سیاست تل آویو در خصوص ایران و برجام، نتانیاهو را به واشنگتن نزدیکتر میکند یا بالعکس؟
اسرائیل خواهان کمک ایالات متحده در عادی سازی روابط با عربستان سعودی و تشدید رویکرد در قبال ایران است؛ و دولت بایدن از نتانیاهو چیزهایی میخواهد، از جمله سیاست سختگیرانه اسرائیل در برابر جنگ روسیه در اوکراین.
آرون دیوید میلر در فارن پالیسی نوشت: آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده، بدون نتیجهای ملموس از سفر خاورمیانه بازگشت. سفر او درست چند روز پس از خشونت بین اسرائیلیها و فلسطینیها انجام شد - از جمله حمله نظامی اسرائیل به شهر جنین در کرانه باختری که منجر به کشته شدن ۹ فلسطینی شد که برخی از آنها از اعضای جهاد اسلامی فلسطین بودند که در حملات گذشته نقش داشتند. همچنین تیراندازی در خارج از کنیسه اورشلیم شرقی توسط یک فلسطینی که منجر به کشته شدن هفت اسرائیلی شد. در این شرایط امید چندانی به پیشرفت وجود نداشت.
حداقل، پیشرفت به این معنا بود که رهبران اسرائیل و فلسطین گامهای مشخصی برای کاهش تنش بردارند و با یکدیگر برای جلوگیری از تروریسم و خشونت در آینده همکاری کنند. هرچند بلینکن مقصر نبود، اما چنین چیزی ممکن نشد. اظهارات علنی بلینکن به وضوح نشان داد که او در گفتگو با بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، در مورد اصلاحات قضایی پیشنهادی دولتش که به گفته بسیاری از حقوقدانان، به سیستم دموکراتیک اسرائیل ضربه میزند، ابراز نگرانی کرده است. بلینکن توصیه کرد قبل از انجام تغییرات حزبی به یک اجماع ملی دست یابند.
با این حال، تلاشها برای مهار خشونت و بازسازی اعتماد بین اسرائیلیها و فلسطینیها چندان موفق نبود. تشکیلات خودگردان فلسطین همکاری امنیتی با اسرائیل در کرانه باختری را به حالت تعلیق درآورده و همه چیز را در اختیار ارتش اسرائیل قرار داده است. در همین حال، کابینه اسرائیل روز یکشنبه تدابیری را برای تلافی حمله به بیت المقدس پیشنهاد کرد، اما بعید است این سیاست ها، که شامل تخریب خانههای خانوادههای مبارزان یا اخراج آنها میشود، به جلوگیری از حملات آینده کمک کند.
با توجه به انبوه سفرها بین ایالات متحده و اسرائیل - ران درمر، وزیر امور استراتژیک اسرائیل به واشنگتن و جیک سالیوان مشاور امنیت ملی ایالات متحده و ویلیام برنز، مدیر سیا به اسرائیل و کرانه باختری - واضح بود که سفر بلینکن و دیدارهای وی بخشی از یک قطعه گسترده تر، با تمرکز ویژه بر ایران خواهد بود. پیش از این هرگز دولتهای ایالات متحده با یک دولت جدید اسرائیل تا این حد زود و در این سطح بالا تعامل نداشتهاند.
واضح است که این تعامل نشان دهنده نگرانی واقعی دولت بایدن در مورد جهت گیری دولت دست راستی جدید و فرصتی برای نشان دادن برخی نشانه ها، به ویژه در مورد مسائل مربوط به سیاستهای اسرائیل در قبال فلسطینیها و اصلاحات قضایی که ممکن است دموکراسی اسرائیل را از بین ببرد. در عین حال، بر اساس لحن بلینکن، دولت بایدن به وضوح تصمیم گرفته است که ائتلاف جدید اسرائیل را به طور علنی بپذیرد و با آن مقابله نکند. اگر سفر اول نتانیاهو به واشنگتن باشد، تعجب نخواهیم کرد.
دولت مطمئناً از این خطر آگاه است که این هجوم بازدیدهای سطح بالا به مثابه مشروعیت بخشیدن به افراطیترین دولت در تاریخ اسرائیل تلقی شود. اما جو بایدن - رئیس جمهوری که از روز اول طرفدار اسرائیل بود و غریزه اش هرگز نه رویارویی که همکاری با اسرائیل بوده - ظاهرا مایل به پذیرش این خطر است. بایدن اولویتهای دیگری دارد. تقابل با اسرائیل پرخطر است، به ویژه با توجه به حزب جمهوری خواه که خود را به عنوان تنها دوست ثابت اسرائیل معرفی کرده است. اگر شانسهای واقع بینانهای برای پیشرفت وجود داشت شاید بایدن متقاعد به فشار بر اسرائیل و فلسطینی میشد، اما وجود ندارند.
