توقیف روزنامه سازندگی چه معنایی دارد؟
فقط یک کلمه عصبانیت. مسئولان دولتی باید اعتبار جایگاهی که هستند را حفظ و همیشه بر احساسات خود غلبه کنند؛ بهویژه از عصبانیت پرهیز نمایند. فراموش نکنیم که چارچوب قواعد رفتاری دولتها بر مبنای قانون است و باید در برابر آن خاضع باشند، نه اینکه قانون را دور بزنند و بر اساس خوشایند افراد تصمیم بگیرند.
دولتی که قادر نیست دلیل و مستندات یک اقدام عادی را توضیح دهد، حتما بهعلت عصبانیت شخصی چنین رفتاری را کرده است. دولتی که نتواند در یک محیط آرام، هزینه و فایده کند، قطعا سیاستهای دیگرش نیز دچار همین مشکل خواهد شد. هیئت نظارت بر مطبوعات برای صدور چنین حکمی باید ابتدا شرح ماوقع میداد، و مستندات را میگفت، سپس آنها را با مواد قانونی تطبیق میداد و در صورت لزوم، با طرح شکایتی پرونده را به دادگاه میفرستاد.
حالا قصد ورود به این جریانات را نداریم، چراکه کل ماجرا مغایر با مواد قانونی است. از اینرو به وجه دیگری از این توقیف پرداخته میشود؛ دولت عصبانی است، چون در برابر گوشت 500 هزار تومانی و دلار 50 هزار تومانی و سکه 30 میلیونی، هیچ حرفی برای گفتن ندارد، در برابر رسانههای فرامرزی که محصول سیاستهای جاری هستند، منفعل است و دستش کاملا خالی است. جز دادن شعار و وعده کار دیگری نمیتواند انجام دهد.
جالب است که در سخنرانی ۲۲ بهمن وعده دادند که در ادامه اقدامات قوه قضائیه در آزادی زندانیان، دولت هم سیاستهای مشابهی را پیش خواهد گرفت که ظاهراً بستن غیرقانونی روزنامه سازندگی سرآغاز این وعده است. دولت چون نتوانسته مسائل مردم را حل کند و حتی به وعدههای خود هم نزدیک شود، پس باید یک مقصر پیدا کند و عصبانیت را روی آن خالی نماید. روزنامههای کمرمق محل مناسب این کار هستند. قرار نیست که دولت هم به مجموعه خطوط قرمز روزنامه اضافه شود و نتوانند درباره دولت و گرانی چیزی بنویسند. این کار دولت از چند جهت ایراد دارد: اولا، هیچ نفعی برای دولت ندارد، چون این روزنامه غیرقانونی بسته شد و بهسرعت برمیگردد. حتی اگر برنگردد هم اثری در فضای عمومی ندارد. ثانیا، روزنامه هیچ اثری بر روند رو به خرابی اوضاع اقتصادی نداشته که با حذف آن، روند، خوب شود. پس مصداق آش نخورده و دهان سوخته است. ثالثا، این تصمیم تبعیضآمیز است، چراکه روزنامههای اصولگرا در دولت روحانی هر روز از تیترها و مطالب تخریبی استفاده میکردند که اگر بنا به بستن بود باید همه آنها بسته میشدند. همچنین این تصمیم سادهانگارانه است، چون فکر میکنند یک روزنامه کوچک با تیتر خود جریانسازی اقتصادی میکند.
آقای دولت، لطفا اگر از رسانههای ماهوارهای فارسیزبان عصبانی هستید که هستید و باید هم باشید، بهتر است این عصبانیت را بر سر صداوسیما خالی کنید که بودجه کلان به آن میدهید ولی به علت عدم انجام وظایفش، چنین بلایی را بر سر مرجعیت رسانهای آورده است. چهکار به چند روزنامه با تیراژ اندک دارید؟ میخواهید قدرت نشان دهید؟ قدرت در آزادی است. قدرت در نفی تبعیض است. قدرت در داشتن رسانه قوی است و نه نابود کردن رسانههای منتقد و کوچک. شما قدرت ندارید، عصبانی هستید. اگر با بستن مطبوعات منتقد، دلار و گوشت، ارزان و تورم، کم میشود و مردم، صاحب شغل و خانه میشوند، یک لحظه در بستن آنها تردید نکنید، ولی همانقدر که یکدستی دولت موجب زمینگیری آن شد، فضای یکدست رسانهای نیز مشکلساز خواهد شد.