آیت الله علوی بروجردی:
در حوادث اخیر بسیاری از حرمتها شکسته شد/ امکانی ایجاد کنیم که مردم بتوانند اظهارنظر کنند/ روزنامه ها و مطبوعات آزاد باشند/ سلطان قابوس اغتشاشگران عمان را دعوت کرد برای ساختن کشورش، از او یاد بگیریم
آیت الله علوی بروجردی گفت: این جزء قانون اساسی کشور ماست که وزارت کشور اجازه بدهد مردم و احزاب در جایی با حفاظت خود وزارت کشور جمع بشوند و حرف خود را بزنند تا تجمعات به اغتشاش کشیده نشود، در این حوادثی که گذشت، بسیاری از حرمتها شکسته شد، یک اعتراض سادۀ کارگری به بدگفتنِ به دین و ایمان و همهچیز میکشد! نگذارید این این بیحرمتیها اتفاق بیفتند.
متن سخنان استاد برجسته فقه و اصول حوزه علمیه قم در درس خارج فقه خود مورخ 27 مهرماه سال جاری به شرح زیراست:
«اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
اوصاف متقین در نهجالبلاغه
در کلام نورانی وجود مقدس امیرالمؤمنین صلواتالله و سلامهعلیه در خطبۀ متقین، مؤمن چنین وصف شده است: «خَاشِعاً قَلْبُهُ قَانِعَهً نَفْسُهُ مَنْزُوراً أَکلُهُ سَهْلاً أَمْرُهُ». مؤمن این خصوصیات را دارد: قلبش خشوع دارد، نفسش قانع است و زیادهطلب نیست. «منزوراً أکلُه»؛ یعنی برداشت او کم است، اما پرداختش زیاد. آنچه از نِعَم دنیا استفاده میکند، کم و بیمقدار است. «منزور» را «کم و بیمقدار» معنا میکنند. در اینجا منظور مبارک حضرت این است که مؤمن اینطور نیست که برای خورد و خوراکش آسمان و ریسمان را به هم بزند و حلالوحرام کند. نه، مؤمن آنچه برسد، استفاده میکند؛ یعنی همّش اکل او نیست. در اینجا «اکل» هم ممکن است معنای عام داشته باشد، یعنی بهرهبرداری. مؤمن از امکانات این دنیا حداقلِ بهرهبرداری در عین حال که بیشترین بازدهی را دارد. بهعکسِ کسانی که بالاترین بهرهوری را دارند، اما یا هیچ بازدهیای ندارند یا خیلی کم دارند. مؤمن خصوصیتش این است که مثل بقیه میخورد، میآشامد و از نعم این دنیا بهرهبرداری میکند، اما این نعم برایش موضوعیت ندارد و به آنها دلبسته نیست. هَمّش اکلش نیست. همّ او استفادهای نیست که در ظاهر میخواهد ببرد. قانع است. قناعت و زهد در معنا، به هم نزدیکاند. در واقع مؤمن آنچه در اختیارش هست، استفاده میکند و بعد کار خودش را انجام میدهد.
تو مگو ما را بِدان شه بار نیست، با کریمان کارها دشوار نیست!
«سهلاً أَمْرُهُ حَرِیزاً دِینُهُ». «سَهلاً أَمْرُهُ» یعنی کار با مؤمن سهل است. در شعر فارسی خودمان میگوییم: «با کریمان کارها دشوار نیست». کار با مؤمن سخت نیست؛ یعنی وقتی با مؤمن سروکار داریم، خیالمان راحت است. مؤمن سختگیری ندارد، فشار نمیآورد، اذیت نمیکند، نمیرنجاند. فرض کنید بنده اشتباهی کردم و به او صدمهای زدم. اگر بروم سراغ او، آسان میگیرد و میگوید خدا میبخشد، من هم بخشیدهام. مؤمن از شخص کینه به دل نمیگیرد تا بعد زندگی او را به باد بدهد!
فرض کنید در کار من مشکلی پیدا شده. اگر سراغ مؤمن بروم و به او بگویم، یا میتواند برای من کاری بکند یا نمیتواند؛ اما پذیرش او ساده و آسان است: «سَهلاً أَمْرُهُ». همین شعری که خواندم، «با کریمان کارها دشوار نیست»، در بین عرب ضربالمثل است که روزی شخصی با کسی مشکلی داشت. پرسید او چطور آدمی است؟ گفتند شخص کریمی است. مرد عرب گفت پس دیگر مشکلی ندارم، چون کریم است. مؤمن چنین حالتی دارد. کارها را سخت نگیریم. یک وقت کارهای شخصی خودمان است، و یک وقت نه، کار با مردم است. کار با مردم را سخت نگیریم، آنها را اذیت نکنیم. با مردم راحت میشود کار کرد.
پای تحریک دشمنان خارجی یا عملکرد ناقص مسئولان؟!
در خصوص همین قضایای اخیر که پیش آمده و اعتراضاتی شکل گرفته ـالبته برخی از آقایان میگویند اغتشاش است، برخی هم میگویند که نه، اعتراض استـ یک واقعیت را هیچ وقت نباید فراموش کنیم و آن اینکه دخالت نیروهای خارجی در امور مسلمانها و شیعیان و بهخصوص در امور کشور ایران، مسئلهای انکارناپذیر است. اگر نیروهای خارجی خودشان هم آغازکننده نباشند و اصل ماجرا توطئۀ خودشان نباشد، بلکه ماجرا ریشۀ داخلی هم داشته باشد، آنها سعی میکنند سوءاستفاده کنند. در این موضوع شکی نیست. آمریکا منافع خودش را میخواهد و برای منافع خودش حاضر است پدر و مادرش را هم فدا کند چه برسد به ایران. اسرائیل هم همین طور. چنین مسائلی هست، اما یک مطلب دیگر هم در این میان هست و آن اینکه جوانهایی که بیرون میآیند و سروصدا میکنند و میگوییم تحریکشدۀ آنها هستند، عملکرد ما چه چگونه بوده که در این جوانها ایمان و اعتقاد قوی و محکم و با صلابت درست نکردهایم که بازیچۀ آنها بشوند؟! اشکال به ما برنمیگردد؟! اینهایی که اغتشاش میکنند، خارجی نیستند. از خود ما هستند! بچههای خود ما هستند! چرا ما نتوانستیم در بین اینها تأثیرگذار باشیم تا بازیچۀ خارجیها نشوند؟! آن خارجی که در کشور دیگری نشسته، دائم مشغول است و این دفعۀ اول او نیست، بلکه دائم مشغول است؛ اما مثل مگسی است که روی زخم مینشیند. او زمانی ورود میکند که زخمی ایجاد شده باشد. چرا زخم ایجاد میکنیم؟! ما نباید زخم ایجاد کنیم. نفوذ خارجیها در کیست؟ در این بچههاست. چرا ما در قبال این بچهها به وظایفمان عمل نکردیم؟! مگر مدارس این کشور دست ما نبوده است؟!
بدحجابی را در تلویزیون ترویج نکنیم!
