فرزندان طلاق و وظیفه ای که جامعه و مدرسه در قبال آنها دارند
جدایی والدین فرزندانی را تحویل جامعه میدهد که برچسب «بچه طلاق» خوردهاند و از لحاظ روحی و روانی در محیط هایی مثل مدرسه آسیب پذیرتر هستند.
امروزه با افزایش آمار طلاق در کشور بهتبع آن تعداد کودکان طلاق هم در سطح جامعه افزایش یافته است، کودکانی که حتی درک درستی از پدیده طلاق ندارند. جدایی والدین فرزندانی را تحویل جامعه میدهد که برچسب «بچه طلاق» خوردهاند و از لحاظ روحی و روانی در محیط هایی مثل مدرسه آسیب پذیرتر هستند.
اغلب مطالعات روانشناختی میگوید که فرزندان طلاق به دلیل عواملی از جمله عدم حضور هر دو والدین در تمامی مراحل زندگی و عدم دریافت راهنمایی در مراحل اصلی رشد، بیشتر دچار اختلالات رفتاری و یادگیری می شوند. این کودکان اغلب با پدر و مادر خود تعامل ضعیفی دارند و معمولاً با والدینی که حضانتشان را ندارند کمتر ارتباط می گیرند و با گذر زمان رابطه والدین و فرزند بدتر هم می شود. گاهی رابطه مثبت با یکی از والدین نگاه کودک را نسبت به دیگری بد میکند و کودک از نعمت بهره مندی از وجود پدر یا مادر علی رغم حضور آنها در حیات، بهره مند نمیشوند. این مسائل موجب میشود تا کودک در محیطی مانند مدرسه خود را در میان سایر دانش آموزان متمایز دیده و درگیر بحرانهای روحی و روانی شود.
یک جامعه شناس با اشاره به اینکه پدیده طلاق در نهاد خانواده اتفاق میافتد، اظهار کرد: پدر در نهاد خانواده پایگاه امنیت و مادر پایگاه عاطفه است و کودک در رابطهی بین امنیت و عاطفه رشد و سامان پیدا کرده و وارد جامعه میشود و یاد میگیرد در آینده مسؤلیت پذیر باشد.
نیرومند اظهار کرد: کودک هر موقع به فکر حرکت و تلاش رو به جلو باشد به سمت پدر سو میگیرد و هر موقع اضطراب میگیرد به سمت مادر حرکت میکند، در پدیدهی طلاق این حلقه پاره میشود و اگر کودک پیش پدر، بزرگ شود از جهت عاطفه و اگر پیش مادر باشد از امنیت دچار آسیب میشود.
وی با بیان اینکه پدیده طلاق پدیدهی سنگینی است، گفت: جبران خلاهای طلاق در خانواده به خصوص در کودکان سختی زیادی دارد، اولین مورد عاطفه و امنیت کودک لطمهدار میشود و سازمان ارتباطی کودک از بین میرود، کودک، شبکهی خویشاوندی را که یکی از شبکههای ارتباطی قدرتمند است از دست داده و رفته رفته رابطهها کوتاه و خراب میشوند.
وی با اشاره به اینکه ارتباط مثل اکسیژن برای هر انسان لازم است، بیان کرد: کودک به ارتباط بین والدین، نظام خویشاوندی و همسالان نیاز دارد زمانی که این ارتباط خراب میشود روند رشد و تکامل کودک آسیب میبیند.
نیرومند با بیان اینکه جدایی پدر و مادر روند یادگیری کودک را تهدید میکند، اظهار کرد: در این صورت یادگیری کودک با روند طبیعی طی نخواهد شد، شاید والدین نقش آموزشی نداشته باشند اما حضور آنها برای کودک یک حرکت رو به رشد است. فضای امنی که در خانواده تولید میشود تحصیل کودک را به صورت طبیعی جلو میبرد و این طلاق است که باعث میشود کودک در تحصیل دچار پسرفت شده و ظرفیت یادگیری پایینی داشته باشد، ظرفیت یادگیری یعنی در کنار آی کیو، فضا و امکان تحصیل برای کودک وجود داشته باشد.
این جامعه شناس افزود: این کودکان از پایگاه امنیت و عاطفه دچار آسیب شده و همیشه ترس و اضطراب دارند، این ترس در جامعهی همسالان و ارتباط با سایر کودکان در مدارس، خود را نشان میدهد.
