راز دفن برادر در باغچه خانه مادر فاش شد
اعتراف قاتل، برادرم به دلیل اعتیادی که داشت، مادرم را کتک میزد که به همینخاطر او را به قتل رساندم.
اوایل خردادماه امسال، زن جوانی به اداره چهارم پلیس آگاهی (ویژه فقدان) مراجعه کرد و هنگامی که مقابل کارآگاهان قرار گرفت، گفت: برادرم به نام سامان به شیشه اعتیاد دارد و با مادر سالخوردهام در خانهای ویلایی در پاکدشت زندگی میکند اما چند روزی میشود که او ناپدید شده است.
پس از اظهارات این زن جوان و تشکیل پرونده در اداره چهارم پلیس آگاهی،کارآگاهان با دستور بازپرس جنایی وارد عمل شدند و برای تحقیقات میدانی پای در خانه ویلایی محله پاکدشت گذاشتند.
بررسیهای ابتدایی نشان میداد، اهالی محله چند روزی میشود که مرد گمشده را ندیدهاند و در استعلامهای اولیه تیم جنایی از بیمارستانها و کلانتریها اطلاعاتی از این مرد به دست نیامد.
اعتراف به قتل برادر در خانه ویلایی مادر
تحقیقات در رابطه با این پرونده فقدانی همچنان ادامه داشت تا اینکه اوایل اسفندماه، برادر میانسال سامان به اداره چهارم پلیس آگاهی تهران بزرگ رفت و به افسر پرونده گفت: از وقتی که سامان به شیشه اعتیاد پیدا کرد پرخاشگری او خیلی شدید شد.
برادر مرد گمشده ادامه داد: چندی قبل، یک خانه ویلایی برای مادرم و سامان گرفتم تا آنها در آنجا زندگی کنند اما این درحالی بود که برادرم به دلیل اعتیادی که داشت، مادرم را این اواخر کتک میزد.
وی گفت: روز حادثه بخاطر این موضوع به سامان هشدار دادم اما او به سمت من حملهور شد که با یکدیگر درگیر شدیم و من در جریان این نزاع، برادر معتادم را بر روی زمین انداختم و با یک سیم مفتول او را خفه کردم.
قاتل ادامه داد: پس از اینکه برادرم را به قتل رساندم ابتدا بالای سر جنازه او گریه کردم و سپس جسد سامان را در باغچه همان خانه ویلایی که برای مادرم تهیه کرده بودم، دفن کردم و حالا هم بخاطر عذاب وجدان خودم را به پلیس معرفی کردم.
کشف جسد مرد معتاد در خانه مادری
پس از اعتراف صریح مرد میانسال به قتل برادر معتادش، تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی، تیم بررسی صحنه جرم، متخصصان پزشکی قانونی و کارشناسان تشخیص هویت به همراه متهم پرونده، با دستور بازپرس جنایی راهی خانه موردنظر در پاکدشت شدند و جسد مرد گمشده را در باغچه خانه ویلایی کشف کردند.
با دستور بازپرس جنایی متهم برای روشن شدن زوایای پنهان پرونده در اختیار کارآگاهان پلیس قرار گرفت و تحقیقات همچنان ادامه دارد.
مادر زحمت بکش و آخرش کتک بخور ،چقدر صبوری مادر