خدا آقای شیخ عباسعلی اسلامی را رحمت کند. ایشان از وعاظ معروف تهران بود و در مسجد پدر ما در تهران منبر میرفت. سال ۱۳۴۲ـ۱۳۴۳ بود. اوایلِ حوادث پانزده خرداد ۱۳۴۲، ایشان بالای منبر خطاب به شاه میگفت: «این رادیو تهران را یک ساعت دست ما بدهید، ببینید چهکار میکنیم!» خدا عنایت کرد و بعد از ۱۴۰۰ سال، نظامی اسلامی شکل گرفت. نه یک رادیو تهران، بلکه همۀ رادیوها و تلویزیونها، همه به دست ما افتاد. چهکار کردیم؟! فرصت دارید گاهی اوقات برنامههای صداوسیما را ببینید؟ آیا همان چیزی که ما در بیرون در خصوص حجاب مؤاخذه میکنیم، در سیمای خودمان نشان داده نمیشود؟! با افرادی مصاحبه میکنند ـنه فقط دربارۀ انتخابات، در هر مراسمیـ که روسریشان در وسط سرشان است! چون آن زن دارد تعریف و تمجید میکند! این کارها ترویج بیحجابی است. بگذارید بیحجابی را تلویزیونهای بیرونی ترویج کنند، نه شما! شما چرا ترویج میکنید؟!
به دشمنان فرصت بهرهبرداری ندهیم!
ما منکر این نیستیم که خارجیها در مسائل ما دخالت دارند. در این موضوع شکی نیست. خارجیها اگر خودشان هم فتنه ایجاد نکرده باشند، از هر فتنه ای در داخل کشور ما حمایت و از آن بهرهبرداری میکنند. اما ما نباید اجازه بدهیم که بهرهبرداری کنند. این بچهها در مدارس ما هستند. چرا به صداوسیمای خودمان توجه نکنند؟ چرا ساخته وپرداختۀ صداوسیمای عربستان یا آمریکا و انگلیس را ببینند و بشنوند؟! چرا؟! آیا ما نباید به این مسائل دقت کنیم؟! اگر ما اجازه میدادیم همۀ این افکار و همۀ این بحثها از طریق صداوسیمای خودمان مطرح شود، شاید وضعیت اینگونه نمیشد؟
وزارت کشور برای انتقاد و اعتراض فضایی فراهم کند
من جداً از همه مسئولان کشور و بهویژه مقام معظم رهبری حفظه الله تقاضایی دارم و آن اینکه برای این جوانان، این دانشگاهیان که حرف دارند ـحالا حرف درست یا غلطـ جایی را در نظر بگیرید که بتوانند حرفشان را بزنند. چرا به اغتشاش کشیده شود؟! کسی به سراغ این جوانان و دانشجویان برود و حرف آنها را بشود. این جزء قانون اساسی کشور ماست که وزارت کشور اجازه بدهد مردم و احزاب در جایی با حفاظت خود وزارت کشور جمع بشوند و حرف خود را بزنند تا تجمعات به اغتشاش کشیده نشود. در این حوادثی که گذشت، بسیاری از حرمتها شکسته شد. یک اعتراض سادۀ کارگری به بدگفتنِ به دین و ایمان و همهچیز میکشد! نگذارید این بیحرمتیها اتفاق بیفتند!
اعتراض و انتقاد حق مردم است!
اعتراض و انتقاد حق مردم است. من بارها گفتهام که «النصیحه للائمه المسلمین». در منابع ما جزو حقوق حاکم این است که باید مردم او را نصیحت کنند. یعنی اگر شما مردم حاکم را نصیحت نکنید، حق حاکم را ادا نکردهاید. نصیحت چیست؟ انتقاد. چه انتقاد بهحق باشد، چه انتقاد ناحق. ما باید امکانی ایجاد کنیم که مردم بتوانند اظهارنظر کنند. چرا در کشور ما اظهارنظر و اظهار مشکلات همیشه باید به اغتشاش کشیده شود؟!
قربانی از هر طرفی که باشد، برای ما خسارت است
در این درگیریها از هر قشری که از بین میرود، ما غصه میخوریم؛ تفاوتی ندارد که از مردم باشد یا از بسیج یا از نیروی انتظامی. همۀ آنها فرزندان ما هستند. چرا باید یک اعتراض به درگیری منتهی بشود که اینطور قربانی بدهد؟ قربانی از هر طرفی که باشد، برای ما خسارت است. این فرد قربانی سرپرست یک خانواده است، زن دارد، بچه دارد، برادر دارد، مادر دارد، پدر دارد. اینها فرزندان ما هستند که یکی اینطرف ماجرا واقع شده و دیگری آنطرف. ما باید آنچه را که دست خودمان است، قدری مدیریت کنیم.
در کلام وجود مقدس امیرالمؤمنین علیهالسلام میخوانیم که مؤمن «سهلاً أَمرُه». باید با مردم راه بیاییم. باید برای مردم دقیق تشریح بکنیم و بگوییم ما الان در تحریمیم، که این تحریم را هم به ما تحمیل کردهاند. باید به مردم بگوییم که ما مشکل داریم و نمیتوانیم همۀ خواستهها را عملی کنیم، اما میتوانیم این خواستهها را طبقهبندی کنیم؛ برخی را میتوانیم عملی کنیم و برخی را اگر شرایط بهتر شد. این مردم همان مردمی هستند که چهل سال با ما بودهاند. اینها مردمی هستند که خودشان و فرزندان آنها در این جبههها با دست خالی در مقابل عراق جنگیدند.
حضور مبلّغان در شهرها و قصبات کمرنگ شده است
جنگ عراق را که یادمان هست! از آن روز اول، قبل از اینکه شما مسئولان کشور از آنها بخواهید، اینها مردانه آمدند و جنگیدند. من سالها پیش از انقلاب، برای تبلیغ در ایلام منبر میرفتم؛ همین تبلیغی که الان دیگر بساط آن جمع شده و در این دو سال اخیر کرونا هم اضافه شد تا بساط تبلیغ جمع شود. قبلاً همۀ روحانیون در حوزهها برای تبلیغ میرفتند و با مردم سروکار داشتند. الان دیگر این ارتباط خیلی کمرنگ شده. پیشتر، بزرگان حوزه برای تبلیغ میرفتند و با جوانها سروکار داشتند. الان به من میگویند بزرگان و اساتید حوزه دیگر تبلیغ نمیروند. چرا وسیلۀ تبلیغ آنها را در حوزه فراهم نمیکنند؟ طوری تشویق کنید که همه برای تبلیغ بروند. باید در مساجد شهرستانها و قصبات همیشه یک روحانی بالای منبر باشد و این جوانها جمع بشوند. همین جوانها هستند که در دوران جنگ ما را کمک کردند.
جانفشانی مردم را در جنگ با عراق فراموش نکنیم!
