۱۰ واقعیت کمتر شناخته شده در مورد جنگ جهانی دوم که قطعاً از آن ها مطلع نبودید
شکی در این نیست که جنگ جهانی دوم و البته هر دو جنگ جهانی، به شدت ویرانگر بوده و عواقب بسیار هولناکی برای بشریت در پی داشتند. هر کدام از ما ایده هایی خام در مورد چرایی و چگونگی کلیت داستان جنگ جهانی دوم داریم اما اتفاقات بسیار عجیب و باورنکردنی تر از آن چیزی که همه ما با آن آشناییم در طول این جنگ ویرانگر رخ داده است.
در این مطلب قصد داریم شما را با ۱۰ داستان کمتر شناخته شده در مورد جنگ جهانی دوم آشنا کنیم که بدون شک تاکنون از آن ها بی اطلاع بوده اید.
۱- سربازان عکس های عزیزانشان را روی دسته تپانچه هایشان نگه می داشتند
تکنیک ساخت پلکسی گلاس (Plexiglas) که به معنای شیشه پلاستیکی است در سال ۱۹۲۸ کشف شد و در طول جنگ جهانی دوم به صورت گسترده و به طور ویژه در شیشه هواپیماها به کار گرفته شد. همچنین از این ماده به جای دسته چوبی تپانچه های Colt M1911 توسط سربازان این جنگ استفاده می شد. سربازان همواره با قرار دادن عکس معشوقه هایشان زیر این دسته شیشه ای، آن ها را شخصی سازی می کردند و به همین خاطر بود که به دستگیره تپانچه ها لقب sweetheart grips به معنای دستگیره معشوقه داده شده بود. عکس همسر یا نامزدها معمولاً در سمت راست دستگیره تپانچه قرار داده شده و قسمت سمت چپش دست نخورده باقی می ماند تا مالک تپانچه بتواند تعداد گلوله های باقیمانده را ببیند.
این تپانچه های خاص با عکس معشوقه های سربازان برای آن ها بسیار باارزش بود. آن ها واقعاً نسبتا به این عکس ها و تپانچه ها حساس بوده و به همین خاطر برخی از سربازانی که از جنگ جان سالم به در بردند، پس از پایان جنگ نیز تپانچه ها را برای خود نگه داشتند.
۲- ایالات متحده ۲۹ سرخپوست مسلط به زبان ناواهو را به خدمت گرفت تا دشمن امکان درک مکالمات آن ها را نداشته باشد
به این سربازان سرخپوست لقب Navajo code talkers یا ناواهوهایی که با رمز صحبت می کنند داده شده بود که در بخش تفنگداران ویژه دریایی استخدام شده بودند و در جریان جنگ جهانی دوم از آن ها در نبرد اقیانوس آرام استفاده شد. این سربازان بومی آمریکا، پیام ها را به زبان بومی شان از طریق تلفن و بی سیم رد و بدل می کردند و پیام های آن ها حتی یک بار هم توسط ژاپنی ها رمزگشایی نشد. استخدام این سربازان برای نیروهای آمریکایی بسیار مفید واقع شد زیرا نیروهای ژاپنی تا پیش از استفاده از زبان ناواهو موفق شده بودند تمام رمزهای ارتباطی نیروهای آمریکایی را بشکنند. ایده کمک گرفتن از بومیان ناواهو و مهارت هایشان ایده یک کهنه سرباز جنگ جهانی اول به نام فیلیپ جانسون بود.
بعد از یک سری تست های تمرینی، فرمانده تفنگداران ویژه دریایی دریافت که می توان به شیوه ای موثر از این افراد در بخش ارتباطات استفاده کرد. در ادامه به این سربازان آموزش داده شد تا بتوانند از زبان ناواهو خود برای رمزگذاری پیام ها استفاده کرده و عبارت های نظامی متناسب با زبان ناواهو به کار گرفته شد. این گروه چنان در انتقال پیام های رمزگذاری شده به زبان ناواهو موفق بودند که ۴۰۰ مرد ناواهو دیگر نیز به عنوان بیسیم چی در ادامه جنگ به کار گرفته شدند. ۲۹ بومی ناواهویی که در فاز اول به کار گرفته شدند مدال شجاعت کنگره را دریافت کرده و مابقی نیز مدال های نقره یا دریافت کردند.
