مروری بر حواشی مواضع اخیر محمدجواد ظریف
درسی "ظریف" که می‌توان از "ترکمنچای" گرفت / جدال واقعیت و آرمان؛ آقای دیپلمات چه می خواهد بگوید؟
وزیر امور خارجه سابق ایران در یادداشت خود احزاب، گروه های سیاسی و کنشگران مهم ایران را به دو گروه «سازشگرا» و «آرمان‌خواه» (یا «سازش‌ناپذیر») تقسیم می کند. او معتقد است این تقسیم بندی از زمان قاجار و جنگ های دوم ایران و روسیه وجود داشته است.
به گزارش خبر فوری، یادداشت اینستاگرامی اخیر محمد جواد ظریف با واکنش های فراوان و مختلفی روبه رو بوده است (این یادداشت را اینجا بخوانید).
به نظر می رسد محمد جواد ظریف در یادداشت خود در حال اشاره به یک تقسیم بندی سیاسی مهم ایران جدید است که تاریخ کشور را شکل داده و در بزنگاه های مهم خود را نشان داده است.
وزیر امور خارجه سابق ایران در یادداشت خود احزاب، گروه های سیاسی و کنشگران مهم ایران را به دو گروه «سازشگرا» و «آرمان‌خواه» (یا «سازش‌ناپذیر») تقسیم می کند؛ ترجمانی از دو مکتب در روابط بین‌الملل که به آرمانگرا و واقع‌گرا تقسیم می‌شوند.
او معتقد است این تقسیم بندی از زمان قاجار و جنگ های دوم ایران و روسیه وجود داشته اما به نظر می رسد سابقه آن به ابتدای شکل گیری ایران نوین یعنی عصر صفویه باز می گردد.
وقتی مشت واقعیت بر صورت آرزوهای ایران کوبیده می شود
شاه اسماعیل صفوی یکی از کاریزماتیک ترین پادشاهان ایران بود. پیروانش او را یک رهبر معنوی بزرگ می دانستند و معتقد بودند امدادهای الهی او و حکومتش را به پیروزی می رساند.
زمانی که شاه اسماعیل به جنگ سلطان سلیم عثمانی در چالدران رفت، هرگز فکرش را نمی کرد که لشکر شیعه اش از ترک های سنی مذهب عثمانی شکست بخورد اما لشکر ایران توسط توپ های عثمانی خرد شد و شاه اسماعیل ناباورانه به اردبیل عقب نشینی کرد.
بعد از این شکست، ایران با بهتی شگرف روبه رو شد. یاران نزدیک شاه صفوی از او ناامید شدند. ابهت و کاریزمای او فروریخت. شاه با بغضی فروخورده عمامه ای سیاه بر سر بست و دستور داد پایتخت را سیاه پوش کنند. سپس در چاه افسردگی فرورفت و در آن غرق شد و مرد.
این اولین مواجهه جدی ایرانیان با دیوار سخت واقعیت بود. بعد از شاه اسماعیل، شاه طهماسب به اصرار قزلباشان آرمان‌خواه که خود را برتر از عثمانی های سنی مذهب می دانستند، به مدت چند سال با ترک ها وارد جنگ شد اما راه به جایی نبرد و سرانجام مجبور شد قرارداد صلح «آماسیه» را امضاء کند.
این قرارداد باعث ترک مخاصمۀ چند دهه ای ایران و عثمانی شد و به ایرانیان فرصت بازسازی روحیه و ارتش خود را داد. در زمان شاه عباس اول، قدرت نظامی ایران افزوده شد و پایتخت به توپخانه ای بزرگ مجهز گردید. ایران با واقعیت ها و قواعد جهان مدرن آشنا شد و بعد از درک مقتضیات دنیای جدید، وارد جنگ با عثمانی شد و توانست تمامی اراضی از دست رفته را باز پس گیرد.
اتفاقی که در زمان صفویه افتاد در زمان قاجار نیز تکرار شد. بعد از پایان جنگ اول ایران و روسیه و انعقاد قرارداد گلستان، گروهی از ایرانیان آرمان‌خواه که درکی از وضعیت ایران و قدرتش نداشتند شروع به تشویق مردم به جنگ کردند. آنها اعلام کردند که خداوند به کمک آنها شتافته و اجازه نمی دهد کفار روس بر ایران دست یابد.