من هیچ وقت یادم نمیرود. همان اوایل انقلاب که هنوز جنگ رسماً شروع نشده بود ـچون جنگ قبل از اینکه بهطور رسمی شروع بشود، شروع شده بود و مقداری از خاک ما از دست رفته بودـ من ایلام بودم. عراق مهران را گرفته بود و تا صالح آباد جلو آمده بود، چون هیچ کس در آنجا نبود. لشکر عراق وقتی به پای کوه رسیده بود، ترسیده بود که داخل منطقۀ کوهستانی بشود. نه اینکه ما آنجا مقاومتی داشتیم، بلکه آنها ترسیده بودند جلو بیایند. تا جایی که زمین صاف بود و دشت بود، جلو آمده بودند. من آن زمان برای تبلیغ ایلام بودم و وضع ایلام هم به هم خورده بود، چون نزدیک عراق بود و هنوز هم رسماً اعلام جنگ نشده بود. اعلام رسمی شروع جنگ با بمباران فرودگاه مهرآباد بود. به ما خبر دادند از خرمآباد شما، و استان لرستان، یک عده به اینجا آمدهاند و میخواهند شما را ببینند. ما دیدیم بیشتر از دویست نفر از خرمآباد آمدهاند و میخواهند بروند از ایران دفاع کنند. هیچ کس هم از آنها نخواسته بود چنین کاری کنند، چون هنوز شروع جنگ اعلام نشده بود. اینها خودشان شنیده بودند که عراق تعرض کرده و جلو آمده است، به خرج خودشان برای دفاع آمده بودند. اسلحهای هم جز تفنگهای برنوی قدیمی نداشتند. این افراد سراغ ما آمدند، ما هم مسجد جامع آنجا را در اختیارشان قرار دادیم و غذایی برایشان مهیا کردیم. شب را در مسجد خوابیدند و صبح برای جنگ رفتند. آن زمان نه فراخوانی بود، نه کسی از آنها خواسته بود. خودشان آمده بودند. اینها مردم ما هستند. قدر این مردم را بدانیم. پای این مردم را باید بوسید. بعدها که من به قم برگشتم، شنیدم از آن دویستوخوردهای، فقط هفتاد نفر از جنگ برگشتهاند و بقیه شهید شدهاند. مردم ما چنیناند. آن زمان آمریکا و شوروی به عراق اسلحه میداد، اما مردم ما اسلحه نداشتند. ما به جبههها رفتهایم و دیدهایم که این جوانها با دست خالی جلو میرفتند، روی مین میرفتند و کشتار عظیم میدادند، اما نگذاشتند یک سانتیمتر مربع از این خاک اسلامی دست دشمن بیفتد. درست است یا درست نیست؟! واقعیت دارد یا ندارد؟! اینها همان مردم هستند. مگر این جوانها همان جوانها نیستند؟!
حاصل کار شما در مدارس چیست؟!
مدارس در اختیار ماست. وسائل تبلیغی در اختیار ماست. چون به ما دشنام میدهند، حساسیت داریم و برنامهها را گاهی اوقات دنبال میکنیم! با این بودجههایی که اول سال به امور دینی و تبلیغی و مؤسسههای مختلف و… اختصاص میدهند چه میکنید؟ چون وقتی این بودجهها در مجلس اعلام میشود، فحش و ناسزایش مال ماست. ما سهمی از این بودجهها نداریم، ولی فحش آن را میخوریم! اینهمه بودجه برای تبلیغات مؤسسات مختلف دارید، با آن چه میکنید؟! پس این حاصل کار شما کجاست؟! پس برای این جوانهای مدارس، این دختران مدارس چه کاری انجام دادهاید؟ این مدارس تحت نظر آموزشوپرورش فرانسه بودهاند یا انگلیس؟! اینها زیرنظر آموزشوپرورش شما هستند. چه کاری برای اینها انجام دادهاید؟ در این آموزشوپرورش چه اتفاقی میافتد؟
ایرانیهای مهاجر هشت میلیون نفر هستند. این مهاجرت هم درد است، چون نخبههای ما مهاجرت میکنند. سال گذشته خبر عجیبی خواندم که امیدوارم این آمار دروغ باشد. سه هزار پزشک متخصص مهاجرت کردهاند و از ایران رفتهاند. رقم بسیار قابل توجهی از پرستاران از ایران رفتهاند. چرا نمیتوانیم آنها را نگه داریم؟
قدری به کار مردم برسیم!
اگر مردم اعتراضی دارند، باید زمینهای فراهم کنیم که به مسائل دینی و اعتقاداتشان گره بخورد. جوان مخلص ایرانی، آنکه در جنگ میجنگیده، کسی نیست که عمامۀ من را بیندازد. او کسی نیست که پرچم امام حسین را آتش بزند و قرآن بسوزاند. اگر چنین اتفاقاتی میافتد، منشأش جای دیگر است و در آن هیچ شکی نیست.
اگر کسی وسط این جمعیت یک نفر را میکشد ـ چه نیروی انتظامی باشد، چه بسیج باشد، چه از خود مردمـ یا کسی به سمت مسجد یا به سمت مدرسۀ علمیه آتش پرتاب میکند، مشکل ما این است که چرا آن مردمی که آنجا جمع شدهاند او را دوره نمیکنند تا به او اعتراض کنند؟ مگر اینها همان مردم ما نیستند؟ پس ما قدری هم بپذیریم که خودمان هم مشکل داریم. قدری به کار مردم برسیم. ما مردم را رها کردهایم.
کاش کار فرهنگی را از غربیها یاد بگیریم!
ما ده سال قبل از انقلاب در همین حوزه بودیم. یادم هست یکی از دغدغههایی که آن زمان داشتیم، فعالیت مؤسسهای در ایران به نام فرانکلین بود. این مؤسسۀ انتشاراتی ظاهر بسیار پاکیزهای هم داشت، اما در واقع زیرمجموعۀ وزارت خارجۀ آمریکا بود. یعنی سرمایه گذاشته بودند و در ایران در سطح بالا مشغول کار فرهنگی بودند. یعنی کتاب سفارش میداد که ترجمه کنند. بیشتر هم ترجمه بود و تألیف، کم داشت. انواع رمانها و کتابهایی که نویسندگان انگلیسی و آمریکایی مینوشتند، این مؤسسه برای جوانهای ایران ترجمه میکرد. در ظاهر، کار این مؤسسه فرهنگی بود. اینکه مؤسسهای آثار مطرح و روزِ دنیا را ترجمه کند و در اختیار ملتی قرار بدهد، کار فرهنگی است؛ اما پشت این کار ایدئولوژی بود. یعنی میخواستند آن ارزشهای آمریکایی خودشان را با این کتابها در اذهان جوانان ما رسوخ بدهند و آن باورهایی را که در اذهان جوانهای ما هست، از بین ببرند. بسیاری از کتابهای آنها را خود ما هم میخریدیم و میخوانیدم و کتابهای خوبی هم بود؛ اما در لابهلای آنها آنچه خودشان میخواستند، اعمال میکردند. حتی یک نفر آمریکایی هم در کل این مجموعۀ ایران نبود. حتی اسم آمریکا هم نبود. آن زمان با این مظاهر فرهنگی غربی مبارزه میکردیم و میگفتیم که فرانکلین پشتش چنین است. دانشجو طرفدار آن بود، استاد طرفدار آن بود. مردم ایران از پشتپرده خبر نداشتند. آنها هم بلد بودند و خوب کار و تبلیغ میکردند، بدون اینکه اسم آمریکا یا پول آمریکا در میان باشد.
کاش ما از آنها یاد بگیریم! کاش ما برای شیعه اینطور کار کنیم، بدون اینکه اسممان در میان باشد. کاش بدون اینکه ظاهری نشان بدهیم، در این مجامع اسلامی کار میکردیم. ما تا قدم پیش میگذارم، هنوز کار را شروع نکرده و به جایی نرسیده، لو میرویم! چون میخواهیم اسم و عنوان بگذاریم.