وی ادامه داد: اضطرابی که در بچهها ایجاد میشود کودک را از اعتماد به نفس پایینی برخوردار میکند، چرا که حلقههای نگهدارندهی زندگی زن و مرد، اعتماد هستند وقتی طلاق اتفاق میافتد اعتماد از بین رفته و کودکان به دیگران اعتماد نمیکنند و باعث میشود که سوءظن نسبت به همه در این کودکان بیشتر باشد.
وی با اشاره به اینکه یکی از دلایل طلاق موضوع اقتصادی است، گفت: اگر کودک در کنار پدر یا مادر خود باشد مسائل اقتصادی به وجود میآید و در نتیجه، پشتیبانی پدر و مادر خود را از دست میدهد، همچنین در ارتباط خانوادگی، اجتماعی و شخصی نیز این پشتیبانی را از دست داده و کودکی پرخاشگر تبدیل میشود.
این جامعه شناس با بیان اینکه پدیدهی طلاق در همه جای جهان وجود دارد و مخصوص جامعهی خاصی نیست، اظهار کرد: این واقعیت را باید بپذیریم که تا زمانی که تولد اتفاق میافتد به تبع آن، مرگ را هم به دنبال دارد و وقتی ازدواج رخ میدهد طبیعتا طلاق هم اتفاق میافتد اما چیزی که ما را نگران میکند آمارهایی است که نشان از بالا بودن سرعت طلاق میدهد که این پدیده در سال های اخیر شیب بیشتری به خود گرفته است.
وی ادامه داد: طلاق به عنوان یکی از هجمههایی است که نهاد خانواده را هدف قرار داده و ما را دچار حساسیت میکند و باید تمرکز، مطالعات و پژوهشهای جدیتری در این خصوص انجام دهیم و به دنبال راهبردهای کنترل کننده باشیم تا این روند را به روند طبیعی تبدیل کنیم، صاحبان فکر در این عرصه باید جامعه را دیدبانی کرده و متغیرهایی که این پدیده را سرعت میبخشند شناسایی و برای آن راهبرد تعریف کنند.
وی با بیان اینکه بخشی از پدیدههای اجتماعی به نهادهای آموزشی برمیگردد، اظهار کرد: اگر کودک از دوران کودکی ارتباط، امنیت، مهارتهای زندگی و اجتماعی را یاد بگیرد طبیعتا این آموزش، عواقب پدیدهی طلاق و پدیدههای اجتماعی دیگر را پایین میآورد.
نیرومند با بیان اینکه آموزش و پرورش در آموزش کودکان نقش راهبردی دارد، گفت: اگر بخواهیم نسل آینده از این پدیده آسیب کمتری ببیند و کنترل شود، آموزش و پرورش باید وارد عمل شده و آموزش عمومی را به نحو صحیح در کتابهای درسی بگنجاند.
وی افزود: زندگی زناشویی آموختنی است زن و مرد قبل از ازدواج شخصیت، اخلاق و رفتار جدا از هم دارند که باید بعد ازدواج این رفتارها با آموختن زندگی زناشویی نزدیک به هم باشد.
ارتقای تاب آوری و سازگاری کودکان
وی با اشاره به مسئولیت آموزش و پرورش در قبال بچههای طلاق، اظهار کرد: آموزش و پرورش میتواند تاب آوری و سازگاری کودکان را ارتقا دهد و با مشاورههای مستمر و منظم فضا را برای آنها امن کند، این کودکان معمولا در مدارس منزوی هستند، با دادن مسئولیت به آنها از نظر اجتماعی آنها را به جلو حرکت دهیم، تحرک اجتماعی باعث میشود تا با این پدیده به صورت منطقیتر برخورد شود.
وی با بیان اینکه گوشه گیری عامل اضطراب و اضطراب عامل پرخاشگری میشود، تصریح کرد: پرخاشگری عامل سرخوردگی و سرخوردگی باعث افسردگی میشود و در نتیجه کودکان به آسیبهای روحی روانی شدیدی دچار میشوند.
این جامعه شناس اظهار کرد: معلمان آموزشی با والدین دانشآموزان ارتباط برقرار کنند تا فضای آرام برای درس خواندن در محیط خانه برای این دانشآموزان فراهم شود.
