سرقت از گاراژها برای رد مال دختران
سارقان حرفهای که با تخریب دیوار گاراژها و بستن دست و پای نگهبانان اقدام به سرقت مسلحانه میکردند، دستگیر شدند.
چندی قبل صاحب گاراژی در جنوب تهران با پلیس تماس گرفت و گفت: ساعتی قبل نگهبان گاراژ تماس گرفت و از سرقت خبر داد، وقتی به گاراژ رفتم کرکره سالم بود اما سارقان با تخریب دیوار وارد گاراژ شده بودند و دست و پای نگهبانها را که پدر و پسر بودند، بسته و یک موتور سنگین را که 950 میلیون تومان قیمت داشت، سرقت کرده اند.
همچنین از داخل گاراژ سه خودروی خاور، جک و نیسان هم به سرقت رفته است. بهدنبال این تماس، مأموران اداره یکم پلیس آگاهی پایتخت وارد عمل شده و در بازبینی دوربینهای مداربسته مشخص شد، چهار مرد نقابدار ساعت 4:25 صبح وارد گاراژ شده و حدود 6 صبح با وسایل سرقتی آنجا را ترک کردهاند.
با انجام تحقیقات پلیسی، هویت یکی از متهمان به نام اشکان شناسایی شد و مأموران موفق به دستگیری متهم جوان شدند. با دستگیری اشکان، 4 عضو دیگر باند که یکی از آنها مالخر بود، نیز دستگیر شده و به سرقتهای سریالی از گاراژها اعتراف کردند.
سرهنگ علی ولیپور گودرزی، رئیس پلیس آگاهی پایتخت با اعلام این خبر گفت: با هماهنگیهای قضایی اعضای این باند در چندین عملیات دستگیر و به مقر انتظامی منتقل شدند. از این افراد دو قبضه سلاح کلت کمری، یک قبضه سلاح کلاشنیکف و دهها تیر جنگی کشف شد. همچنین کشف سند جعلی خودرو و مقادیر قابل توجهی مخدر گل نیز از دیگر اقلامی بود که از این افراد کشف و ضبط شد.
وی ادامه داد: با انتقال این افراد به پلیس آگاهی تهران بزرگ و تحقیق از آنان مشخص شد که این افراد در جریان سرقت از انبار یک کارخانه در رباط کریم وقتی با مقاومت نگهبان آنجا روبهرو شدند وی را به قتل رساندند.
رئیس پلیس آگاهی تهران بزرگ ادامه داد: این افراد تاکنون به ۱۴ فقره سرقت مسلحانه و یک فقره قتل اعتراف کردند. همچنین بررسیها حاکی از آن است که این افراد بالغ بر۱۰ میلیارد تومان از شاکیان خود سرقت کردهاند. متهمان اقدام به اوراق کردن چندین دستگاه خودروی سرقتی نیز کرده بودند.
گفتوگو با سردسته باند
چه شد که تصمیم به سرقت گرفتید؟
من به اتهام اغفال دختران و زنان جوان به 10 سال حبس و رد مال محکوم شدم. 5 سال حبس که کشیدم با وثیقه آزاد شدم و دنبال پول بودم که بتوانم رد مالم را پرداخت کنم و زودتر آزاد شوم. با دختران و زنان جوان آشنا میشدم و به بهانه سرمایهگذاری از آنها پول میگرفتم و بعد هم ناپدید میشدم.
با همدستانت چطور آشنا شدی؟
دو نفر از آنها همسلولیهایم بودند. چون در زندان هوایشان را داشتم وقتی از زندان آزاد شدند و فهمیدند که نیاز مالی دارم، به من کمک کردند و در این سرقتها همراهم شدند.
موتور 950 میلیون تومانی را چقدر فروختی؟
موتور را مالخر میخواست 150 میلیون تومان از ما بخرد. البته قبل از اینکه فرصت فروش داشته باشیم، دستگیر شدیم.
بعد از سرقت کجا میرفتید؟
ما یک باغ اجاره کردیم که پاتوق مواد کشیدنمان و طراحی نقشههای سرقت بود. دور هم پای بساط شیشه مینشستیم و نقشه سرقت بعدی را میکشیدیم.