یهودیها چگونه قدرت پیدا کردهاند؟
بعضی از عملکردها را از دیگران باید یاد بگیریم. کمااینکه از خود همین یهودیها و صهیونیستها که دستشان همهجا هست، برخی کارها را باید بیاموزیم. کل جمعیت یهودی در دنیا به ۲۵میلیون نفر نمیرسد. به این نکته دقت کنید که تمام حکومتها، از حکومت آمریکا گرفته تا اروپا را لابیهای صهیونیست محاصره کردهاند. شما ببینید در کل این آمریکا و اروپا اگر یک کلمه علیه اینها گفته شود، چه جنجالی بهپا میشود! در همین کشورهایی که آزادی بیان هست، حرفزدن دربارۀ جنگ جهانی دوم و کشتار یهودیها ممنوع است. استاد دانشگاه فرانسه دربارۀ هلوکاست حرف زد، او را گرفتند و زندانی کردند؛ اگر تصویر نبی اکرم صلواتالله و سلامهعلیه را آتش بزنند یا قرآن بسوزانند و قرآن پاره کنند، مسئلهای نیست! اما اگر به یهودیها حرفی زده بشود، جنجال به راه میافتد! چرا؟! چون قدرت دارند. چطور این ۲۵میلیون نفر اینطور قدرت پیدا کردهاند؟ برای اینکه خوب فکر کردهاند، زمام اقتصاد دنیا را در دست گرفتهاند و آدمهای ساعی بودهاند. شرکتهای بزرگ را، چه شرکتهای تجاری و چه شرکتهای رسانهای که دهها و صدها تلویزیون و رادیو دارند، همۀ اینها را یهودیها اداره میکنند. این کارهایشان هم آشکار نیست. اگر بسیاری از این تلویزیونها را نگاه کنید، حتی یک کلمه عنوان یهودی ندارد، اما مال آنهاست و سرمایهگذار آنها هستند. یهودیها اهدافی دارند و الان در دنیا به این اهدافشان هم رسیدهاند. تمام کشورهای اسلامی دوروبر ما فخر میکنند که با یهودیها رابطه دارند. همان کشورهایی که قبلاً میگفتند میخواهیم با یهودیها بجنگیم، دارند با آنها کار میکنند. این ممالک اسلامی میبینند اگر اقتصاد آنها بخواهد رونق بگیرد، باید با یهودیها رابطه داشته باشند. لذا یهودیها زمام امر اقتصادی را به دست میگیرند.
چرا ما بلد نیستیم چنین کارهایی بکنیم؟ جمعیت شیعه در دنیا چقدر است؟ ۵۰۰میلیون؟ ۴۵۰میلیون؟ چند کشور داریم که اکثریت آنها شیعه هستند؟ در بین جامعۀ شیعه، امکانات مالی چقدر است؟ این امکانات چطور مصرف میشود؟ این امکانات هم در همان بساط یهودیها مصرف میشود! ما خودمان بلد نبودیم کار بکنیم.
با ایرانیهای مهاجر ارتباط داشته باشیم!
اینطور که میگویند، ایرانیهای مهاجر هشت میلیون نفر هستند. این مهاجرت هم درد است، چون نخبههای ما مهاجرت میکنند. سال گذشته خبر عجیبی خواندم که امیدوارم این آمار دروغ باشد. سه هزار پزشک متخصص مهاجرت کردهاند و از ایران رفتهاند. رقم بسیار قابل توجهی از پرستاران از ایران رفتهاند. چرا نمیتوانیم آنها را نگه داریم؟ هشت میلیون ایرانی در تمام ممالک دنیا داریم که نوعاً متخصص هستند و اکثراً هم وضع مالی آنها خوب است. بسیاری از آنها سرمایههای کلان دارند. زمانی میگفتند اگر آنها این سرمایهها را داخل ایران سرمایهگذاری کنند، ایران به هیچ سرمایهگذاری دیگری احتیاج ندارد. الان ما با کسانی که مهاجرت کردهاند، چه ارتباطی داریم؟ الان باید این مهاجرت را که تهدید است، به یک فرصت تبدیل بکنیم برای حضور بینالمللی و برای شیعۀ بینالمللی. این مهاجرت فرصت است. اصلاً با مهاجران ارتباط داریم؟! اصلاً کاری برای آنها میکنیم؟! عذر میخواهم که این مسائل را میگویم. ممکن است آقایان از من برنجند؛ اما وقتی این مهاجران میخواهند به ایران بیایند و بروند، گذرنامۀ آنها را میگیریم و اذیتشان میکنیم تا این سفر سالی یک بار به ایران را هم دیگر نیایند!
ما دنبال ارتباط با اینها هستیم! اینها فرزندان ما هستند که به کشورهای دیگر رفتهاند. با هر عقیدهای که پیدا کردهاند، از این فرزندان که نمیشود دست برداشت. ما باید اتصال آنها به خودمان را حفظ کنیم؛ «در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد».
انسانها تشنۀ محبتاند
یک آقای بزرگواری هست که خدا به ایشان توفیق بدهد و او را یاری کند. ایشان در یکی از شهرهای آمریکا یک مدرسۀ شیعه ساخته است. من میدانم مدرسه ساختن خیلی هنر است، چون خودم هم دستاندرکار بعضی از مؤسساتی هستم که مدرسه دارند. ایشان همراه با عدهای از شاگردانشان پیش ما آمدند و میگفتند: «ما در آمریکا مدرسۀ شیعه ساختهایم؛ اما بیشتر، آقایان افغانستانی میآیند.» این آقایان افغانستانی هم در کشورهای دیگر یک فرصت فوقالعادهای هستند و شیعیان خیلی خوبی دارند. افغانیها در بسیاری از مجالس سیدالشهدا که در ماه محرم عربها یا خوجهها و… برپا میکنند، شرکت دارند؛
آن آقایی که در آمریکا مدرسه ساخته است، میگفت آقایان افاغنه به این مدرسه میآیند، از ملیتهای دیگر هم میآیند، اما ایرانیها خیلی کم میآیند و به این مدارس توجه نمیکنند. درحالیکه آنها هم بچه دارند. در آن شهر هم ایرانی زیاد است. به او گفتم، اگر کاری به تو بگویم، انجام میدهی؟ گفت بله. گفتم: «شما امسال شب چهارشنبهسوری ایرانیها را دعوت کن، آتش درست کن، جشن بگیر و یک چلوکباب ایرانی هم به آنها بده.» خیلی تعجب کرد و گفت: «چهارشنبهسوری مناسبت اسلامی نیست.» گفتم: «مسئلۀ ما این است. این چهارشنبهسوری در بین ایرانیها جاافتاده است. به این بهانه آنها را باید به اینجا بیاوریم و راه اینجا را به آنها یاد بدهیم. دفعۀ بعد، عید نورزو که شد، هفتسین بچین و بگو تحویل سال را اینجا برگزار میکنیم. اگر توانستی، یک دعایی هم بخوان. نتوانستی هم نخوان. بگذار آنجا شادی کنند. بعد بگو اصلاً ما هیچ کاری به کار شما نداریم، فقط بیایید و زبان فارسی یاد بگیرید. با آنها ارتباط ایجاد کن. آنها را به این مدرسه بیاور. وقتی آوردی، آن وقت شب عاشورا هم که میشود، به عنوان نذری، شام درِ خانۀ آنها ببر و بگو امشب شب عاشورای امام حسین است. ما در این مرکز نذری داریم. یک مدت این کار را بکن، همۀ آنها میآیند.»
«الانسان عبید الاحسان». اینها تشنۀ محبت هستند. این ایرانیها در نسل خودشان به چهارپنج واسطه یک روحانی و عمامهبهسر دارند. یا کسی را دارند که در بساط مذهبی دخیل بوده و هیئتی بوده است. ایرانیها به دین ربط دارند، ام این ربط گم شده. این گمشده را ما احیا کنیم.
با مردم با رحمت رفتار کنید!