عباس میرزا، ولیعهد لایق قاجار مخالف آغاز مجدد جنگ بود اما نتوانست جمعیت مشتاق جنگ را آرام کند. مردم گروه گروه با بیل و کلنگ به سمت اراضی اشغالی شتافته و ارتش روس نیز با توپخانه و ارتش مجهز خود و به قصد اشغال تهران به مرزهای مشترک حمله کرد. قرارداد به مراتب سنگین تر و ننگین تر ترکمانچای حاصل همین اقدام بی برنامه و آرمان خواهانه بود (اینجا بخوانید).
رقابت سازش‌گران و آرمان‌خواهان همواره ادامه داشته است. گروهی با دادن وعده و ایجاد تصویری خیالی به مردم ضعیف و تنبل اعتماد به نفس کاذب می دهند و سقف آرزوهای آنان را بالا می برند و گروهی نیز مشت محکم واقعیت را به صورت مردم کوبیده و به آنها یادآور می شوند که باید واقع گرا بود و سقف آرزوها را کوتاه کرد و آنان را به اندازه واقعیات پایین برد.
این گروه دوم همیشه منفورند اما در عمل، بیش از گروه اول برای کشور و مردم مفید بوده اند؛ همانطور که ظریف در یادداشت خود می نویسد: «آگاهانه یا ناخودآگاه ما مردم انتخاب کرده ایم آنان را که به دنبال آرزوهایمان بوده‌اند بستاییم، هر چند برای خود و کشور خسارات فراوان به بار آورده باشند؛ و آنان را که در حد امکانات کوشیده اند تا از گستره خسارات ناشی از حرکات آرزومندانه بکاهند، «سازشکار» و حتی «خائن» بنامیم.
عباس میرزا، ولیعهد لایق قاجار مخالف آغاز مجدد جنگ بود اما نتوانست جمعیت مشتاق جنگ را آرام کند. مردم گروه گروه با بیل و کلنگ به سمت اراضی اشغالی شتافته و ارتش روس نیز با توپخانه و ارتش مجهز خود و به قصد اشغال تهران به مرزهای مشترک حمله کرد. قرارداد به مراتب سنگین تر و ننگین تر ترکمانچای حاصل همین اقدام بی برنامه و آرمان خواهانه بود
راستی نه تنها ما مردم بلکه نخبگان ما کدامیک را بیشتر نکوهش می کنند: آنها که با آرزوی بازپس گرفتن سرزمین از دست رفته در قرارداد گلستان، بخش های بیشتری از سرزمین و حتی استقلال ایران را به باد دادند، یا آنها که با قرارداد ترکمانچای دست کم قسمتی از سرزمین تازه از دست رفته را بازپس گرفتند؟
برای پیشگیری از ترکمانچای‌ها باید «انتخاب کنیم» که آرزوهایمان را در چارچوب امکانات دنبال کنیم.»
سازشگرایی سمی؛ رویکردی که ظریف به آن توجه ندارد
تاکید ظریف در یادداشت خود طرفداری از سازش‌گرانی است که با واقعیت کنار آمده و آرزوهای پرت و دور از دسترس را کنارگذاشته اند. اگرچه تقسیم بندی او درست و به جا است و می توان در تاریخ معاصر نیز نمونه های مشخصی از جدال بین این دو گروه را یافت اما نباید فراموش کرد که تقسیم بندی دوگانه ظریف بیش از حد ارزشی است و او این تقسیم بندی را به شدت ساده فرض کرده است.
چنین نیست که سازش گرایان همواره بر آرمان خواهان برتری داشته باشند. در اینکه آرمان خواهانی که به واقعیات توجه ندارند آسیب زیادی به کشور زده اند شکی نیست اما نباید فراموش کرد که بسیاری از سازشکاران نیز به افراط گراییده و مانع از بسیاری از تحولات اجتماعی و سیاسی کشور شده اند.