دادن ذهنیت درست نسبت به طلاق توسط والدین
وی با اشاره به اینکه والدین هم در قبال کودکان خود مسئولیتی دارند، خاطرنشان کرد: والدین نباید این وضعیت را برای کودکان بحرانیتر کنند بلکه باید در کودک آمادگی ایجاد کنند، نه اینکه موضوع را بزرگ جلوه دهند بلکه به کودک ذهنیت دهند که بالاخره سرنوشت اینگونه رقم خورده و این اتفاق افتاده است.
این جامعه شناس با تاکید بر اینکه باید محیط زندگی والدین بعد از طلاق به یکدیگر نزدیک باشد تا امکان دسترسی بچهها به والدین راحتتر فراهم شود، ادامه داد: اغلب والدین بعد از طلاق، محل زندگی خود را از یک شهر به شهر دیگر تغییر میدهند که در این میان کودک از محبت پدر و مهر مادر برخوردار نمیشود که این امر باعث میشود روح و روان کودک به شدت آسیب ببیند.
وی در پایان تاکید کرد: والدین به کودک خود امید دهند و نگرانی فرزند خود را برطرف کنند، بعد طلاق پدر و مادر نباید احساسات خود را وارد میدان کنند و به کودک این نگرانیها را انتقال دهند بلکه تا جایی که امکان دارد فضا را برای آنها آرام کنند، با انجام تفریح، سرگرمی و دادن مسئولیت به کودک فضا را برای تحصیل فرزندان خود امنتر کنند.
وقتی والدین طلاق میگیرند معلمان یکی از افراد معتمدی هستند که دانشآموزان به آنها مراجعه میکنند
یک روانشناس نیز اظهار کرد: وقتی والدین طلاق میگیرند معلمان یکی از افراد معتمدی هستند که دانشآموزان گاهی برای حل مشکلات و دغدغههایشان به آنها مراجعه میکنند، در چنین مواقعی آنها باید بدانند چگونه با این کودکان ارتباط برقرار کرده و موجب ایجاد حس آرامش و امنیت در آنها شوند.
لیلا نوعی با اشاره به اینکه معلمان باید با دانشآموزان سازگار باشند، گفت: کودکان بر اساس انتظارات رفتاری خود رشد میکنند، و با تغییرات ناگهانی در خانه ممکن است مدرسه را بهعنوان مکانی امن دریابند و به آن پناه ببرند، آنها باید به درد و دلهایشان با جان و دل گوش دهند و به احساساتشان اهمیت داده و آنها را بپذیرند و برای رفتارهایی که از جانب دانشآموزان قابلقبول نیست محدودیت ایجاد کنند.
وی ادامه داد: در نهادهای آموزشی به خصوص آموزش و پرورش، معلمان نقاط قوت دانشآموزان را باید مورد تشویق قرار دهند و برای رفتار و عملکرد مثبت آنها بازخورد مثبت ایجاد کنند، نکتهی قابل اهمیتی که باید به آن توجه شود این است که بعضی از عکس العملها نباید به آنها حس ترحم را منتقل کند چون کودکان از آن بیزارند، با تشویق عملکردهای مثبت اعتماد به نفس در آنها تقویت میشود.
اغلب بچههای طلاق به گوشهگیری و تنهایی تمایل پیدا میکنند
وی با بیان اینکه اکثرا بچههای طلاق به گوشهگیری و تنهایی تمایل پیدا میکنند، گفت: در چنین مواردی با تعریف کارهای گروهی آنها را در جمع بپذیرند و اجازه دهند با دیگران در تعامل و گفتوگو باشند.
نوعی با تاکید بر اینکه باید درک درستی از طلاق را برای کودکان یاد دهیم اظهار کرد: کودکان باید درک کنند که آنها باعث ایجاد مشکلات بین والدینشان نشدهاند، اکثر کودکان حس میکنند مقصر اصلی طلاق پدر و مادرشان هستند و این حس صدمات عاطفی زیادی را به همراه دارد.
وی با بیان اینکه والدین در صورت وقوع هرگونه مشکل و حتی هنگامی که از هم جدا شدهاند هیچ وقت کودک را تنها نگذارند، بیان کرد: والدین همیشه حمایت دوطرفه را برای کودک داشته باشند در غیاب پدر مادر پشت او بدگویی نکرده و برعکس؛ زمانی با هم در مورد مشکلاتشان حرف بزنند که کودک در آن محیط حضور ندارد.