عزیزان، روزگاری است که مسئولیت ما خیلی سنگین است، چه در داخل چه در خارج. در خصوص این حوادث پیشآمده، امیدوارم و دعا میکنم که مسئولان آن را مدیریت کنند. ما هم اغتشاش را محکوم میکنیم، اما اعتراض و انتقاد را نه. «النصیحه لائمه المسلمین» را نهتنها محکوم نمیکنیم، بلکه میگوییم لازم است و از شما عزیزان هم میخواهیم زمینۀ آن را برای مردم فراهم کنید. این مردم اینجا حرف دارند و با این کاری که شما میکنید موافق نیستند. این حرف را باید جایی بیان کنند. روزنامهها را آزاد بگذارید تا مطالب را بنویسند. مطبوعات آزاد باشد. افکار مختلف به تلویزیون بیایند و حرف بزنند. حرفها یکجانبه نباشد. آن بحثی که بخواهد در دانشگاه به اغتشاش بکشد، در تلویزیون و در قالب یک مناظره، تمام مسئله حل میشود. چرا تدبیر نمیکنیم؟ آقا امیرالمؤمنین میفرمایند: «سهلاً امره». امر مؤمن سهل است. عدهای الان دستگیر شدهاند و در زندان هستند. حوادث زندان را شنیدهاید. با اینها با رحمت برخورد کنید. میگویید این فرد از سران اغتشاش است. بسیار خب، این سران اغتشاش را جلب بکنید و بنشینید با او حرف بزنید که چرا اینطور شد. با او رفیق بشوید و از طریق این سران، خود اغتشاشگرها را جذب بکنید. مگر نمیشود؟!
درسی که میتوان از سلطان قابوس گرفت
از سلطان قابوس، پادشاه عمان، ماجرایی نقل کردهاند. عمان یک منطقهای به نام ظفار دارد که هممرز با یمن است. در آن زمان در یمن، کمونیستها حکومت را به دست گرفته بودند و از مرزها تعدی میکردند و به ظفار میآمدند و میجنگیدند. سطان قابوس خودش نمیتوانست از کشورش دفاع کند، لذا از شاه ایران کمک خواسته بود. از ارتش ایران به عمان رفتند تا به او کمک کنند. سران خارجی کمونیستها هم در داخل عمان یک عده از جوانها و دانشجویان مخالف را جذب کرده بودند. درنهایت، عمانیها بر اینها غلبه کردند و عدهای را گرفتند و محاکمه کردند. عدهای محکوم به اعدام شدند و عدهای هم حبس شدند. با آنهایی که محکوم به اعدام بودند، سلطان قابوس جلسهای گذاشت تا با آنها حرف بزند. سلطان قابوس به آنها گفت: «شما به هر حال این کارها را کردهاید و کار به اینجا کشیده. الان اسیر من و در زندان من هستید. سه تا راه پیش پای شما میگذارم: یا اینکه از عمان بروید و ما هم کاری به کار شما نداریم. به شما کمک هم میکنیم و پولی هم به شما میدهیم تا ما را رها کنید. یا اینکه بمانید و مجازات خود را در زندان یا هر مجازات دیگری که هست بگذرانید. پیشنهاد سوم هم این است که شما اشکال به ما دارید. اشکالات ما را بگویید و خودتان جلو بیایید و با ما این اشکالات را حل کنید. مگر اشکال نمیکنید اقتصاد اینطور است و سیاست خارجی شما اینطور؟» این محکومان تحصیلکرده و دانشگاهرفته بودند. از این راه سوم استقبال کردند و جلو آمدند. یکی از آنها وزیر خارجۀ عمان شد، یکی از آنها وزیر اقتصاد شد و همه، وزرای عمان شدند. همان عمانی که در زمان سلطان سعید، پدر همین سلطان قابوس، یک بیابان بود و امکانات اولیه را هم نداشتند، به دست همین اغتشاشگرها و رؤسایشان ساخته شد!
خدا با گناهکار کریمانه رفتار میکند
«با کریمان کارها دشوار نیست». با مردم کریمانه برخود کنید، حتی با گناهکارها. خدا با گناهکار کریمانه برخورد میکند. «التائب ان ذنب به کمن لاذنب له». ائمۀ طاهرین علیهمالسلام با گناهکارها کریمانه برخورد کردند. قصۀ حربنیزید ریاحی را مگر نداریم؟ ما هم کریمانه برخورد کنیم. اینها را فرصت قرار بدهیم و بهرهبرداری کنیم. با کسانی که اشکال به ما دارند، ارتباط بگیریم و مذاکره کنیم.
به هر حال ما هر آنچه میگوییم از روی دلسوزی و قصدمان راهنمایی است. گاهی مسئولان نزد من میآیند. من حرفهای خودم را میزنم، نامه مینویسم و آنی را که وظیفۀ خودم میدانم اجرا میکنم. ما به این کشور علاقهمندیم. اگر به اسم تندرو و… دشنام بدهند، این دشنامها برای من ارزش و قیمت ندارد. ما به این کشور و به این نظام علاقهمندیم. ما بارها گفتهایم که خدا بعد از ۱۴۰۰ سال منت بر ما گذاشته تا حکومتی از خودمان داشته باشیم. ما به رهبر علاقهمندیم؛ اما درست کار کنید! درست عمل کنید! در کارها مشورت کنید! نگذارید مسائل ساده تبدیل به جنجال بشود. دربارۀ همان خانم که آن قضایا برایش پیش آمد، بنده ملاقاتی با اساتید دانشگاه داشتم. من یک کلمه حرف زد؟: که ما از این ماجرایی که برای این خانم پیش آمده ناراحتیم. این خانم دختر ماست، مثل همۀ دختران ایران. مگر آقا رسولالله نفرمودهاند: «انا و علی ابوا هذه الامه»؟ اینها دختران ما هستند و فرزندان ما هستند. این قصه هرچه بوده، من کار ندارم. گزارش رسمی این است. همان وقت اگر یک عذرخواهی صورت میگرفت، اصلاً کار به اینجا نمیکشید. نگذاریم هر حادثهای در این کشور جنجال بشود.
درد ما بیتوجهی به نهجالبلاغه است
مردم مشکل دارند؛ مسائل زندگیشان لنگ است؛ وضع درآمدی ناجور است؛ ارزش پول پایین است؛ حقوق را هرچه اضافه میکنید، باز هم جوابگو نیست، چون ارزش پول از آنطرف با تورم پایین میآید. این مردم مشکل دارند. وقتی مشکل دارند، گاهی اوقات منتظر بهانهای برای جنجال هستند. این بهانه را به دست آنها ندهیم تا جنجال نشود. جا برای اعتراض بگذارید. این کارگرها اعتراض دارند. وقتی شش ماه، نه ماه حقوق یک کارگر را ندهید، این اعتراض نکند، چه کند؟ داد نزند، چه کند؟ زن دارد، بچه دارد. ما خودمان را جای آنها بگذاریم. ما از اعتراض استقبال کنیم. اما اگر میخواهیم اعتراض و اغتشاش قاطی نشود، زمینۀ سلامت اعتراض را در بین اقشار مختلف فراهم کنیم از جمله در داخل حوزۀ خودمان. کتابهای درسی را آقایان تغییر دادند. وقتی میخواهید دست در کفایه ببرید، جایگزین کنید، دست در رسائل ببرید، از این کسانی هم که رسائل میگویند، مکاسب میگویند، چهل سال، پنجاه سال کارشان این است و کفایه گفتهاند، از اینها هم سؤال کنید! از اینها هم یک مشورت بگیرید! اینها اهل این حوزه هستند. اگر اعتراض درستی دارند، انتقادی دارند، توجه کنید! گوش بدهید! اینجا بزرگترین حوزۀ دنیای اسلام است، اینجا مرکزیت شیعه است. مگر میشود همین طور سلیقهای و فردی بگوییم این کتاب نباشد، آن کتاب باشد؟! تمام شد رفت! کار باید پخته باشد، با مشورت باشد. اگر کسی اعتراض دارد، زمینه برای اعتراض فراهم بکنیم، گوش به حرف بدهیم. اگر ما بر اساس آنچه مولایمان آقا امیرالمؤمنین برای ما در این نهجالبلاغه گفته عمل کنیم، مشکل پیدا نمیکنیم. اما درد ما این است که آقای جرج جرداق، آقای عبدالفتاح عبدالمقصود، شیخ محمد عبده میگویند دویستبار یا صدبار این نهج البلاغه را مرور کردهاند؛ اما منِ عمامهبهسر چند دفعه نهجالبلاغه را مرور کردهام؟!
