قتل تازهداماد در حمایت از خواهر
مردی که به خاطر بدرفتاریهای داماد خانواده با خواهرش او را با ضربات چاقو به قتل رسانده است به صورت غیابی محاکمه شد.
متهم سال 98 بعد از اینکه متوجه شد شوهرخواهرش با بدرفتاریهایش خواهرش را اذیت میکند در یک قرار از پیش تعیینشده داماد جوان را کشت و متواری شد. بر اساس اسناد پرونده، درگیری خونین در منطقه جنوب تهران به پلیس گزارش داده و با حضور ماموران در محل مشخص شد ضارب اصلی فرار کرده و مرد جوانی که به شدت آسیب دیده به بیمارستان منتقل شده است. دقایقی بعد خبر رسید شدت جراحت به قدری بوده که مرد جوان که پدرام نام داشت، جانش را از دست داده است.
وقتی تازهعروس تحت بازجویی قرار گرفت، گفت: من و پدرام تازه با هم ازدواج کرده بودیم. پدرام بسیار بدرفتار بود. او اصلاً با من درست رفتار نمیکرد. شب حادثه با خواهرم صحبت میکردم و از کارهایی که پدرام میکرد میگفتم. ما داشتیم درد دل میکردیم. ممکن است کارهایی که پدرام با من کرده به گوش برادرم رسیده و او دست به انتقامگیری زده باشد اما من در قتل نقشی نداشتم.
در ادامه شاهین دوست امیرحسین بازداشت شد. او گفت: من زمان حادثه همراه امیرحسین بودم اما اصلاً قرار نبود قتلی انجام شود. امیرحسین به من گفت دامادشان که تازه با خواهرش ازدواج کرده، خواهرش را بسیار اذیت میکند و از من خواست کمکش کنم تا او را گوشمالی بدهد. من فکر کردم قرار است تهدید کنیم و برگردیم، نمیدانم ناگهان چه شد که امیرحسین با چاقو به پدرام حمله کرد.
با صدور کیفرخواست برای عروس جوان و شاهین، رسیدگی به پرونده به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد.
در جلسه رسیدگی به این پرونده ابتدا پدر پدرام در جایگاه قرار گرفت و خواستار مجازات متهمان شد. او گفت: من برای قاتل پسرم که برادرزنش است درخواست قصاص دارم، همچنین برای عروسم هم که با حرفهایش برادرش را تحریک کرده و باعث قتل پسرم شده مجازات میخواهم.
او بلافاصله برگشت و ترک موتور نشست و از من خواست تا به سرعت حرکت کنم. من هم از ترسم او را مقابل خانهاش رساندم و بعد از این ماجرا هیچ اطلاعی از او ندارم. من چندین ماه فراری بودم تا اینکه بازداشت شدم.
او ادامه داد: من نقشی در قتل نداشتم و فقط به خاطر رودربایستی با دوستم او را به خیابان استادمعین رساندم. اصلاً نمیدانستم او نقشه قتل شوهرخواهرش را کشیده است.
سپس همسر قربانی گفت: من و شوهرم با هم اختلاف داشتیم؛ اما اختلافهای ما مانند همه زوجها بود. ما فقط با هم اختلاف نظر داشتیم و اختلافهایمان آنقدر زیاد نبود که من قصد کشتن شوهرم را داشته باشم.
برادرم سر خود چنین تصمیمی گرفت. او اصلاً درباره گوشمالی دادن شوهرم به من حرفی نزده بود. من فقط آخرین بار از رفتار بد شوهرم به خانوادهام گفتم و هرگز فکر نمیکردم این موضوع باعث شود برادرم تصمیم به قتل شوهرم بگیرد. من گمان میکنم برادرم از قبل با شوهرم اختلاف داشته و به خاطر کینه قبلی او را کشته است. حالا هم نمیدانم برادرم کجاست.