پرونده خیانت مرد کارخانهدار تهرانی در دادگاه خانواده
خیانت مرد کارخانه دار به همسرش باعث شد تا پای وی به دادگاه خانواده باز شود.
چندی پیش مرد کارخانهداری با موهای جو گندمی درحالی که آشفته و پریشان بود به شعبه276 دادگاه خانواده تهران مراجعه کرد و دادخواست طلاق داد.
این مرد که کارخانه دار است وقتی پیش روی قاضی پرونده ایستاد آهی و کشید و گفت: 27 سال پیش به همراه والدینم به خواستگاری همسرم رفتم پس از اعلام موافقت خانواده همسرم زندگی در زیر یک سقف را شروع کردیم.
آن زمان تعمیرکار خودرو بودم. شبانهروز برای آسایش و رفاه زندگی همسرم تلاش فراوان کردم تا جایی که صاحب کارخانه شدم.
آقای قاضی سالها از زندگی مشترکمان میگذرد و با وجود اینکه 3 فرزند بزرگ داریم، همسرم متأسفانه دهنبین است و مدتهاست بنای ناسازگاری گذاشته طوری که به ستوه آمدهام و حاضر نیستم دیگر با وی ادامه زندگی بدهم.
این در حالی است که تمام امکانات رفاهی را برای او و فرزندانم فراهم کردهام و در زندگی هیچ کم و کاستی ندارند.
به دنبال اظهارات مرد کارخانه دار، قاضی احمدی وی را به سعه صدر دعوت کرد و گفت زندگی فراز و نشیبهای زیادی دارد و باید با دشواریهای آن دست و پنجه نرم کنید و از مرد ثروتمند خواست که از طلاق منصرف شود.
این در حالی بود که همسر این مرد که به همراه دخترشان در دادگاه حضور داشت، به قاضی گفت: من در یک خانواده سنتی بزرگ شده بودم بدون هیچ تحقیق و شناختی 27 سال پیش با مهریه اندکی به عقد داریوش در آمدم...
زمانی که من با همسرم پیوند زناشویی بستیم وی آهی در بساط نداشت. تلاش من در زندگی باعث شد که همسرم صاحب کارخانه آب معدنی، سفره خانه و نمایشگاه خودرو شود.
او در حالی که اشک میریخت، ادامه داد: آقای قاضی با نداری همسرم سالها ساختم و سختیهای زندگی را تحمل کردم به امید فردایی بهتر اما همسرم وقتی به استقلال مالی رسید همه چیز را فراموش کرد و به من خیانت کرد. حالا که بیمار و درمانده شدهام حاضر به ادامه زندگی با من نیست.
مدتی پیش تلفن همراه همسرم زنگ خورد در نبود وی من گوشی را برداشتم و آنسوی خط خانم جوانی بود. ابتدا که گوشی را من برداشتم سکوت کرد و ثانیههای بعد خودش را همکار همسرم معرفی کرد. خلاصه گذشت تا اینکه من در گالری همسرم عکسهایی از یک زن جوان دیدم.
آنجا بود که بین من و همسرم مشاجره لفظی بالا گرفت و از داریوش توضیح خواستم. ابتدا طفره رفت، کار به جایی کشید که وی مرا به باد کتک گرفت و گفت مدتهاست که با این زن ارتباط دارد حالا نیز دادخواست طلاق داده است.
مریم ادامه داد: آقای قاضی من زندگیام را دوست دارم و با وجود اینکه همسرم به من خیانت کرده است حاضر به جدایی نیستم چرا که سن و سالی از ما گذشته است.
قاضی احمدی پس از شنیدن اظهارات همسر مرد کارخانهدار آنها را به مرکز مشاوره راهنمایی کرد تا عجولانه برای زندگی مشترکشان تصمیمگیری نکنند؛بنابراین با گذشت یک ماه از کلاسهای مشاوره مرد کارخانه دار اصرار بر جدایی داشت و به قاضی گفت: تمام حریمهای اخلاقی بین من و همسرم شکسته شده است و دیگر قادر به ادامه زندگی با هم نیستیم و حاضرم تمام مهریه وی را پرداخت کنم.
قاضی پرونده یک بار دیگر این زوج میانسال را جهت صلح و سازش به مرکز مشاوره خانواده راهنمایی کرد اما این در حالی است که مرد کارخانه دار اصرار بر جدایی دارد.
