۲ مرگ رازآلود در کمپ ترک اعتیاد
نمیتوانستیم خاکستر شدنش را ببینیم. به او گفتیم که متوجه اعتیادش شدهایم، اما وسایل خانه را شکست و رفت، همه جا را دنبال سعید گشتیم، اما هیچ اثری از او نبود تا اینکه از بیمارستان تماس گرفتند و گفتند جنازهاش را تحویل بگیریم.
قرار بود از اعتیاد خلاص شوند، حمایت شوند و دوباره به زندگی بازگردند، اما جان دادند، مرموز و جنایی. هیچکس نمیداند پشت آن دیوارهای بلند و میلههای آهنی کمپ ترک اعتیاد چه بر سر این دو پسر جوان آمده که سرنوشتشان با مرگ گره خورده است. رازگشایی از مرگ مشکوک دو پسر جوانی که برای ترک اعتیاد به کمپ رفته بودند، به دستور بازپرس جنایی پایتخت آغاز شد.
بازپرس جنایی پایتخت در حال تحقیق درباره مرگ مرموز دو پسر معتاد در یک کمپ ترک اعتیاد است تا مشخص شود که آیا آنها بهدلیل عوارض ناشی از اعتیاد جانشان را از دست دادهاند یا قربانی جنایت شدهاند. این دو پسر در دو کمپ جداگانه به کام مرگ رفتهاند. دو پرونده در دو شعبه دادسرای جنایی به جریان افتاده تا علت مرگ آنها مشخص شود.
اولین جنایت در کمپ ترک اعتیاد شمال شهر اتفاق افتاد. جایی مجهز به سیستمهای روز دنیا و پزشکان متخصص و روانشناسان خبره. اما با همه اینها پسر ۲۴ ساله درحالیکه دوره ترک اعتیادش را در این کمپ سپری میکرد، سرنوشتش با مرگ گره خورد.
چندی پیش ماموران پلیس در جریان مرگ این پسر قرار گرفتند. او پس از انتقال به یکی از بیمارستانهای شمال پایتخت جانش را از دست داده بود. اطلاعات اولیه حاکی از این بود که این جوان به موادمخدر اعتیاد داشته و مدتی را در یک کمپ ترک اعتیاد بستری بوده و از آنجا به بیمارستان منتقل شده است.
ماجرا به قاضی محمدمهدی براعه، بازپرس ویژه قتل شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران گزارش شد و او دستور تحقیقات در اینخصوص را صادر کرد.
کلینیک مجهز
با به جریان افتادن این پرونده در دادسرای جنایی تهران، مادر پسر جوان به قاضی پرونده گفت: «وقتی متوجه شدم پسرم معتاد به شیره تریاک است، زندگی روی سرم خراب شد. ما معتاد در خانوادهمان نداشتیم. روزگارم سیاه شده بود. نمیدانستیم چطور به دام اعتیاد افتاده است. هر روز کارم شده بود التماس تا ترک کند. گوشش به این حرفها بدهکار نبود. هر روز او را به یک کلینیک ترک اعتیاد میبردم تا ترک کند، اما قبول نمیکرد تا اینکه این کلینیک را در شمال تهران پیدا و درباره آن تحقیق کردم.
مجهزترین سیستمها در آنجا نصب شده بود و پزشک متخصص و روانشناس داشت. بهصورت روزانه، بیماران توسط بهترین روانشناس ترک اعتیاد ویزیت میشدند و هرگونه تغییر روحی یا بهبودی در روند درمان بیمار ثبت و پیگیری میشد. درمان انواع اختلالات درمانی و اقدامات لازم در جهت کاهش و از بین رفتن علایم ناراحتکننده جسمانی، روانی، مشکلات بین فردی و درونی افراد طی دوره درمان اعتیاد و اعصاب و روان توسط روانشناس ترک اعتیاد در این مرکز انجام میشد.