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته
تمام مسئولیتش متوجه مدیریت کلان کشور است که با بی کفایتی و بی تدبیری این شرایط را بوجود اوردند
شما توجه کنید دیگه شعار اصلاحات به گوش نمی رسد «خانه ازپای بست ویران است. خواجه دربندنقش ایوان است»کدام معترضین بگویید انقلابیون
حرمت انسان ایرانی بیش از۴دهه پیش بدست جماعتی بانام دین خداشکست
مردم رانادان فرض نکنیدبرای این روضه خوانیها دیگرخیلی دیرشده است ومردم رفتاروکردارشماهارافوت آبندوگول نمیخورند
چی شدحاجی ترس وجودتان رافراگرفته وروزوشبتان آشفته گشته.چطوربرای بهم ریختن مملکت درفاجعه ۵۷ اون افرادمعترض وانقلابی نام میگرفتندامروزبرای مطالبه ی حقشان اغتشاشگرواراذل نام میگیرند.ننگتان باد
متاسفانه شماها باعث شدید حرمت ها شکسته شود چرا ایت اله سیستانی از حکومت کردن و دخالت در امور سیاسی ابا دارد برای اینکه حرمتش و جایگاهش محفوظ بماند و بتواند در کنار مردو و حامی انها در برابر مفسدان و دزدان باشد
حضرت آیت الله نظام ما رو با این نگاه که مبسوط و زیبا فرمودید نمیخواهد. کشور را تقسیم کردند به دو بخش افراطیون چاپلوس که محورش سپاه و مداحان هستند و یک بخش بقیه مردم که متضرر ترین ها شدیم و کسی پاسخگو نیست. دنیا تمام میشود و ما از مقصر اول تا آخر این وضعیت نخواهیم گذشت. کاری کردند که مرگ را بر این زندگی پر از دروغ و ریا و دزدی ترجیح میدهیم و والله علیم.
بله بله.راه فریب ونیرنگ همواره بهترین راه است.خداوند سایه شما را از سرما فریبکاران کم نکند.
اگر این حرف ها به گوش حسین شریعتمداری برسه.!!!!!
درود بر شرفت کوگوش شنوا
حاج آقا! فرض کنید حکومت محل هایی را برای برگزاری تجمعات و اعتراضات مردمی تعیین کرد خب مردم آنجا جمع بشوند که چه بشود؟! بهترین محل برای شنیدن صدای اعتراضات مردمی همین فضاهای مجازی و جهت برون رفت از مشکلات کشور بطور مسالمت آمیز برگزاری همه پرسی با حضور ناظران بین المللی از سازمان ملل است. شما گمان می کنید مسؤولین نمی دانند مشکلات و معضلات اساسی مردم چیست؟! اتفاقاً مسؤولین بهتر از هر شخص دیگری می دانند مشکلات و معضلات اساسی مردم چیست ولی متأسفانه نمی خواهند به خواسته های مشروع مردم تمکین کنند! مشکل اینجاست که خود وجودی مسؤولین حاکم بر کشور مشکل اصلی مردم است و اگر این مشکل اصلی رفع شود بقیه مشکلات دیگر به خودی خود رفع می شود!
موضوع این است که مومن نیستند ،،،،ادای مومن ها را درمی آورند
فقرتازیانه است واین تازیانه هرروز برکمر مردم فرود میاید بله هرگاه مردم ازمعیشت وگرانی وپایین بودن قدرت خرید سخن میگویند فورا حوزویان فقط یکار را خوب بلد هستند ودربرابر هرگلایه ایی فورا بخارج ازکشور حواله میدهند و سریعا بیانیه میدهند اما عملا کسی که ازدل حوزه ها برمسند امور نشسته است را چون از خودشان هست برلبه تیز زبانشان جاری نمیکنند .مردم ما همان کسانی هستند که بواسطه حضور آنان شما ها را برکرسی نشاندند اما پاسخی ازشما ها دررفع این وضعیت نابسامان پیدا نکردند هنوز سوالات بیشماری هست که بی پاسخ مانده است و گره ایی شده است بر گلوی مردم که هرروز خدا زجرشان میدهند بجز کسانیکه از بیت المال حسابی نشخوار میکنند .چطور نباید بفهمید که اکثریت مردم خواهان تغییر دروضع معیشت و اقتصاد هستند ولی شماها از شورای نگهبان گرفته تا مراکز دیگر را تحت سیطره خود دارید واجازه نمیدهید یک کاربلد سروسامانی به اقتصاد دهد تمام این گرفتاریها از ایت الله اعرافی است اوست که مردم ما را درتگناهای اقتصادی غوطه ور کرده است ولی چوب خدا صدا ندارد.
حاجی یکجا زیر نظر وزارت کشور؟!
طبق قانون هرجائی بدون حمل اسلحه و خشونت میتوان اعتراض کرد.
۴۳ سال فقط هر طور دوست داشتید رفتار کردید نتیجه شد این که می بینی!
شما که سلاح و بمب فسسفری داشتید... اینترنت ایلان ماسک داشتین!!!! تا تونستین فحش های کمر به پایین دادین و بانک آتیش زدین !!! این کجاش اندیشه و تبادل فکریه... اواباش بازی و جنایت شغل شریف مدعیان ازادیه!!!!!!!!
به نتیجه مانده بازی ۴۳ بامردم یکی ازموردهاش هنجارشکنی هست توهین وفش و....کشت وکشتار بماند
وقتی ناموسمونو کشتید توقع چی داشتید؟درود بفرستیم واستون؟دیدید که با زور گشت ارشادو فرستادیم تو زباله دان تاریخ
همه دنیا هم پشت ما مردمن،اگر وقتی مردم اعتراض میکردن پلیس با مثلا شاخه گل میومد به معترضها گل میداد و یه برنامه زنده واسه مردم با حضور رییس جمهور وسط مردم میذاشتن همه چی حل نمیشد؟شما دهتر مردمو بدبختو با باتوم زدید تخمدانش ترکید بنده خدا،چی میگی مگه مردم جونشونو از سر راه اوردن بریزن تو خیابون بی دلیل؟
این نظام مشکلاتش حل شدنی نیست و گفتمان بی فایدست با تندروها
این قدر ما ما می فرمایید,خودتان می دانید و مردم در این چهل و چند سال از نزدیک لمس کردند که این ماها کی هستند و انها که توانستند از دست انها دررفتند و حالا شما می خواهید باز این ماها انهارا در خارج بکشند به سوی خودشان.خنده دار نیست؟این مردم در داخل از دست این ما ها در عذاب و اعتراضند.اگر لطفی برا مردم دارید به این ماها بفرمایید برگردند به لانه هایشان و مردم را رها کنند.اگر خدا لطف کرده و این فرصت را به شماها داد که ما ما بکنید ,نشان دادید به کرات که توان و شایستگی اش را نداشتید و ندارید.شما ان کتابهای نخوانده و نفهمیده تان را اکسیر می دانید, اما با بودن انها از بی کتابترین ملتهای دنیا هم وضعتان بدتر و پس تر است.دنیا دیگر دنیای شما ,که حتی از عصر بعثت هم بدترید,نیست.این اندازه خیانت به این مردم رنج کشیده و ستمدیده ایران بس است ,رها کنید و گرنه همان دین مورد ادعا و لباس و رسومتان را همه برباد می دهید.ان شعری که جناب رئیسی خواند و مردم را به مگس ماننده کرد مناسب این مقام است که عرصه سیمرغ نه جولانگه شماست؛لطفا عرض خود نبرید و زحمت مردم را هم نداشته باشید!
