شوهرم من را با همسر سابقش مقایسه میکند
زن جوان میگوید بعد از ازدواج با دوست شوهر سابقش زندگی خوبی ندارد و همسرش مرتب او را با زن اول خود مقایسه میکند.
سامان و رویا برای طلاق به دادگاه مراجعه کردهاند.
این زوج اولین بار نیست که به این دادگاه میآیند. هرچند هر دو به شدت ناراحت هستند اما میگویند راهی هم باقی نمانده است.
رویا از زندگی پر اضطرابش میگوید:
شش سال قبل با سامان آشنا شدم. یک سال بود که ازدواج کرده بودم شوهرم، سامان را که دوستش بود به خانه دعوت کرد و اینطور بود که من و سامان آشنا شدیم. چند ماه بعد سامان با دختری ازدواج کرد و رابطه ما بیشتر شد اما من و همسرم به مشکل برخوردیم و یک سال و نیم بعد از هم جدا شدیم. رابطه من با سامان کمکم شروع شد.
بله. البته بعد از جدایی از شوهرم بود، اما شوهر سابقم بعد که فهمید خیلی ناراحت شد و با ما قطع رابطه کرد.
سامان متاهل بود؟
زندگی خوبی داشتید؟
چند ماه زندگی خوبی داشتیم اما بعد اختلافاتمان شروع شد. سامان مدام من را با همسر سابقش مقایسه میکرد یا اینکه سرکوفت میزد که لابد من لیاقت نداشتم که شوهر سابقم طلاقم داده است.
بچه نداریم. راستش من مقابل بچهدار شدن مقاومت کردم چون به آینده امیدوار نبودم.
حالا چرا میخواهید جدا شوید؟
تو چطور؟ از همسر سابقت خبر داری؟
ازدواج کرده و دو فرزند دارد. او عاقبت به خیر شد اما من بعد از جدایی از او بدبخت شدم. اشتباه کردم.
باید کمیبیشتر فکر میکردم و روی طلاق پافشاری نمیکردم. همسر سابقم به من میگفت بیا پیش مشاور برویم و مشکلات را حل کنیم اما من این کار را نکردم.
رفاقت دو مرد خیلی ارزش داره. آقای سامان گند زد به اون رفاقت و قشنگ مردونگی رو نشون رفیقش داد.
آره واقعا و اون یادش رفته که اگه همسر اولش بهتر بود که خودش نمی رفت ازش جدا بشه که حالا سرکوفت میزنه و پیش از آشنایی با همسر دوستش داشت از اون جدا میشد.
عاقبت خیانت به شوهر و دوست شدن با رفیق او و پاشیدن زندگی همسر رفیق شوهر چیزی جز لعن و نفرین آنها را به جان خریدن و عاقبت به خیر نشدن نیست!