کلینیک خوبی بود. احساس کردم حامد همین جا میتواند ترک کند. وقتی اینبار از پسرم خواستم به کلینیک ترک اعتیاد برویم، مقاومت نکرد و قبول کرد.»
مرگ در کلینیک
حامد به خواسته خودش اینبار پا در کلینیک ترک اعتیاد گذاشت، اما برگشتی در کار نبود.
«کلینیک اجازه ملاقات نمیداد. در واقع ممنوع ملاقات بود. بعد از گذشت مدتی از بیمارستان تماس گرفتند و گفتند حال حامد وخیم است. وقتی به بیمارستان رفتیم متوجه شدیم حامد پیش از انتقال به بیمارستان جان باخته است.»
خانواده حامد از کلینیک و کادر درمان شاکی هستند و میگویند چرا کلینیکی با این تجهیزات و خدمات باعث مرگ پسر ما شده است.
مصرف ترامادول علت مرگ
با ادعاهای این خانواده، بازپرس پرونده خطاب به پزشکیقانونی دستور داد علت اصلی مرگ پسر معتاد مشخص شود. براساس این گزارش، تحقیقات برای رازگشایی از مرگ مرموز ادامه داشت تا اینکه پزشکیقانونی علت مرگ را مصرف ترامادول اعلام کرد.
وقتی علت مرگ مشخص شد سه مسئول کلینیک ترک اعتیاد صبح دیروز پیشروی بازپرس دادسرای جنایی ایستادند و از خود دفاع کردند. «در کلینیک ما همه چیز روی ضابطه و قانون است. اصلا نمیدانیم ترامادول از کجا آمده. شب حادثه پرستار حامد با ما تماس گرفت و گفت وضعیت جسمیاش خوب نیست و تعادلش را از دست داده است، به همین علت او را به بیمارستان منتقل کردیم.»
بررسیها نشان میدهد حامد پیش از رسیدن به مرکز درمانی جانش را از دست داده بود.
براساس این گزارش، تحقیقات برای رازگشایی از مرگ مرموز این پسر جوان همچنان ادامه دارد.
دومین پرونده
دومین پرونده مربوط به پسری ۳۰ ساله است که در جریان ترک اعتیاد جانش را از دست میدهد.
سعید هم در کمپ ترک اعتیاد دیگری بهصورت مرموز جان باخته. او از مدتی پیش ناپدید شده بود. خانوادهاش همه جا را زیر پا گذاشتند تا اینکه مسئولان بیمارستانی در غرب تهران تماس گرفتند و آنها را در جریان مرگ مشکوک پسرشان قرار دادند.
سعید جانباخته بود آن هم بهصورت مرموز. پرونده این جنایت هم پیشروی بازپرس وهابی از شعبه ۲ دادسرای امور جنایی تهران قرار گرفت.
بررسیها نشان میداد جسد این پسر جوان را هم ماموران کمپ اعتیاد به بیمارستان منتقل کردهاند.
تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی تهران در جریان ماجرا قرار گرفتند و برای تحقیق به بیمارستان رفتند. ماموران کمپ خود را بیگناه نشان میدادند و ادعا داشتند جسد این پسر را در نزدیکی کمپ پیدا کردهاند.
دوستی مرگبار
همزمان خانواده این پسر جوان به دادسرا رفتند و پیشروی بازپرس محمد وهابی داستان اعتیاد سعید را بازگو کردند.
«سعید مدتی بود با پسری به نام ناصر دوست شده بود. او صبح به صبح با موتور دنبال سعید میآمد و تا پاسی از شب با هم میرفتند. سعید پرخاشگر شده بود و اجازه سوال و دخالت در کارهایش را نمیداد تا اینکه یک روز از پدرش خواستم سعید را تعقیب کند. او را تعقیب کرد و متوجه شدیم همراه ناصر در پارک مواد استعمال میکند.