۳- موفق ترین بازجوی نازی ها هانس شارف نام داشت که با سربازان دشمن مهربان بوده و آن ها را شکنجه نمی داد
هانس شارف در ابتدا یک تاجر آلمانی ساکن ژوهانسبورگ بود و هرگز قصد نداشت در ارتش نازی فعالیت کند. شارف برای گذراندن تعطیلات به زادگاهش در آلمان بازگشته بود که جنگ در گرفت و نتوانست کشورش را ترک کند. او در نهایت به ارتش پیوست و برای نبرد در روسیه به خط مقدم نبرد فرستاده شد. همسرش به نحوی توانست ژنرال مافوق شارف را متقاعد کند که شراف را به پشت جبهه بازگردانده و بدین ترتیب بود که وی را به بخش بازجویی از اسرا فرستادند. به خاطر اتفاقات خاصی که برایش رخ داد، از جمله کشته شدن دو تن از مافوق هایش در سانحه هواپیما، شارف ارتقاء رتبه یافته و مسئول ارشد بازجویی از خلبانان متفقین که دستگیر شده بودند شد. او یک بار شاهد بدرفتاری و شکنجه یکی از اسرا بود که باعث شد تصمیم بگیرد به روشی دیگر از اسرا بازجویی کند.
تکنیک بازجویی شارف چهار نکته اصلی داشت که شامل رویکردی دوستان، خودداری از فشار بیش از حد برای گرفتن اطلاعات، وانمود کردن اینکه همه چیز را می داند و در نهایت تکنیک تایید یا عدم تایید بود. به جای کتک زدن و شکنجه کردن اسرا، شارف با مهربانی با اسرا رفتار کرده، آن ها را به پیاده روی می برد، اجازه می داد با دوستانشان در بیمارستان دیدار کنند و به همین خاطر همه اسرا با او حرف می زدند. چندین مطالعه روانشناختی روی تکنیک های بازجویی شارف نشان داد که مقدار اطلاعات بدست آمده با این روش بسیار بیشتر از روش های مرسوم بازجویی همراه با تهدید و شکنجه بوده است. او به لقب «استاد بازجویی» دست یافته و به خاطر مشارکتش در شکل دادن به تکنیک های بازجویی برای آمریکایی ها پس از پایان جنگ مورد تحسین قرار گرفت.
۶- فرانتز استیگلر یک خلبان برجسته آلمانی بود که جان ۹ سرباز آمریکایی را با اسکورت بمب افکن آسیب دیده شان و خارج کردن آن از آلمان نجات داد
۵ روز تا کریسمس سال ۱۹۴۳ باقی مانده بود که خلبان یک بمب افکن آمریکایی B-17 به نام چارلز براون و خلبان همراهش متوجه پرواز یک جنگنده آلمانی بالای سرشان شدند. از آنجایی که تمام خدمه هواپیما مجروح شده و توپچی انتهای بمب افکن نیز کشته شده بود، آن ها هیچ ابزاری برای درگیری با جنگنده آلمانی نداشتند و تنها منتظر بودند که خلبان آلمانی شروع به شلیک کرده و کارشان را یکسره کند. استیگلر تصمیم گرفت که از پشت به خدمه بمب افکن آمریکایی حمله کند اما در حالی که می خواست دستش را روی دکمه شلیک بگذارد، دچار تردید شد. او به شدت تحت تاثیر شرایط ناگوار خدمه بمب افکن آمریکایی قرار گرفته بود.
استیگلر در ادامه تصمیم گرفت از جان تمام خدمه بگذرد و آن ها را به شکلی اسکورت کرد که هیچ توپچی آلمانی در روی زمین نتواند به آن ها شلیک کند و دشمنان خود را به دریای شمالی رساند. پیش از جدا شدن از آن ها، او به براون سلام نظامی داد و به آلمان بازگشت. استیگلر توسط نازی ها اعدام می شد اگر واقعیت ماجرا مشخص می شد اما این اتفاق نیفتاد و از آلمانی ها مدال افتخار نیز دریافت کرد. براون نیز توانست خود را به بریتانیا برساند. سال ها بعد همه این افراد با هم دیدار کرد و تا زمان مرگ استیگلر در سال ۲۰۰۸ دوستان نزدیکی بودند.
۵- یک مین روب هلندی به مدت هشت روز ژاپنی هایی را به اشتباه انداخت که آن را به چشم یک جزیره می دیدند
یک کشتی مین روب هلندی به نام HNLMS Abraham Crijnssen, آخرین کشتی جنگی هلندی بود که در سال ۱۹۴۲ از استرالیا گریخت. نقشه اولیه این بود که همراه با کشتی های جنگی دیگر از استرالیا فرار کند اما سه کشتی جنگی از دیگران عقب افتادند. Crijnssen دیگر مهماتی نداشته و تنها دو توپ برایش باقی مانده بود در حالی که بمب افکن های ژاپنی بالای سرش دنبال طعمه می گشتند. ۴۵ خدمه این کشتی هلندی بعد از طراحی یک نقشه فرار، به این نتیجه رسیدند که بهترین راه استتار کشتی به عنوان یک جزیره است.