نمونه ای از سازش گرایی افراطی و مضر را می توان در عصر پهلوی دوم مشاهده کرد. بعد از جنگ جهانی دوم و اشغال کشور، گروهی از سیاستمداران ایرانی پیدا شدند که به غرب یا شرق گرایش افراطی داشتند. آنها که تجربه تلخ اشغال کشور را از سر گذرانده بودند، حقه های سیاستمدارانۀ قوام و قدرت دیپلماتیک فروغی را ندیدند و گمان داشتند ایرانیان قادر نیستند حتی یک «آفتابه» تولید کنند.
رویکرد سازشگرایانه آنها چنان سمی و مضر بود که مانع از استقلال، توسعه و پیشرفت ایران گردید. واردات جای خود را به تولید داد، خام فروشی رونق گرفت و به خصوص، قراردادهای خارجی پرفساد جای خود را به تلاش ها برای ملی شدن صنعت نفت و گاز و ... داد.
بیشترین مخالفت ها با محمد مصدق و جریان ملی شدن صنعت نفت از سمت همین سازشگرایان و از جمله رزم آرا و منصور صورت گرفت.
بنابراین، سازشگرایی و آرمان خواهی دو مسیری هستند که اگر ناشیانه دنبال شوند می توانند به یک نقطه برسند. همانطور که آرمان خواهی بدون توسل به واقعیت می تواند به نابودی کشور منجر شود، سازشگرایی محض بدون نگاه به آرمان ها، اهداف و توانایی ها می تواند مانع از توسعه و پیشرفت شود. ارسطو «سیاستمدار خبره» را کسی می داند که می تواند حد وسط امور را با توجه به شرایط و مقتضیات جامعه پیدا کند. این سخن در مورد جامعه ایران هم صدق می کند. سیاستمداری خبره است که بتواند حد وسط آرمان گرایی و سازشگرایی را پیدا کرده و به سیاستی برسد که در عین توسعه گرا بودن به واقعیات و محدودیت ها نیز توجه داشته باشد.
درود بر دکتر ظریف.
سید عزیز رییسی.
فقط با فساد اقتصادی و امتیازات و مخصوصا وام های تورم زای رکود آور مبارزه کنید و مخصوصا جلوی کارمندهایی که از دولت حقوق می گیرند ولی دل در گرو این اصلاح طلب های فاسد دارند و ناجوانمردانه مردم را از این آب و خاک و این پرچم دلسرد می کنند بگیرید.
به حرف های این ها گوش نکنید، که فقط ظاهر قشنگ و افکار بیرحمانه و انحصار طلب دارند. موقع حرف تئوری های رنگارنگ و موقع عمل، خودخواهی و زندگی اشرافی و بی درد دارند.
متاسفانه مدیریت مملکت خالی از نخبگان و دلسوزان شده و افرادی که در مدیریت کلان حضور دارند جوانان خالی از تجربه یا پیران خالی از علمند
نمیشود مسابقه شطرنج با کاسپاروف داشت ولی فقط قوانین بلد بود بلکه باید حداقل نزدیک کاسپاروف شده باشی با هارت و‌پورت و شعار مملکت جلو نمیره علم تجربه مسوولیت پذیرای و دلسوزی و کمک از تجربیات تاریخی
درس ظریف این است که این ظریف هشت سال وزیر خارجه کشور بوده.
کسی که جلوی دشمن ضعف نشان بدهد، حق اوست که دشمن ملکش را تصرف کند.