وی خاطر نشان کرد: هنگامیکه والدین طلاق میگیرند اثرات طلاق و مشکلاتی که ممکن است کودکان با آن مواجه شوند میتواند متفاوت باشد به گونهای که برخی از کودکان به طلاق واکنش طبیعی و قابل درکی دارند و برخی دیگر ممکن است با این پدیده به سختی کنار بیایند.
نسبت به مشکلات کودکان گوش شنوا داشته باشیم
وی با اشاره به عمده مشکلات دانشآموزان در مدارس گفت: افت تحصیلی و عملکرد ضعیف در درک مطلب، نداشتن تمرکز و حواسپرتی باعث افت شدید تحصیل آنها در هر مقطعی خواهد شد، عدم علاقه به فعالیتهای اجتماعی گاهی کودکان طلاق را در برقراری ارتباط با دیگران دچار مشکل میکند، حساسیت عاطفی، پرخاشگری، اضطراب و بسیاری از تجربههای تلخ دیگر باعث میشود کودکان از نظر عاطفی بسیار حساس شده و نیاز به یک گوش شنوا برای شنیدن درد و دلهایشان داشته باشند.
وی با بیان اینکه خشم و عصبانیت از عواقبی است که جدایی والدین عامل وجود آن در کودکان طلاق میشوند، اظهار کرد: خشم نسبت به والدین، دوستان، اطرافیان و تمام کسانی که به نوعی با کودک در ارتباط هستند، رخ میدهد و این عصبانیت بسته به شرایط ممکن است کوتاه یا بلندمدت باشد.
نوعی با اشاره به اینکه کودکان اغلب احساس گناه میکنند و به دنبال پاسخ این سوال هستند که چرا والدینشان از هم جدا شدهاند و چرا دیگر به هم علاقه ندارند؟ گفت: بچهها خود را مقصر اصلی جدایی میدانند، همین احساس گناه و فشار روحی باعث استرس و مشکلات فراوانی خواهد بود.
وی به دیگر مشکلات این کودکان اشاره کرد و گفت: انجام رفتارهای مخرب از دیگر مشکلاتی است که در مدارس دیده میشود، کودکانی که شاهد طلاق والدینشان بودهاند بیشتر در معرض رفتارهای مخربی مانند سیگار کشیدن، مصرف مواد مخدر، بزهکاری و شرکت در جنایات هستند.
وی مشکلات سلامتی را از دیگر مشکلات کودکان برشمرد و افزود: روند طلاق و اثرات مخرب آن میتواند سلامت کودکان را به مخاطره بیاندازد که علائم افسردگی و مشکل در خواب از شایعترین آنها هستند.
نگرش منفی نوجوانان و جوانان نسبت به ازدواج
این روانشناس با بیان اینکه این کودکان در سنین جوانانی و نوجوانانی نسبت به ازدواج بدبین هستند، متذکر شد: بچههای طلاق نگرش منفی نسبت به ازدواج دارند و گاهی از وارد شدن به زندگی مشترک واهمه دارند، تحقیقات نشان داده کودکانی که طلاق والدینشان را تجربه کردهاند در رابطه خود به احتمال بیشتری دچار مشکل میشوند.
وی با اشاره به وظیفه آموزش و پرورش در قبال این دانشآموزان گفت: آگاهی مسئولان مدرسه نسبت به کودکان طلاق و سطح بالای درک آنها از شرایط کودکان طلاق، اهمیت زیادی بر عملکرد آنها در مدرسه دارد و باعث میشود مشکلات کودکان در مدارس کاهش پیدا کند.
نوعی با اشاره به اینکه مسئولان مدارس باید رفتار به دور از ترحم و قضاوت با کودکان طلاق داشته باشند، افزود: در برخی از دروس که مرتبط با مسائل خانواده هستند، درباره طلاق و دلایل آن در مدارس حرف زده شود.
وی ادامه داد: معلمان و سایر کارکنان مدارس اگر متوجه تغییرات شدید خلقی در کودک شدند، حتما روانشناس یا مشاور مدرسه را از این موضوع مطلع کنند.
وی با بیان اینکه طلاق اتفاق ناخوشایندی در هر خانواده است، اظهار کرد: رفتار والدین و اطرافیان با کودک در دوران پس از طلاق و خصوصاً در روزهای ابتدایی نقش به سزایی در احساس و رفتار کودکان دارد، شما نمیتوانید مقابل آسیبهای ناشی از طلاق مقاومت کنید اما میتوانید به کودکان کمک کنید تا با ناامیدیهایی که طلاق با خود میآورد کنار بیایند و با منتقل کردن حالات خوب، وجودشان را تسکین ببخشید، تأثیر طلاق والدین بر کودکان هیچوقت خوشایند نیست اما با این راهکارها از شدت آن کاسته میشود.