به همین خاطر؛ خدمه به جزیره مجاور رفته و هر چقدر درخت که ممکن بود را بریده و با آن ها سطح کشتی مین روب را پوشاندند. بخش های باقیمانده نیز طوری رنگ آمیزی شدند که شبیه سنگ و صخره به نظر برسند. بدین ترتیب کسی متوجه آن ها نشد در شرایطی که در طول شب حرکت کرده و در طول روز حرکت می کردند. این کشتی در نهایت پس از هشت روز با نیروهای متفقین روبرو شد. در طول فرارشان، آن ها روزها را به سواحل رفته و همانجا می ماندند تا شبیه بخشی از زمین به نظر برسند و از رویارویی با کشتی ها و هواپیماهای جنگی که دو کشتی هلندی دیگر را غرق کرده بودند دور ماندند.
۶- در روزهای آخر جنگ جهانی دوم، ژاپن قصد داشت از سلاح های بیولوژیکی در خاک ایالات متحده استفاده کند اما پنج هفته زودتر از اجرای نقشه تسلیم شد
ماموریت شکست خورده استفاده از بمب های بیولوژیکی که با نام «عملیات شکوفه های گیلاس در شب» شناخته می شد، یکی از آخرین نقشه هایی بود که ژاپنی ها برای شکست دادن ایالات متحده در طول جنگ جهانی دوم کشیدند. واحد ۷۳۱ مسئولیت ساخت و استفاده از تمام سلاح های بیولوژیکی ساخته شده توسط ژاپن در طول جنگ جهانی دوم را بر عهده داشت. این واحد توانایی تولید حدود ۳۰ کیلو ماده شیمیایی بیماری زا در عرض تنها چند روز را داشت و برای این کار از کک های ناقل بیماری طاعون استفاده کرده بود.
این کک ها در داخل بمب های سرامیکی قرار گرفته و قرار بود روی مناطق غیرنظامی رها شوند. این کک ها در ادامه موش ها را مبتلا کرده و بدین ترتیب طاعون به غذا منتقل شده و سپس انسان ها را مبتلا می ساخت. این روش در ابتدا قرار بود در شهرهای نینگبو و چانگ ده در چین اجرا شود. در ادامه این نقشه، قرار شد در ۲۲ دسامبر ۱۹۴۵ این سلاح ها در ایالات متحده و در قالب یک عملیات انتحاری به کمک زیردریایی ها انجام شود. اما ژاپن در ۱۵ گوست همان سال و چند هفته پیش از تاریخ تعیین شده برای حمله بیولوژیکی به آمریکا، وادار به تسلیم شد.
۷- تمام سربازان آلمانی که در حمله به فرانسه شرکت کردند قرص های مخدری به نام پرویتین مصرف کرده بودند که به آن ها کمک کرد سه روز و سه شب بیدار بمانند
این اولین باری نبود که سربازان آلمانی از قرص های مخدر شیمیایی پرویتین (Pervitin) استفاده می کردند. پیش تر در حمله به لهستان در سال ۱۹۳۹ نیز از این قرص های مخدر استفاده شده بود. اما در می ۱۹۴۰، این قرص به طور انحصاری برای سربازان آلمانی در میلیون ها دُز تولید شد. پرویتین توسط پزشکان حاضر در ارتش آلمان برای سربازان تجویز شد. اثر هر دارو تا ۱۲ ساعت باقی می ماند و از سربازان خواسته می شد که هر روز یک قرص و در طول شب نیز دو قرص بخورند. بدین ترتیب سربازان آلمانی به چیزی شبیه ربات های جنگی تبدیل شدند و بدون احساس خستگی و خواب آلودگی از سمت منطقه کوهستانی آردن، فرانسه را در نوردیدند.
تاکتیک حمله سریع و همه جانبه آلمانی ها که به Blitzkrieg مشهور شد بیشترین سود را از مصرف این قرص مخدر برده بود. مصرف پرویتین باعث کاهش عملکرد روانی و فیزیولوژیکی و در نهایت از کار افتادن فرد بعد از چند روز می شد. بدین ترتیب جای تعجب نداشت که مصرف این دارو به شدت اعتیادآور و مسموم کننده بوده و به همین خاطر بود که سربازان بعد از مصرف چند قرص، خودشان برای بدست آوردن این قرص و مصرف آن تلاش می کردند.