آورین آورین
چه بخوای چه نخوای امریکا وایران باهم آشتی رودرو انجام دادن تمام... البته قبلاً پشت پرده بود الان علنی و شفاف سازی شده ازدست کسی هم دیگه کاری برنمی‌آید همه باهم باید بگویم آزاد شدیم ننه آزادی وعقلانیت قسمت همه
سیاستمداری خبره است که بتواند حد وسط آرمان گرایی و سازشگرایی را پیدا کرده و به سیاستی برسد که در عین توسعه گرا بودن به واقعیات و محدودیت ها نیز توجه داشته باشد
این قسمت از مقاله جالب بود و منظور ظریف هم همین بوده تعامل منطقی با جهان در سایه واقع گرایی همینطور که بسیاری از کشورها رو می بینیم که این سیاست رو پیش گرفته اند و بسیار موفق هم بودند ارمان گرایی و اعتماد به نفس کاذب همه چیز را نابود می کند
ایشان افراطی بودن که به سمت دیگران غش کنند حتی در اوج خود حقیری گفتند با یک کلید ما را نابود می کنند و کاری نمی توانیم بکنیم که هر کجای دنیا بود این شخص برکنار می شد
آن وقت این فرد که خودش را برای غرب غش می کرد و حتی در کمال وقاحت و خود تحقیری می گفت با یک کلید نابود می شویم این در حالی هست که در هر کشوری دیگری بود سریعا عزل می شد چگونه قابل تعادل هست؟؟!! منتشر بفرمایید قربان
گرانقدر اگر بر اساس تفکرات این آدم قرار بود سرنوست یک ملت رو مشخص کنن تو زمان نادرشاه این بزدل جای نادرشاه بود می گفت واقعیت اینه ما توسط 2 قدرت و یک یاغی تجزیه شدیم سازش کنیم که ایرانی وجود نداشت که این بخواد وزیر امور خارجش باشه من بیشتر یاد خائنین قاجار و پهلوی که واقعیت اینه بدیم بره :)))افتادم اینا با توضیحات شما و آدم تناقض وحشتناک داره.
اکنون که روز و شب ما یکی شده ،... . فساد ..خودکشی ...مهاجرت ...تبعیض در استخدام ...پارتی بازی ... امتیازات الله بختکی......از همه بدتر مهاجرت نخبگان ..خود به مراتب گلستان دیگری است و زندگی خانواده‌های ایرانی را تحت تاثیر قرار داده و سفره کوچک شده پدر چند جوان بیکار که سن ازدواج آنها گذاشته .... ،ملت ایران امیدوارند که با تاخیر در پذیرفتن گلستان! ترکمانچایی جدید رقم نخورد!!
چقدر حرفای قشنگی بودن،، ولی بدبختانه ما از همه بیشتر با آرمانخواهی و خوش‌بینی کاذب برجام رو امضا کردیم بدون اینکه هیچ تضمین و دستآویزی داشته باشیم، و بعدشم که همه میدونیم طرف مقابل خارج شد، و به ریش ما خندیدو ما هم خوشحال که کاپ اخلاق رو بردیم،، الان کاپ اخلاق واقعیته؟!؟
جیره خور نترس ازگرسنگی وتشنگی نمی میری
زیبا بود واقع گرایی و داشتن برنامه برای تقویت بنیان های اقتصادی و سیاسی کشور که بصورت مرحله ای خواهد بود از واجبات رسیدن به اهداف متعالی می باشد
چقدر حرف های پرمغز وقشنگی که در واقعیت کذب محض است آقای ظریف شما چه کار کردید «سیاست کش »مثلا مذاکرات برجام راکش دادید برای هیچ الان هم دوباره می خواهند کش را فعال کنند معلوم نیست تاکی سیاست کش دار ومربض یعنی همین ملت هم که به هیچ
احسنت. فرق حرف با عمل اش را هم ببینید.
كش دار مريض چيه كج دار مريز درسته
نخیر این جدیده کش دادن مذاکرات همراه مرض نهفته درآن
مطمئني كشدار مر يض اصطلاح جديدي است؟من نشنيدم ومعني هم نميده
خوب که چی تومیخوای مثلا بگی پهلوی هم اره
چهل ساله مردمو با همکاری امریکا
و اسراییل بازی میدید همه یکی
هستید
آفرین باورتون میشه دوم خرداد 76که براخاتمی تبلیغ میکردم به هرکسی می گفتم آمریکا با اسراییل نمی خوان اینا برن هیچ کس باور نمی کرد وبهم می خندیدن الان ثابت شد ،،،در حالیکه اینها به مشکلات اقتصادی خوردن پولهای بلوکه شده آزاد میشه رضا پهلوی می‌ره اسراییل نماینده هاش حرف از آذربایجان جنوبی (تجزیه طلبی)میزنن درخلال جنگ رسانه ای تحریم صدا وسیما رو برمی‌دارن ایران رییس مجمع حقوق بشر میشه همه کشورهای مخالف یران رابطه برقرار می کنند و ایران هم نفتکش عظیمی پرنفت به شکل غیر قانونی آمریکا مصادره می کنه منم که الاغ هیچی نمی فهمم بلا نسبت خواننده ها
دوستی که این مطلب رو نوشتند ، دقیقا چی می خواستند بفرمایند؟ الان دیگه جهان ما بر اساس توهمات و پیش بینی های غیرعلمی اداره نمیشه و همه چیز بر اساس تجربه و علم هست. یعنی براحتی می توان از روی برخی اعداد ،آینده رو پیش بینی کرد.یعنی وقتی یک مرکز علمی میزان تورم را۵۰ درصد اعلام کرد ، در آخر سال شما کالاهایی رو که در چند سال گذشته در سطح جهانی قیمت تقریبا ثابتی داشته آمد را ۵۰٪ گرانتر خواهید خرید و این با جملات انگیزشی و آرمانخواهانه تغییر نمی کند. اون افراد سمی که نام بردید، آمار و ارقام و مشاوران بسیار کاملتری از شما دوست نویسنده داشتند و تجربه هم ثابت کرده که بیراه هم نمی گفتند.