هیچ انتخاب آسانی در نوع تعامل با دولت اسرائیل وجود ندارد. در اینجا پنج پیشنهاد وجود دارد که دولت بایدن میتواند با آنها شانسی برای موفقیت در مسیر احتمالاً دشوار پیش رو داشته باشد.
۱) همه چیز را به نخست وزیر بسپارید. نتانیاهو بارها گفته است که میتواند انگیزهها و اقدامات رادیکالتر وزرای خود را کنترل کند و دولت بایدن باید او را در این مسیر کمک کند. تروریسم فلسطینی و تمایل برخی از وزرای نتانیاهو برای استفاده از خشونت برای پیشبرد برنامه سیاسی خود در سرزمینهای اشغالی، نتانیاهو را با آزمونی مواجه میکند که عبور از آن دشوار خواهد بود. تصمیمات کابینه اسرائیل در روز یکشنبه نشان میدهد که مهار تندروها برای نتانیاهو چقدر دشوار خواهد بود.
نتانیاهو این ائتلاف را ایجاد کرد تا نیاز فوری خود را برای به تعویق انداختن، لغو و فرار از پیگرد قانونی در دادگاه فساد جاری خود برآورده کند. او اکنون گرفتار دادگاه است و باید بدترین انگیزههای ائتلاف خود را مدیریت کند، از جمله در زمینه حفظ وضعیت موجود در حرم الشریف/کوه معبد، عدم تخریب دادگاه عالی اسرائیل و اجتناب از درگیری تمام عیار با فلسطینیها در سرزمینهای اشغالی. در واقع، رابطه عملگرا بین ایالات متحده و اسرائیل به همین مسایل بستگی دارد. اولویت نتانیاهو منافع اسرائیل است و بایدن نیز باید به منافع ایالات متحده اولویت بدهد. متحد بودن یعنی به یکدیگر اعتماد داشتن و برای یکدیگر کار کردن نه اینکه یک طرف به دیگری خدمات رایگان بدهد.
اسرائیل خواهان کمک ایالات متحده در عادی سازی روابط با عربستان سعودی و تشدید رویکرد در قبال ایران است؛ و دولت بایدن از نتانیاهو چیزهایی میخواهد، از جمله سیاست سختگیرانه اسرائیل در برابر جنگ روسیه در اوکراین. اسرائیل تنها دموکراسی در خاورمیانه، نزدیکترین متحد ایالات متحده در آنجا و تنها دولتی در منطقه است که تاریخ آن با نسل کشی مرتبط است. بی دلیل نیست که ایالات متحده در مورد تهاجم وحشیانه روسیه انتظار بیشتری داشته باشد.
اسرائیل باید بداند که ایالات متحده در یک زمان یک رئیس جمهور دارد و مداخله آشکاری از نوع دخالت نتانیاهو در مورد ایران در دوران دولت اوباما به عنوان یک اقدام غیردوستانه با پیامدهایی برای روابط شخصی بین ایالات متحده خوانده میشود
بایدن اسرائیل را برای راهحل دو کشور تحت فشار قرار نمیدهد –، اما از دولت نتانیاهو میخواهد که از اقداماتی که میتواند وضعیت کرانه باختری را بسیار بدتر از امروز کند، بپرهیزد. ایالات متحده نیز مجموعهای از مشکلات را با سعودیها دارد. اگر اسرائیل به اقدامات تحریک آمیز علیه فلسطینیها ادامه دهد، میتواند هم روابط ایالات متحده و عربستان و هم روابط آینده خود با پادشاهی را به خطر بیاندازد.
با این حال، در این مرحله، سخت است که دولت بایدن صراحتاً شرایط را برای نتانیاهو تعیین کند، عمدتاً به این دلیل که هیچ تضمینی وجود ندارد که کشورهایی مانند امارات متحده عربی با واشنگتن همراهی کنند و البته نتانیاهو احتمالاً این رویکرد را رد خواهد کرد و از نظر سیاسی، کنگره ایالات متحده نیز با این روند همراه نیست. اسرائیل هنوز به درخواست ایالات متحده برای ارسال موشکهای قدیمی هاوک به اوکراین پاسخ قطعی نداده است؛ و با توجه به امتناع اسرائیل از ارائه کمک نظامی به اوکراین، پاسخ به احتمال زیاد منفی است.