۸- یک کمپانی ساخت پیانو با استفاده از چتر نجات برای نیروهای آمریکایی پیانو پرتاب می کرد تا به آن ها آرامش بدهد
کمپانی Steinway and Sons پیانوهایی خاص طراحی کرده بود که Victory Verticals نام داشت و از استحکام بالایی برخوردار بودند. برخی از ویژگی های عجیب این پیانوها شامل چسب های ضد آب و قابلیت ضد حشره آن ها بود. کلیدها توسط سلولوئید پوشانده شده و جانشین عاج ها شده بودند و سیم های بیس نیز به جای مس از آهن ساخته شده بودند. اولین نمونه از این پیانوهای خاص به کمک یک چتر نجات در سال ۱۹۴۲ همراه با تمام ابزارهای تنظیم همراه و دستورالعمل نواختن از هواپیما پرتاب شد. سپس ۵,۰۰۰ پیانو دیگر نیز به همین روش به دست سربازان در جبهه های نبرد رسیدند در حالی که تنها نصف این ها در مدارس و کلیساها به فروش رسید.
۹- در طی جنگ جهانی دوم بیش از ۱۲۰,۰۰۰ ژاپنی-آمریکایی در کمپ هایی در آمریکا زندانی شدند
این زندان ها که با نام رسمی «کمپ های بازداشت ژاپنی ها» شناخته می شد به دستور رییس جمهور روزولت به کار گرفته شدند. این تصمیم پس از ماجرای حمله به بندر پرل هاربر گرفته شد. مقامات آمریکایی از این بیم داشتند که آمریکایی های ژاپنی تبار دست به جاسوسی و خرابکاری به سود دولت ژاپن بزنند هر چند شواهدی برای اثبات این فرضیه وجود نداشت. مراکزی نظامی در کالیفرنیا، واشنگتن، اوریگون و برخی از دیگر ایالت های آمریکا با دستور اجرایی شماره ۹۰۶۶ رییس جمهور راه اندازی شد. پس از آن بود که مراکز مشابهی در کانادا و مکزیک نیز راه اندازی شد.
۲۱,۰۰۰ بومی ژاپنی الاصل در کانادا به این مراکز منتقل شده و مکزیک نیز بیش از ۲,۲۶۴ نفر را با ریشه ژاپنی از پرو، برزیل، شیلی و آرژانتین جمع آوری کرده و به ایالات متحده تحویل داد. خشونت هایی در کمپ های زندانیان در کمپ های مکزیکی در لودربزورگ به وقوع پیوست. زندانیان با قطار حمل شده و سپس وادار می شدند که مسیر دو مایلی تا کمپ ها را پیاده بروند. در نهایت در سال ۱۹۸۸ بود که در مجموع به ۸۰,۰۰۰ ژاپنی آمریکایی مبلغ ۲۰,۰۰۰ دلار به عنوان جبران آن چه با این کار بر سرشان آمد داده شد و به طور رسمی نیز از آن ها عذرخواهی شد.
۱۰- در دوران جنگ جهانی دوم کمبود پنی سیلین وجود داشت و به همین خاطر برای جبران این موضوع، پنی سیلین از ادرار بیماران بازیابی می شد
پنی سیلین اولین بار در سال ۱۹۲۸ کشف شد اما تا سال ۱۹۴۰ در زمینه پزشکی مورد استفاده قرار نگرفت. در برخی از دوران حیاتی جنگ جهانی دوم، ظرفیت تولید دارو در شرایط بسیار بدی قرار داشت. اما درخواست برای پنی سیلین دائماً در حال افزایش بود و برای پاسخ دادن به این تقاضاها، محققان باید دست به ابداع روش های خلاقانه و عجیب و غریب اما موثری بزنند. گرفتن پنی سیلین از ادرار بیماران به این دلیل امکان پذیر بود که تمام پنی سیلین تزریقی در بدن بیماران جذب نمی شد. در واقع بخش زیادی از این دارو بدون تغییر از بدن عبور کرده و از طریق ادرار خارج می شود. پنی سیلین دارویی بسیار موثر و مفید در نجات جان انسان ها بود و مرگ در اثر ذالت الریه باکتریایی در طول جنگ جهانی اول را از ۱۸ درصد به کمتر از ۱ درصد در طول جنگ جهانی دوم کاهش داد.