دكتر ميخواهد بگويد ،،،،،عاقلانه تصميم بگيريم ،تا ايران را نابود نكنيم ،،،كه هرمنطقه اَي خودمختاري إعلام كند ،وتا حكومت مركزي قوي باشد واز هم پاشيدن ايران جلوگيري شود ،،،،همان بيل دستان ديروز ،،،همين انقلابي هاي اتش به اختيار امروز هستند
بهر حال آدم اون حرف میافته که نه باید آنقدر جاذبه داشت که عده ای قلیل که خودشان را صاحب مملکت و وو میدانند نه آنقدر دافعه داشت که همون عده قلیل سو استفاده کنند تعادل از همه بهتر ه ولی ایران در مرحله ای قرار گرفته که اکثر مردم حالت دافعه نسبت به دولت گرفته چون در این جهل سال اخیر از دین بری شدن و قراداد های که معلوم نیست دراون چیه مثل قرادا چین قرداد روسیه قرارداد همین عمان ووو که مردم خبری ازش ندارند خدا بداد آینده بچه های برسه دوتا پسر بیکار که پا باید با ابن بازنشستگی چند غاز پول بدیم دانشگاه آزاد بیسواد هزاران نفر بیسواد دانشگاه دولتی هم صندلی بفروش بره سهمیه های پنهان در آخر اون دانشجویان هم بیسواد هستن
اینقدر پررو که بی غیرتی خودش را هم‌تراز با آن دوران که حداقل نمی‌خواستند نوامیس کشور جدا شود و منجر به قرارداد شد را با برجامی که دو دستی تقدیم دشمن کردن و گفتند چشم اطلاعت می کنیم مقایسه می کند
ای کاش زره ای قدرت تجزیه تحلیل داشتیدبعد اظهارنظرمیکردید.....
تاریخ روایت شد بدون روتوش
همانطوری که از گذشتگان بو می گویید بابت خیانت ها و قراردادها برجام هم همین هست آیندگان بد می گویند که به چه حقی دشمن را در امور دخلی ایران دخالت دادید
منظورشما‌ازیکی‌به‌نعل‌و‌یکی‌به‌میخ‌زدن‌چیست ایا‌بجز‌تطهیروطن‌فروشان‌کار‌دیگری‌بلد‌نیستید با‌این‌مطالبی‌که‌شما‌نوشته‌اید ما‌باید‌درجنگ‌تحمیلی که‌بیش‌از‌هشتاد‌کشور روبروی‌ما‌ایستاده‌بودند قسمتی‌از‌کشور‌عزیزمان را‌به‌صدام‌ملعون‌تقدیم‌میکردیم
حالا دیدی نفهمی .رو چه حسابی این برداشت را کردی .ایا غیراز نادانی وتعصب کور است .