نمیتوانستیم خاکستر شدنش را ببینیم. به او گفتیم که متوجه اعتیادش شدهایم، اما وسایل خانه را شکست و رفت. همه جا را دنبال سعید گشتیم، اما هیچ اثری از او نبود تا اینکه از بیمارستان تماس گرفتند و گفتند جنازهاش را تحویل بگیریم.»
سعید کمک میخواست
با ادعاهای مادر سعید بررسیهای قضایی کلید خورد تا مشخص شود او چگونه به کمپ ترک اعتیاد رفته است. تحقیقات نشان میداد این پسر همراه یکی از دوستانش به نام شهریار به کمپ رفته تا اعتیاد را ترک کند.
شهریار که به دادسرا احضار شد، به بازپرس پرونده گفت: «وقتی خانواده سعید متوجه اعتیادش شدند، او خیلی شرمسار بود. میگفت روی دیدن خانوادهاش را ندارد. کمک میخواست و من هم او را راهنمایی کردم تا اعتیادش را ترک کند. با سعید به کمپ ترک اعتیاد رفتیم و قبول کرد در همانجا بماند تا بهبود پیدا کند. من از او خبر نداشتم تا اینکه متوجه شدم جان باخته است.»
ما بیاطلاعیم
جزئیات پرونده در دست بررسی بود تا اینکه به دستور بازپرس پرونده، مسئولان کمپ به دادسرا احضار شدند.
آنها وقتی پیشروی محمد وهابی قرار گرفتند، از خود دفاع کردند و گفتند: «سعید برای ترک به کمپ آمد، اما مدتی نگذشت که فرار کرد. چندی پیش ماموران کمپ جلوی در با جسد این پسر مواجه شدند. آنها از سر دلسوزی و حس انساندوستانه پیکرش را به بیمارستان بردند که متوجه شدند مرده است. ما نمیدانیم سعید آنجا چه کار میکرد و به چه علت فوت شده است.»
دستورات بازپرس جنایی پایتخت
با جمعآوری این اطلاعات، بازپرس پرونده چند دستور مهم صادر کرد. نخستین دستور او بازبینی فیلم دوربینهای مداربسته در کمپ بود تا جزئیات بیشتری از وضعیت متوفی و چگونگی انتقال او به بیمارستان مشخص شود. دومین دستور بازپرس جنایی خطاب به پزشکیقانونی بود تا علت اصلی فوت پسر معتاد مشخص شود. براساس این گزارش، تحقیقات برای رازگشایی از مرگ مرموز این دو پسر جوان همچنان ادامه دارد.
من اینقدر رفتم این کمپ ها
کمپ ... توورامین هفته ای یه کشته میده،دست و پای مریض بدبختو با زنجیر میبندن و پرت میکردن تو استخر عمیق خالی و طرف میمرد یا دست و فک و پاهاش خورد میشد
پشتشونپره و کسی کاری بهشون نداره
کمپ ... بودم دو تا کشته داد تا کن اونجا بودم،اینقدر با چوب و چماق میزدن مریض رو تا میمرد
یا کمپ ... بومهن بودم کشته داد اونجا و با آجر میزدن مریض رو
کمپ ... بودم پسره شب اومد قرص خواب خورده بود صدتا ،تا صبح نداشتم بخواله که نمیره(چون بخوابن خون تو بدنشون لخته میشه و میمیرن)خلاصه صبح شد و من خوابم برد،ساعت یک بعد از ظهر گفتن فرشید، ابوالفضل مُرد
رفتن بالا سرش دیدن تموم کرده
شماها نمیدونید وضع کمپ ترک در ایران چقدر افتضاحه،فقط کتک و گشنگی وحشتناک میدن به مریض
هرکسی بره کمپ دیکه ترک نمیکنه
من تو کمپ میدیدم که طرف بخاطر گرسنگی لیوانو شکست و رگ دستشو زد تو کمپ ...
چی بگم...بدبختمون کردن این ها