۳) ایران را در اولویت قرار دهید. هر چقدر هم که وضعیت فلسطین ناآرام باشد، برنامه هستهای ایران تنها موضوعی است که ممکن است باعث یک رویارویی منطقهای گستردهتر شود که نتیجه آن افزایش قیمت نفت و سقوط بازارهای مالی است. دولت بایدن و اسرائیل هنوز بر سر محاسن و معایب احیای توافق هستهای ایران، اختلاف نظر دارند، اما درباره خطری که ایران در منطقه ایجاد میکند، چه از طریق تلاش برای تبدیل شدن به یک دولت آستانه هستهای یا رفتار آن در یمن، سوریه و جاهای دیگر، اختلاف نظر ندارند.
تلاشهای ایران در خصوص اعتراضهای داخلی کنونیاش و حمایت تهران از روسیه در ماجرای اوکراین، چشمانداز تجدید توافق هستهای را بعید کرده است، و این میتواند بخشی از تنشها با نتانیاهو را کاهش دهد (مگر اینکه بهطور معجزهواری، فرصت دیپلماتیک مجدد با ایران فراهم شود). اگر اسرائیل ارزیابی کند که باید از نیروی نظامی برای پاسخ به برنامه هستهای ایران استفاده کند و ایالات متحده با آن مخالفت کند، ممکن است تنشهای بزرگی ایجاد شود.
اما دیپلماسی، مهار، و بازدارندگی هوشمندانه و قابل اثبات - قطعاً شامل، اما نه محدود به یک گزینه نظامی معتبر - کلید برخورد با ایران در دوره پیش رو خواهد بود. این امر مستلزم همکاری و هماهنگی دیپلماتیک و امنیتی نزدیک و ظریف بین اسرائیل و ایالات متحده است. مانور نظامی مشترک اخیر با حضور هزاران نیروی آمریکایی و اسرائیلی در دریای مدیترانه به وضوح به منظور ارسال سیگنالی از عزم مشترک ایالات متحده و اسرائیل به ایران بود و این آخرین ابتکار عمل هماهنگ شده در ماههای آینده نخواهد بود.
۴) تمرکز بر مسئله فلسطین را بیشتر کنید. حتی اگر چشم انداز پیشرفت جدی در موضوع فلسطین وجود نداشته باشد، دولت بایدن باید به فشار بر دولت نتانیاهو و تشکیلات خودگردان فلسطین برای جلوگیری از وخامت بیشتر در صحنه ادامه دهد. صرف بیانیه از سوی کاخ سفید یا وزارت امور خارجه کافی نیست.
یورش به جنین و حمله پس از آن دو حقیقت دیرینه در درام اسرائیل و فلسطین را به نمایش گذاشت. برخی از گروههای فلسطینی، از جمله حماس، جهاد اسلامی فلسطین، و برخی در داخل فتح، همچنان به مقاومت تمایل دارند. رهبران فلسطینی فاقد یک استراتژی سیاسی برای پیشروی به سوی هدف اعلام شده خود یعنی تعیین سرنوشت و دولت هستند. خشونت باعث ایجاد درد و رنج میشود، اما شرایط را به حل مناقشه اصلی نزدیکتر نمیکند.
اسرائیل به نوبه خود یک استراتژی ضدشورش را برای دههها دنبال کرده است که برای برهم زدن عملیات فلسطین و ایجاد درد و رنج بر فلسطینیها به عنوان ابزاری برای پایان دادن به خضونت طراحی شده است، اما این نیز هیچ هدف سیاسی ندارد. در بهترین حالت، اسرائیل میتواند هزینههای زیادی را برای فلسطینیها برای مشارکت در خشونت ایجاد کند، اما تا زمانی که فلسطینیها هیچ راه سیاسی برای خروج از اشغال نمیبینند، به نظر میرسد که مایلند این هزینهها را بپذیرند. برای اسرائیل، این یعنی دورههای کوتاه آرامش که با دورههای کوتاه تروریسم و خشونت آمیخته شده است. این یک بن بست استراتژیک است که هیچ راهی برای خروج ندارد.