آیا مردم حق دارند از خود بپرسند که اونا که با ترکمنچای از ایران جدا شدند وضع بهتری دارند یا اینا که با فدا شدن میلیونها نفر جزوی از ایران موندن؟
آیا نوامیس اونا هم تو کشورهای همسایه و مشهد به فروش میرن تا با تربت یه کشور عربی متبرک بشن؟ آیا اونا هم سرشون تو سطل زباله هست و مردمی از اون کشور بر سر این آشغال با هم دعوا می کنند؟ آیا اونا هم مقام دوم فلاکت رو در جهان دارند؟ منظور این افراد که هی دم از عزت و استقلال می زنند دقیقا چیه؟ همون افرادی که ساعت میلیاردی و کفشهای چند میلیونی و گوشی آیفون دارند و یا بچه هاشون تو آمریکا و اتریش و انگلیس و ... هستند ، چرا ما رو به ساختن با شرایط موجود دعوت می کنند؟ اونا که قرار بود چوپان و بارکش باشند.
خودت هم باور میکنی که در جنگ ایران و عراق ، ما در مقابل 80 کشور ایستاده بودیم
مشکل امثال شما اینه که هر چی رو بدون فکر کردن باور میکنید
باعث اینهمه شکست ایرانیان جهل وخرافات ایرانیان بود شاه اسماعیل هم مذهب شیعه را پایه گداری کرد تا از دین مذهب مردم را متحد کند واز دین پایه های خودش را محکم کند
انها که بر ما حاکم شده اند خود را طلبکار میدانند نه بدهکار انها میگویند شما برای اسلام باید جانتان را بدهید هنوز مختصری فشار مالی بر شما وارد شده پس بروید و چیزی نگوئید که اگر بگوئید معلوم میشود مخالف اسلام هستید تحمل کنید خدا با ماست این حکایت کسی است که خود را به جای موسی ع میبیند و مردم را در لبه دریای نیل گرفتار کرده و کلام موسی را تکرار میکند ولی عصای موسی را ندارد که به اب بزند و یک ملت را اسیر ذهن خود کرده است و احدی جرات ندارد با او مخالفت کند
یک ملت را اسیر ذهن خود کرده است و احدی جرات ندارد با او مخالفت کند؟؟
ببخشیدا ولی چنین ملتی به درد لاجرز مستراح میخوره و بس
این تفکر اگه حاکم بود سال ۵۸ خوزستان را میداد به صدام و می گفت علی برکت الله
درود بردکترظریف،بخدا ای آدم جاش در بالای حکومته ،نه تووزارت خارجه ای که تاحدیک سرتیپ هم مستقیم توش دخالت کنن،
آنروزکه ظریف وزیرخارجه بود باید از۷خان میگذشت تابتواند یک تصمیم آبکی بگیرد،،،،
این که نشدمسئولیت ومملکت داری،
تازه تمام آنهاکه بالادست ظریف بودن شاگرد کوچکه کلاس درس ظریف هم نمیشدن.....
توخودحدیث مفصل بخوان ازاین مجمل...
خوب یک سئوال مهم هم از تاریخ می گم هم عادی چرا وقتی ایران تو زمان شاه عباس دیوار واقعیت ظاهری رو له کرد زیر پاش یا زمان نادر که واقعیت ظاهری این بود کشور از 3 طرف اشغال شده دو طرف دست 2 قدرت اون زمان روس و عثمانی ولی نادرشاه بزرگ با آروز های بزرگش ایران رو نه زنده کرد بلکه به شکوه خودش برگردوند پس این چی حساب می شن؟:)))))) واقعیت رو آدم بزرگ می سازن نه بزدل های مثل ظریف و واقعیت با توجه به اندیشه هر کسی یک مورد نسبی نه قطعی اکثریت ابزار علمی مهم امروز هم در واقعیت اون زمان شدنی نبود در ذهن 99 درصد مردم ولی افراد جسوری اون رو تبدیل به واقعیت کردن.