میخ در،صندان فرو نرود!!!حاج آقا مشکل این کشور با رفراندوم و اصلاح قانون اساسی حل میشه،که جنابعالی به آن اشاره نکرده ای.مادر تمام مصیبت های ایران از قانون اساسی،عدم وجود ازادی،عدم وجود برگزاری انتخابات آزاد و بدون نظارت استصوابی،عدم بازی دادن مردم در مدیریت کشور،و عدم تغییر سیاست های خارجی و داخلی با انتخابات است،به نظر شما اگه حکومت کر و کور باشه،به غیر از انقلاب، راه دیگری پیش پای مردم وجود دارد؟؟؟؟
سایر ایات اعضم نظری ندارند ؟
اعضم اسم خاله دوست پسرمن هست اون خانوم باشرفی هست مثل این اعظام بیشرف وپست نیستن
حرمتها 44 ساله توسط اهل حرم دارد شکسته میشود تازه فهمیدید ؟
حزب ک..گذاری ایت اله باید تشکیل شود خودشان مشتاقند
هر وقت صدا وسیما مردمی اداره شد وبه ازای هر تجمع حکومتی در مرکز شهر یک تجمع مردمی در همانجا برگزار شد میشود گفت عدالت وجود دارد
باید یکجایی باشه که اگر به اغتشاش تبدیل شد بشه همه رو دستگیر کنند.
بهش بگو ازپایین بگیره زمین نیفته
استادان سخنرانی در مجامع داخلی و خارجی...در عمل اما جز سرکوب و اجبار و باتوم و گلوله نمی شناسند
بده دلار قشنگه را
حاجی شما دیگه ساکت باش.
در کل سخنان به شیعه اشاره شده مگر کشور ایران مردمانش همگی شیعه هستند یه جوری سخن بگویید که سایر مذاهب هم فکر کنن در ایران جایی دارن وقتی مقام انسانیت هست چرا همه اش به مذهب و سایر موارد که جدائی می اندازد اشاره کنیم در ضمن سلطان قابوس با مخالفین به توافق رسید و وزیر و وکیلشون کرد در صورتیکه رئیس جمهور های قبلی دستشون از جامعه کوتاه شده باستثنائ آقای احمدی نژاد و روحانی هم ازش خبری نیست
عرضی ندارم.فقط این عبارتشان را بخوانید دوباره و عمق حیله گری این جماعت---------«مسئلۀ ما این است. این چهارشنبهسوری در بین ایرانیها جاافتاده است. به این بهانه آنها را باید به اینجا بیاوریم و راه اینجا را به آنها یاد بدهیم. دفعۀ بعد، عید نورزو که شد، هفتسین بچین و بگو تحویل سال را اینجا برگزار میکنیم. بعد بگو اصلاً ما هیچ کاری به کار شما نداریم، فقط بیایید و زبان فارسی یاد بگیرید. با آنها ارتباط ایجاد کن. آنها را به این مدرسه بیاور. وقتی آوردی، آن وقت شب عاشورا هم که میشود، ........ یک مدت این کار را بکن، همۀ آنها میآیند.»
نام کتاب: مغالطات پر کاربرد
۴۴ ترفند کثیف برای پیروزی در بحث ها
نویسنده: ریچارد پل
خوب مردم ایران همین ومیخواهند علوی بروجردی اگر یکی باشد که به حرف مردم گوش بدهد اونی که بر حق هست عملی کند اونی که برحق نیست با دلیل.برهان طرف را قانع کند نه اینکه با توب وتانک جواب مردم و بدهند چطور ۴۴سال این مردم که این همه سختی را تحمل کردند خوب بودند حالا بد شدند در حالی که بیشتر این مشکلات به خاطر بی کفایتی مسئولین هست
خدا حفظت کنه .
حیف که تو کشور ما، بزرگانی چون شما همیشه باید مهجور و تو سایه باشین.
این هم ازداردسته برق مجانی گاز مجانی اتوبوس وبیمه رایگان ووووهست خواهرزاده همونه
بزودی ما تسویه حساب خواهیم کرد
حرمتها زمانی ریخته شد که مردم را گوسفند و خود را چوپان فرض کردید.
موقعی از بین رفت که منابع کشور را بین خودیهایتان تقسیم کردید .
وقتی که گروه های مافیایی بوجود آوردید.
وقتی سرمایه های کشور را خرج کشورهای دیگر نمودید .
وقتی فرزندان مردم را به هر بهانه ای کشتید یا به زندان انداختید.
وقتی دین را وسیله ای برای رسیدن به منافعتان خرج کردید.
شما ها خودتان عامل بی حرمتی شدید روحانیت از ابتدا نباید وارد سیاست میشد مثل ایت اله سیستانی در عراق همراه و در کنار مردم می ایستادید و در مقابل دولت و سیاست مداران و هرکسی کوچکترین تخلفی میکرد باهاش برخورد میکردید ولی الان از این خبرها نیست و در مقابل مردم قرار گرفته اید
جناب بروجردی شما بعضی جا ها را خوب اومدی مثلا بنه 18سال داشتم رفتم جبهه 69ماه جبهه بودم برای وطنم وناموس وطنم رفتم .اون بچه ها فدا شدند نا عدالت برابری اجرا بشه شد نه نشد .یک عده خاص چسبیدند به مملکت ومملکت راارث پدریشون میدانند بله همین مردم بودندکه این حکومتیان را سر کار آوردند حالا اینا هم همون مردمند بهتره میگفتی این مردم این جوانها از دزدی اختلاس اشرافی گری ثروت اندوزی مسئولین بابهترین خانه ویلا ماشین وفرزندانشان تو کانادا آمریکا دارند باپول این مردم عشق وحال میکنند درعوض اعتیاد فقر فساد فحشا ندارایی تورم گرانی نبود منزل نیود شغل ناتوانی درازدواج مواجه هستند 43ساله مملکت را ویران مردم را بیچاره کردند اینا فقط دوست دارند حکومت کنند فکر آسایش وآرامش مردم نیستند دیگه چجوری بگند گوش نمیدند مردم مجبور شدند به زور متوسل بشند این مردم ازمردن نمیهراسند درعملیات طریق القدس چون دشمن میهای مختلف وزیادی کاشته بود فرماندهان 60نفر داوطلب خواستند بروند روی مین تا معبر بازکنند خداشاهده همه جوانان 18تا 25ساله داوطلب شدند خودشونو فدا کنند که به خواست خدا اونشب طوفانی شد وچون تو بستان حیوانات اهلی تو بیابان ولو بودند به سمت معبری که میخواستیم بریم رفتند روی مین وازریختن خون این جوانان شجا جلوگیری کردند ورفتیم وخداراشکر بستان راآزاد کردیم .