دولت بایدن باید به فشار بر محمود عباس، رئیس جمهور فلسطین برای از سرگیری همکاری امنیتی با اسرائیل و انجام اقدامات بیشتر برای جلوگیری از تروریسم و خشونت در کرانه باختری ادامه دهد. عباس همچنین باید رویکردی دیپلماتیک ایجاد کند که به ابتکارات دیپلماتیک گذشته اسرائیل و ایالات متحده پاسخ دهد. او باید با فراخوان انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری به سیاست فلسطین قوت بخشد تا مردم فلسطین بتوانند انتخاب خود را روشن کنند: روند صلح یا ادامه تروریسم و خشونت تحت شعار مقاومت. نیم میلیارد دلاری که ایالات متحده از آوریل ۲۰۲۱ به فلسطینیها کمک کرده یکی از اهرمهایی است که در این میان میتوان از ان استفاده کرد. اهرم مهمتر ایالات متحده، تعهد به احیای دیپلماسی جدی ایالات متحده در برقراری صلح است، چیزی که حداقل از سال ۲۰۱۴ وجود نداشته است.
در مورد اسرائیل، حتی در شرایطی که برای حفاظت از جمعیت خود گامهای امنیتی برمی دارد، باید برای حمایت از تشکیلات خودگردان فلسطین نیز گام بردارد. این شامل لغو تلاشها برای تسریع یا قانونی کردن الحاق سرزمینهای فلسطینی میشود. بهبود شرایط اقتصادی، پایان دادن به فعالیتهای شهرکسازی گسترده، از جمله قانونی کردن پستهایی که بر اساس قوانین فعلی اسرائیل غیرقانونی هستند؛ و اجتناب از اقداماتی که به دنبال الحاق دائمی کرانه باختری با اسرائیل است. حتی اگر مسئله استفاده از کمک به عنوان اهرم فشار با اسرائیل از روی میز خارج شود، ایالات متحده آنقدر وزن دارد که اسرائیل را متقاعد کند.
۵) روشن کنید که ایالات متحده از دخالت در سیاست اسرائیل اجتناب میکند -، اما اسرائیل نیز باید از دخالت در سیاست ایالات متحده دور بماند. اسرائیل باید درک کند که روابط دوجانبه زمانی رشد میکند که سیاست ایالات متحده در قبال اسرائیل از حمایت دو حزبی در واشنگتن برخوردار شود. ممکن است برای اسرائیل وسوسه انگیز باشد که با سیاست ایالات متحده بازی کند و تصمیم بگیرد که وزن خود را پشت سر جمهوری خواهان بگذارد، همانطور که نتانیاهو قبلاً چنین کاری کرده است، به ویژه زمانی که کارزار انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ ایالات متحده امسال آغاز میشود.
اما اسرائیل باید بداند که ایالات متحده در یک زمان یک رئیس جمهور دارد و مداخله آشکاری از نوع دخالت نتانیاهو در مورد ایران در دوران دولت اوباما به عنوان یک اقدام غیردوستانه با پیامدهایی برای روابط شخصی بین ایالات متحده خوانده میشود. دولت جدید اسرائیل گزینههای بسیار ناخوشایندی در برابر دولت بایدن قرار داده است. این دولت یک ائتلاف افراطی منتخب دموکراتیک است که توسط یک نخست وزیر بسیار ماهر و با اراده رهبری میشود که هدف اصلی آن جلوگیری از دستیابی ایران به بمب یا عادی سازی روابط با عربستان سعودی نیست، بلکه یافتن راهی برای فرار از محاکمه فساد او است.
برای این کار، او به همکاری شرکای ائتلافی خود نیاز دارد. او ممکن است بتواند برخی از خواستههای آنها را کنترل کند، اما از آنجایی که آنها اهرم فشار در برابر بر او دارند، نتانیاهو نمیتواند همه چیز را متوقف کند. این عملاً افزایش تنشها با ایالات متحده را تضمین میکند، مگر اینکه اهرمهایی مانند جنگ با ایران، انتفاضه سوم، یا فروپاشی دولت و جایگزینی آن با ائتلافی میانهروتر، مداخله کنند.
اما به احتمال زیاد، اگر بدترین هدف راستگرایان افراطی محقق شود، دولت بایدن و نتانیاهو وارد یک جدال بد بسیار بدتر از سالهای اوباما خواهند شد؛ و بایدن شاید خود را در دعوایی ناخواسته ببیند که راهی جز عقب نشینی در آن ندارد.