با گفتن جملهی «برای ما همیشه دوست داشتنی هستی» قوت قلبی برای کودکان باشیم
وی با بیان اینکه والدین باید مرتباً به کودک بگویند که برای هردو ما دوستداشتنی هستی، گفت: اگر در ابراز علاقه و دوست داشتن فرزندان کوتاهی شود او خود را مقصر جدایی میداند والدین باید دائماً به فرزند خود اطمینان دهند که عدم تعهد والدین به یکدیگر ربطی به دوستداشتنی بودن او ندارد.
این روانشناس با بیان اینکه والدین هرگز نمیتوانند اثرات طلاق را بر روی فرزندان خود نادیده بگیریند، خاطرنشان کرد: با نادیده گرفتن این اثرات، زمینه برای تخریب درونی و بیرونی کودکان راحت تر از هر زمان دیگری فراهم میشود.
وی ادامه داد: مدرسه یکی از اولین بسترهایی است که تاثیرات جدایی و طلاق بر روی بچهها را بروز میدهد، کودکان به دلیل تجربهی کم و سن پایینی که دارند، نمیتوانند درک درستی از اعمال و رفتار بزرگترها را داشته باشند، این عدم درک باعث میشود که قبول یک سری از کارها مانند طلاق، برای فرزندان هرگز امکان پذیر نباشد چرا که کودک نمیتواند بدون پدر و مادرش در کنار هم آیندهای را برای خود تصور کند و همین موضوع زمینه را برای گوشه گیری، پرخاشگری، افت تحصیلی و قیاس دائم با دیگران برای کودکان به خصوص دانشآموزان فراهم میکند.
نوعی با اشاره به اینکه یکی از شدیدترین عکس العملهای بچهها نسبت به جدایی پدر و مادرشان افت تحصیلی است، اظهار کرد: این موضوع بسیار طبیعی است چون کودک مانند قبل از فضای عادی برای خواندن درسهایش و انجام تکالیفش برخوردار نیست، از آنجایی که او نمیتواند اتفاقات پیش آمده برای خانوادهاش را حل کند، مدام از انجام تکالیفش و یا تمرکز بر روی درسهایش طفره میرود.
وی افزود: لازم نیست والدین جزئیات غیر ضروری را با فرزندان خود در میان بگذارند، اما توضیح صادقانه در سطح درک کودک، میتواند روند بهبودی را آسانتر کند.
وی ادامه داد: والدین مراقب سلامت عاطفی خود باشند، وقتی آنها به خوبی از پس طلاق بر آیند کودکان هم بهتر با این مسئله سازگاری پیدا میکنند.
وی در پایان تصریح کرد: به کودکان اجازه دهید کودک بمانند و به بزرگسالان مینیاتوری تبدیل نشوند، در برابر وسوسه تبدیل شدن آنها به مرد خانواده یا خواهر بزرگ برای دیگران مقاومت کنید
درسته که طلاق یک امر قبیحه و ان شاءالله هیچ خانواده ای درگیر طلاق نشه.
درسته که بچه های طلاق ازنظر عاطفی و امنیت دچار خلاء هستند .
درسته که ...
درسته که ...
ولی باید قبول کنیم که تمام این عرایض و پیشگویی ها و پیش بینی ها و لیبل زدنها مطلق نیست و کاملا نسبیه.
بسیییار بچه های طلاق هستند که با کمترین امکانات به بالاترین جایگاه تحصیلی در بهترین دانشگاهها رسیدند.
مصداقش رو هم داریم زیاااااد.
مسکن ستون محکمی برای حفظ وارامش ولذت خانوارهای ایرانی است ملتی ثروتمند امابافقروفرودستی زندگی میکنیم
بفرسشون قم تا طلبه بشوند من اله وجود الوجود جود یعنی وجود در قم تجلی از در و سقف
چه بسیار بچه هایی که علی رغم اینکه والدینشان طلاق نگرفته اند به دلیل خشونت های داخل خانه و غیره تعادل روانی ندارند و افت تحصیلی کردند و چه بسیار اشخاص موفق و نخبه رو تحقیق کنید می بینید فرزند طلاق بودند .
هرچه بدبختیه از انگ زدن مشاوره فرویدیه