چند تا آدم باید کشته بشن تا شاید یک کشور به شکوه خودش برگرده؟
اصلا می خواهید همه به خاطر عقاید مون شهید بشیم بریم بهشت همه این ملعونها رو بذاریم تودنیای جهنمی حالشو ببریم
اهداف و منافع نقش کلیدی و مغناتیسی در سیاست داشته و خواهند داشت دکتر ظریف تحویلشون بدون هیچ گونه جانبداری عالی هستش برای تغییر نظم تک قطبی جهان از یک سمت ما نیاز به تعامل با دنیا و سازمان های بین المللی در عرصه های اقتصادی سیاسی و امنیتی و فرهنگی داریم و باید مزیت نسبی های جدیدی تولید بکنیم برای اینکه کشورهای شرق آسیا و آمریکای جنوبی و اروپا و آفریقایی از ما حمایت کافی داشته باشن و با ما تجارت کنن و از سمتی آرمانگرایی خودمون رو داشته باشیم که همون امت واحد اسلامی و تشکیل یک بلوک قدرت جدید به نام بلوک قدرت کشورهای اسلامی برای نقش آفرینی در دنیای سیاست و در انتها ذکر این نکته رو لازم میدونم که باید کم حرف بزنیم و بیشتر سیاست هامون رو اعمال کنیم و به فکر منافع کشورمون باشیم
در زمان شاه پایه های نیروگاه هسته ای بوشهر بنا شد و دانشمند هسته ای داشتیم که با شروع انقلاب ،با تفکر آرمانی همین دانشمندان اعدام شدند ،حالا چهل ساله تلاش میکنیم هسته ای سیم و بمب اتم داشته باشیم .اون زمان با آلن چه فرقی داشت قبلا وابسته به امریکا الان روسیه
نقاد اقای ظریف با فلسفه بافی اخوندانه اش همه را انگشت به دماغ نگه می دارد. حد وسط کجاست؟حتما ان جایی است کهشما یا یک خیلی ا قای دیگر می فرمایند.از کجا معلوم درست می فرمایند؟نتیجه عملکرد پیش رو و دم دست است!دهی که در دیدرس است بلد لازم ندارد!
سلام، جناب ظریف ، اینک نمی توانید( به زعم خود ) با فرار به جلو و با وارونه کردن تاریخ ، خسارت هشت ساله اقتصادی و فرهنگی و. ... وارده بر کشور را لاپوشی کنید ، دولتی که از صدر تا زیل آن جاسوس نفوذ کرده است و منشا این همه مشکلات لاینحل اقتصادی و فرهنگی و اجتماعی بوده است ، اشتغال و مسکن و تولید و... به بدترین وضع خود پس از انقلاب رسیده است ........
خانم عزیز 4 سال اول دولت روحانی وضعیت نسبت به گذشته خیلی بهتر شد ، در 4 سال دوم دولت روحانی ، خروج ترامپ از برجام و شیوع کرونا که باعث شد اقتصاد جهانی بشدت لطمه ببینه و ایران هم از این قاعده مستثنی نبود ، علت اصلی مشکلات اقتصادی بود
اما در مورد اینکه از صدر تا ذیل دولت روحانی نفوذی و جاسوس بودن ، فقط یک توهم بزرگه و اگر بر فرض محال صحت داشته باشه ، نشان از فشل بودن این نظامه
من طرفدار روحانی نیستم ، و معتقدم این کل نظامه که ناکارآمده
ضمن اینکه خود روحانی هم از دل این نظام ناکارآمد بیرون اومده
متاسفانه دکتر ظریف دچار خود تحقیری شدید و ضعف هویتی است. از کامنت ها هم میشه فهمید که مردم هم در وضعیتی هستند که به دلیل دانش کم نمی دانند چه می خواهند. خبر فوری به نظرم تحلیل منصفانه ای کرده است.
ممکنه مردم ندونند که چی می خوان! ولی اونی رو که نمی خوان رو خیلی خوب می دونن
عجب! مگه این مردم همون امت بیدار و آگاه و همیشه در صحنه نیستند؟ حالا شدند نادان؟
سیاست ایران طوری است که به نفع آمریکا و کشورهای مخالف ایران است. و طوری در منطقه عمل کردیم که مثل گرگی شدیم که گوسفند ها را از ما می ترسانند و سپس آمریکا و اروپایی‌ها شروع به دوشیدن گاو و گوسفند می کنند و مواظب آنها هستند که گرگ آن ها را نخوره. حالا چرا ما باید نقش گرگ را در منطقه ایفا کنیم. ظریف فرد بسیار باتجربه ای است.