اگر خانم مهریه اش زیاد بود الان این آقا زیر سرش بلند نمیشد که هوس دختر جوان به سرش بزنه
همین است که باید بعد از ازدواج هرچه زن ومرد بدست آوردند در صورت عدم توافق تمام اموال ،منقول وغیر منقول نصف شود باقوانینی محکم ومنسجم که هیچگونه راه فراری در آن نباشد ،آیا بهتر از مهریه که به هیچ کجا بند نیست وباعث خیلی اتفاقات وجدایی ها شده نیست
تویی که خودت را قاضی باز نشسته میدانی اگه چیزی نمیدانی پس از کسی که هجده سالشو در انگلیس بوده یاد بگیر در خارج اموال منقول و غیر منقول زمانی نصف میشه که اولا زن در تمام مراحل زندگی چه از زمان بدون بچه و در زمان بعد از بچه دار شدن نصف کامل تمام هزینه زندگی چه خورد و خوراک چه هزینه بچه چه خرید خانه یا حتی هزینه یک شب بیرون رفتن و رستورانش را باید به آقا و شوهرش بدهد و حساب کند و کوچکترین خرید شوهر را به نصف زن باید پرداخت کند بگذریم که زنان هم پایه مردان باید کار کنند و خدمت سربازی بروند و ....پس همین قانون ایران را ببوس و روی سرت بگذار چون همش به نفع زنان و به زیان مردان است
همه مردان وقتی پولدار میشن زن اول براشون کهنه و تکراری میشه
اونها که زنانشون مهریه سنگین دارن مخفیانه صیغه میکنن تا زنشون درخواست طلاق نده
اونها هم که مهریه کمه مثل این آقا زن رو هر روز کتک میزنن و بهانه گیری میکنن تا هر جور شده طلاقش بدن برن سراغ عشق و حال جدید
اگر اینجا اسلام جاری است چرا بجای ازدواج مجدد از کلمه خیانت استفاده می کنید؟!! این واژه در کشورهای غربی رایج است و در اسلام ازدواج دوباره را خیانت نمی دانند.
شما مردان موجودات موذی هستید تا دیروز از زنان بیحجاب دفاع میکردید به اسم حقوق زن،،، چون به نفع هوسهای شما بود و امروز از چند زنه بودن مردان دفاع میکنید
خدا پدر آخوندا رو بیامرزه
ای کاش زنان ایران میفهمیدند
مرد کارخانه دار با اجازه همس اولش صاحب زن دوم نیز بشود وزن اول را نیز حفظ کند و از او جدا نشود
باشه به دختر و خواهرت بگو وقتی شوهرشون یه. زن دیگه رو تو بغلش گرفت راضی باشن و به زندگی ادامه بدن....
مردی که زن دوم و... میگیره به طور آشکار بیان میکنه زن اول دیگه به کارش نمیاد و این یعنی تحقیر زن اول....
خودت رو برای یک لحظه جای چنین زنی بگذار....
آیا شما به عنوان یک مرد راضی میشی یک مرد غریبه بغل زنت بخوابه و تو راضی باشی ؟؟؟؟
زن هم همینطوره فرقی نداره
خورد میشه به معنی واقعی کلمه...
من با حرف بابک موافقم به آدمک ۱۳:۲۴:۵۰ باید گفت اگه ناراحت دخترت هستی بهتره اونو تنگ خودت نگه داری و شوهر ندی چون پسر مردم برده شما ها نیستن!ضمنا یکسری می خوان مرد رو تحت کنترل بگیرن تا مهریه کاسبی کنند دیگه دورانش تموم شده تا توانی بخور به بازوی خویش
زنها هم فاتحه خوندن واسه شما مردای مغرور
شما برای زن صیغهای کمه کم باید شبی سیصد بسرفید
دختر خونه بابا میخوره میخوابه چه نیازی به مرد چند زنه داره؟؟
اصلا یه چیزی شما که دوست دارید چند زنه باشید چه اصراری دارید زن عقدی داشته
برید صیغه کنید روزی هزار تا
راه بازه جاده دراز
در تیتر خبرتون مرد ستیزی و فمنیستی بیداد می کنه چرا ذهن مخاطب را می خواهید منحرف کنید اولا اون آقای بنده خدا کاری نکرده ثانیا اگر صیغه کند فمنیستای کثیف هزار بهتان می چسبانند و اگر بگیرد همین طور بهتر نیست دیگه مردم آگاه باشن و جلوی زنایی که مهریه را کاسبی خودشون کردن و با شگرد های مختلف مرد ستیزی می کنند گرفته شود و حتی اینگونه زنان مجازات شوند
پدر من بعد از بیست و پنج سال زندگی مشترک با مادرم زن دوم گرفت -
هجده سالش بود از من کوچیکتر-
مادرم هر روز گریه میکرد و بلاخره طلاق گرفت توی دادگاه ما طرف مادرم ایستادیم من و خواهرم
و گفتیم دوست داریم با مادر باشیم
پدرم با ما قهر کرد و گفت از امروز پدر بی پدر...
تو خودت مادر را رها کردی رفتی سراغ عشق و حالت _ در حالیکه او زن بسازی بود و خیلی برای پیشرفتت تلاش کرد __ما هم او را رها کنیم؟؟؟
روزی که برای خواهرم خواستگار آمد پدرم حاضر نشد بیاید گفت من پدر شما نیستم چون ما طرف مادر دلشکسته ایستادیم__
خواستگار پشت خواستگار آمد ولی چون ما رو خانواده ای از هم پاشیده میدیدند میرفتند و پشت سرشون رو هم نگاه نمیکردند سالها گذشته مادر از دنیا رفت
الان خواهرم چهل سال داره و ازدواج نکرده من هم___
حالم از هر چی تازه به دورانها بهم میخوره،فقط رو دارند وبی ادب هستند
از گند کاریه مسولین مطلبل بزارید فقط فقط
سلام خدا آن مرد کارخانه دار را لعنت کند که چه هوس باز است