آقای بروجردی سزای این ملت اینه که زن سرپرست خانوار برای سیر کردن شکم فرزندانش تن فروشی کنه یا جوانان بیکار بروند مقبره قبرستانها رابدزدن بفروشند .ما کم نعمت خدادادی داریم توسیل وزلزله وآتش سوزی مردم کمک میکنند .ازقاچاقچی محتکر پول میگیرید این همه پول بلوکه شده میگیرید ایناکجا میروند بابامردم چقدر اعتراض کنند
البته بزرگواران این مطالب را میدانند ولی خود را به خواب زده اند علتش اینست که یا حال ندارند یا کسی به آنها گفته خود را به خواب بزنید تا این مملکت ویران شود و یا خودشان منتظر از بین رفتن کشور هستند وگرنه این همه بیفکری و دست روی دست قرار دادن مسئولین هیچ توجیحی ندارد و فقط روز به روز وضع مردم و کشور نابسامانتر میشود واقعا یک کارگر با این همه افزایش قیمتها چه کند؟؟؟ در کشوری که از ثروتمندترین کشورهاس!!!!
کاشکی بجای توصیه چلوکباب دادن و ...در کشور آمریکا و ....به فکر مردم داخل بودید مثلا که چی بشه اونا رو کشوند و براشون هزینه کرد مگر اونا محتاجن اما تو داخل بچه های کار حاشیه نشین شهر ها کسانی که تو سطل زباله ها که الان جمع شده تا کمر خم می شن زنانی که از روی نداری به خیلی کارها رو می آرن سلطان قابوس فهمیده که نباید فقط حرف موافقان رو شنید نقطه ضعف و مشکلات رو از مخالفین در بند متوجه شده و اونا رو به وزیران کشورش تبدیل کرده یعنی کار رو به کاردان سپردن
انشالله یه زلزله میاد کل ایران ازبین میره تا کلا ازدست هرچی مفت خوره راحت شیم همه باهم ایرانی نباشه که توش غارت واختلاس شه
ایا حق بیت المالی که حضرت علی می گرفت با مردم فرق داشت حرمت وقتی شکسته شد که حق شما از بین المال هزاران برابر مردم است
جوانان مسکن ندارند درآمد ندارند بیکار هستند
امید در آنها مرده است
شما ها چیزی از گرانی احساس می کنید
مردم از گرانی و فقر خسته شده اند
بچه ها تون کجا هستند آنها دارای ثروت و مال فراوان کردید تاجر و کارخانه دار اروپا گرد و کشتی دار
نگران نباشید شیخ طوسیها ترتیب هموشون روداده اون طرف اب براش فش میدن که چرامارو قول زدی وترتیبمون دادی
تواین مدت ۵۰ ساله حرفهایتان با عمل زمین تا اسمان فرق می کرده مردم مخصوصا جوانان ۸۰ درصدشان دیگر اعتقاد به دین خدا و روحانیت ندارند نماز نمی خوانند و مقصر اصلی شما روحانیون در راس کار هستید .وسلام
دین از سیاست باید جدا باشد
به این دلیل از بین المال می دزدند و می خورند به نام دین
چهل ساله کارتون همینه
یکی دوتا نیست درد اخه
دین و سیاست باید جداشن
سپاه شده عامل تحریم
اختلاسهای میایارد دلاری و بگم بگم اقایون از بس آتو دارن از همدیگه
زورگویی و سیلی زدن متمور به دختر و ناموس
عزاداری ده ماه از دوازده ماه
اخبار دروغ صدا و سیما و احمق فرض کردن مردم
فقر و بیچارگی مردم
پول نفت رو میدن شش تا کشور عربی میخوره
اقازاده ها پنج هزار نفرن که خارج خوش میگذرونن
ببینید چقد مشکل داره این مملکت،اینم حل شدنی نیست،و باید فکر اساسی کرد
حاج اقا بنده یه جوون چهل سالم که دست از پا خطا نکردم تو زندگیم و نگاهم هرز نرفته به ناموس مردم ولی از شدت فقر و بدبختی که سوغات شماست چندین بار خودکشی کردم و نمردم.این چه وضعیه اخه؟شما حرف حساب نمیفهمید،میخواید سلطنت کنید درحالی که خادم و نوکر مردم هستید.چرا توهم مالکیت بر مردم برداشتید؟مگه مردم برده های زمان اعرابن؟شما عرب هستید ولی مردم عرب نیستن و این شرعیاتو حال بهم زن میدونن از بس بابتش خسارت پرداختن و شماها نذیدید
حرف زدن کافیه،شما فقط خوب سخنوری میکنید ولی در عمل هیچ و به ریشمون میخندید ولی ما اجازه نمیدیم اینبار
به فرموده حضرت علی (ع) : اگر در ولایتی ، مردمانش بخاطر رفتار و عملکردحاکمان و مسئولانش ، آه و ناله و فریاد و اعتراض سردادند . بدان معناست که آنان از قوم ظالمین و ستمگران هستند .
استبداد دینی هیچ اعتراضی را برنمی تابد وبانام دین وفقط قانون شرغ همه ی خواسته های بحق را خفه میکند.اینه میگویند یا حرف وامر ما یا مرگ
تمام افراد جامعه دریک فضای آرام حق اعتراض دارند ولی کسانیکه اقدام به آتش زدن اموال عمومی میکنند این حق قانونی راازمردم گرفته آمد.
حکم شرع مبین اسلام در باره توسل به غیر از خدا چیست؟
---
با توجه به حقیقت آشکار توان و علم و عظمت مطلق جهان شمول ثابت خداوند در مقایسه با توان و دانش ناچیز ثابت بشر حتی پیامبران که در جای جای قرآن بر هر دو تاکید شده است ؛ شرع مبین اسلام با استناد به رهنمودهای محکم و مفصل قرآن و اصول متین استدلالی منطق عقل در باره توسل بشر به غیر از خدا برای دست رسی به نیازهای دشوار دور از دست رس و برای حل معضلات سخت و بغرنج زندگی چه حکمی دارد؟
آیا می توان برای اثبات درستی توسل به غیر از خدا در موارد فوق به احادیث و روایاتی منسوب به پیامبر و امامان از اهل بیت آن حضرت روی آورد که با محکمات قرآن و با اصول استدلال عقلی هماهنگی و انسجام ندارند؟
روسیه اجازه نمیدهد.
خداوند در قرآن با حرمت شكنان هیچ رو در واسی نداشته است
---
خداوند در قرآن با حرمت شکنان و قدسیت شکنانی که با بد ترین سوء استفادها از حیثیت دینی پیامبر اسلام (ص) و آهل بیت مظلوم آن حضرت (ع) با اصرار و نهایت بی پروایی به ترویج من در آوردیها و خرافات و جعلیات متضاد با شناختهای قرآن به تحریف و تاویل شناختهای این کتاب هدایت آسمانی می پردازند با کمال صراحت و رک گویی و بی هیچ محابا و بی هیچ رو در واسی و بی هیچ ملاحظه ای به پرخاش گری و بد گویی پرداخته و آنان را رسوا کرده است .
این حرمت شکنان با نهایت بی پروایی و گستاخی محکمات قرآن را با اصرار بنفع اندیشه های انحرافی مذهبی ساخته و پرداخته ی تصورات و ابتکارهای باطل ذهن خود در تضاد با محکمات قرآن و عقل همیشه نشانه می روند و توده های متدین را با دهن کجی به شناختها و هشدارهای انکار ناپذیر قرآن و با کتمان حقایق این شناختها و هشدارها بر این این تودها ؛ همیشه گمراه و منحرف می سازند و دین دادری و نیکو کاری حاصل عمر این توده ها را آن چنان که قرآن توضیح داده و تاکید کرده است تباه و نابود می کنند .