انحطاط و منجلاب گرفتار میشوند.
کجا عقلانیت حاکم است که در کف خیابان نیست ؟؟ وقتی یک مامور با غرور کاذب و بیجا یک کشور را به آشوب می کشاند و فرمانده او نیز از عملکرد وحشیانه وی دفاع میکند آیا عقلانیت حاکم است؟؟
چقدر زشته این صحنه که مردم از خونه بیان بیرون و پلیس اونها رو بخاطر طرز لباس پوشیدن دستگیر کنه !!! میخایین مجرم بگیرین جلوی اختلاسهای بیکررااااان رو بگیرین . نه دنبال تار موی دخترها باشین !!!
خودتون را گول نزنید پلیس به خاطر یک یا دو تار مو برخورد نمی کنه . شما ظاهرا تو فضا زندگی می کنی وضعیت خیابونها رو ندیدید . بعضی از زنان اتاق خواب را با خیابان اشتباه گرفته اند لخت میاند بیرون جوانان مردم را بدبخت می کنن. بلوغ ها ی زودرس - طلاق - تاخیر ازدواج و... از عوارض همین برهنگیه.
دنبال دلیل برای بی حجابی میگردند یا نمیفهمند و در فضا سر میکنند یا خودشان را به نفهمی میزنند دلیل بی حجابیهای فعلی مردم لج با حاکمیت است دلیل لجبازی مطابق نبودن حرف و عمل مسئولان است طرف ما را به صبر دعوت میکند و سیسمونی نوزاد خود را از ترکیه می آورد و ما را به روزه داری دعوت میکند ولی در ماه رمضان به سفر خرید سیسمونی میرود و رییس جمهور برای محکومیت آمریکا میرود و خودش یک کامیون از جنسهای با کیفیت آمریکا همراه می آورد مردم میگویند چرا برای شما حلال است و برای ما حرام و چون زورشان به غیر از خودشان نمیرسد حجاب بر میدارند
وقتی منافع عده ای که مملکت که مفت بدست آوررده اند و تاکنون هزاران ملیارد اختلاس کرده اند ، بخطر میافتد ، عقلانیت در صحنه خیابان نمی تواند حاکم باشد
اقای جامعه شناس اگه میتونی بفهمی :عقلانیت ادم عاقل میخواد از لات بی سروپا عقلانیت در نمیاد .
جایی که پول و ثروت و قدرت هست عقلانیت نیست
مردم ۴۰سال پیش جمهوری اسلامی را می خواستند ،حالا دیگر نمی خواهند ،،،طبق فرمایش امام
منظورت از ملت ایران آلبانی نشین ها و آلبانی اندیشهاس؟
ایرانی ها چاره ای ندارند همین شرایط را بپذیرند من هم با این دولتها مخالفم ولی براندازی حکومت یعنی نابودی قدرت دفاعی کشور یعنی هجوم وداعش و تجزیه ایران و...دهها قدرت نظامی اطراف مرزهای کشور آماده اند تا ایران را غارت کنند مواظب باشید حرفی هم نزنید که روزی پشیمان شوید.
یک روحانی دزد اب شرب که از شاه لوله بطور دزدی لوله کشی کرده و حق اهالی روستا را ضایع میکند و زور هم مییگوید در اردبیل روستای گرجان اسم روحانی هم اقای اسماعیلی است دفتردار و کارمند استانداری اردبیل و اهالی روستا درمضیقه اب شرب ایشان استخر شنا پر میکند برای عیاشی
فروشگاههای لباس وطراحی لباس قاچاق لباس نامتعارف از بازار جمع می شداز فروشگاههای لباسهای نامتعارف جمع می شد گشت ارشاد یک تذکر دادن باید از خشونت وبردن به مرکز اجتناب کند