جان کلام ظریف این است اگر می خواهی که به زور نبرند تو به دلخواه بده ولی سعی کن نه همه ی آنچه او می خواهد بیچاره ایران وایرانی که سرنوشت وامنیت خودرا به که سپرده اند برو شیر درنده باش ای دغل خودرا مینداز چو روباه شل
مردک چه گلستان و ترکمنچای هم به راه انداخته!
طبق گلستان و ترکمنچای چه اتفاقی افتاد؟ طبق گلستان و ترکمنچای بخشهایی از اراضی تحت اشغال قجرها از چنگشان درآمد و به چنگ روسها افتاد. خب. نتیجه؟ الان باید عزا بگیریم که چرا قجرها بخشی از اراضی تحت اشغالشان را از دست دادند؟ قجرها هم مثل خودتان و بقیه حکومتهای این مملکت در تمام طول تاریخ، این کشور بدبخت را به عنوان یک ملک مفتوحه میدانستند که باید اموالش را غارت کرد و مردمش را هم در صورتی که مقاومت کنند سرکوب و کشتار کرد. به درک که قجر از روسها شکست خورد. چشم قجر کور و چشم تو هم کور
ظریف میخواد واقعیت و سیاست را در رفتار خودش خلاصه کند که این بسیار اشتباه است. نقد نسبتا منصفی است، در سیاست نباید یک بعدی نگاه کرد و فقط جامعه را به دو گروه خلاصه کرد. یا علی
بهتر است صدا و سیما چند مناظره در باره صحبت های ظریف برگزار کند تا ابعاد این سخنان از زوایای مختلف بررسی شود بسیار مفید فایده خواهد بود
بجای واکنشهای احساسی این صحبتها توسط افراد خبره مورد نقد و بررسی قرار گیرد.
آقای ظریف خود شما گفتید عباس میرزا اعتقادی به شروع جنگ نداشت وبا اصرار به اصطلاح آرمانگرایان وارد جنگ شد آیا بهتر نبود عباس میرزا کنار میرفت و وارد کاری که به آن اعتقادی نداشت نمیشد تا جلودار ورهبر یک حرکت کسی باشد که به آن حرکت اعتقاد راسخ قلبی داشته باشد آیا نمیشود احتمال داد که یکی از علتهای شکست از روس همین جلوداران بی اعتقاد بوده
به این چیزایی که گفت جناب آقای ظریف گفت در اصطلاح می گویند قاجاریسم ، یعنی بریم مذاکره کنیم حلش کنیم با مذاکره حل میشه ، اون طرف نقد اول امتیاز می گیره بعد میگه حالا دنبال من بدو!!!!!
خوب زیاد سخت نیست ولی سردار مذاکره چیز دیگه بلد نیست
در اینکه سخنان آقای ظریف جنبه حزبی و سیاسی دارد و ایشان با ترسیم تقابل سازشگرایی و آرمان خواهی و اشاره به رویدادهای تاریخی مانند ترکمانچای، فصد دفاع و تطهیر خود و جریان سیاسی خویش و تخریب جناح مقابل را دارد، شکی نیست.
اما آرمان خواهی همراه با واقع گرایی می تواند بهترین گزینه در برابر حوادث و مسایل سیاسی باشد. یا به نوعی، می توان آن را به میانه روی و مصلحت اندیشی نیز نزدیک دانست.
البته سازشکاری به معنای متداول آن یعنی تسلیم شدن بدون قید و شرط در برابر دشمن، آن هم بدون توجه به توانایی خود و بررسی امکان مقاومت در برابر متجاوز و زورگو.
سازشکاری مد نظر ظریف و جریان های اصلاح طلبی و اعتدال گرایی(فقط اسمی و نه در عمل) همان تسلیم شدن بدون قید و شرط و سازشکاری به معنای اخص کلمه است.
چهل وسه سال است که در خدمت امریکا واسراییل هست برادر جان کی میخواهی بفهمی.همه دشمنان اسراییل دوست شدند وبانک های امریکا هم ااز پول خاورمیانه واعراب وایران چنان پر شد که بیسابقه است.وعده ای هنوز مرگ به انان میگویند.اما تاریخ در اینده همه را روشن خواهد کرد.لطفا منتشر کنید تا بخوانند وفحش هاشان را من می پذیرم.تا بعد.