«آیا صدای من اینطوری است؟» / چرا از شنیدن صدای خودمان بیزاریم؟
پژوهشی در سال ۱۹۶۷ در ایالات متحده آمریکا برای اولین بار مفهوم “رویارویی با صدای خود” را مطرح کرد که بیانگر احساس ناخوشایند فرد از شنیدن صدای ضبطشده خودش است.
شنیدن صدای ضبطشده خودمان گاهی ناخوشایند است.
این واکنش نه عجیب است نه جدید. درواقع پژوهشی در سال ۱۹۶۷ در ایالات متحده آمریکا برای اولین بار مفهوم “رویارویی با صدای خود” را مطرح کرد که بیانگر احساس ناخوشایند فرد از شنیدن صدای ضبطشده خودش است.
چرا چنین احساسی داریم؟ آیا راهی برای غلبه بر آن وجود دارد؟
در هنگام صحبت کردن چه اتفاقی میافتد و چرا دوست نداریم آن را بشنویم؟
یکی از اولین نکاتی که هنگام شنیدن صدای ضبط شده خودمان به ذهن میرسد این است: «آیا واقعاً صدای من اینطوری است؟»
توضیح روانشناسانه این احساس این است که ما هرگز هنگام صحبت کردن صدای خودمان را بهطورکامل نمیشنویم حداقل نه به صورتی که دیگران آن را میشنوند.
ما صدای حرف زدن خودمان را به دو طریق میشنویم. از درون و از طریق استخوانهای جمجمه که ارتعاشاتی با فرکانس یا بسامد عمیقتر و پایینتر ایجاد میکند و همچنین از بیرون به صورت امواج صوتی که منتشر میشوند و به پرده گوش ما میرسند.
وقتی صدای ضبطشده خودمان را میشنویم انتقال صدا از طریق استخوانهای جمجمه که ارتعاشاتی با بسامد پایین ایجاد میکند را حذف میکنیم. در نتیجه صدای خودمان را با درجه و شدت بیشتر از آنچه به آن عادت داریم میشنویم که گاهی ممکن است تعجبآور باشد.
در سال ۲۰۱۳ پژوهشی در بخشی از دانشگاه ایالتی پنسیلوانیا و کالج آلبرایت انجام شد که در آن از ۸۰ شرکتکننده خواستند که میزان جذابیت مجموعه منتخبی از صداهای ضبطشده را درجهبندی کنند. بدون اینکه بدانند صدای ضبطشده خود آنها هم در مجموعه گنجانده شده بود. نتیجه پژوهش نشان داد که شرکتکنندگان وقتی تشخیص نمیدادند که صدای ضبطشده صدای خود آنهاست، صدای خودشان را به طور بارزی بهتر ارزیابی میکردند.
هنگامی که صدای ضبطشده خودمان را میشنویم باید واکنش روانی نسبت به آن را در نظر داشته باشیم.
دکتر جورج فیلدمن، عضو رسمی انجمن روانپزشکان بریتانیا در گفتگو با بیبیسی میگوید: «به گمان من وقتی ما صدای خودمان را میشنویم معیارهای خیلی سختگیرانهای درباره اینکه چگونه باید باشد داریم».
صدا بخش مهمی از شخصیت ما را تشکیل میدهد و اگر صدای ما با معیارهایی که انتظار داریم تطابق نداشته باشد باعث بروز واکنشهای ناسازگارانه مانند بیزاری یا احساس ناخوشایند میشود.
بیزاری از صدای خودمان پدیدهای معاصر است. دکتر فیلدمن توضیح میدهد: «این یکی از کارهای عجیبی است که در جهان امروز انجام میدهیم درحالی که چنین کاری برای پیشینیان ما ممکن نبوده است».
او معتقد است بهویژه این نکته را باید در نظر بگیریم که در جهانی زندگی میکنیم که میتوان گفت ضبط کردن آنچه میگوییم و انجام میدهیم هرگز تا این اندازه پرطرفدار و پرکاربرد نبوده است.
ضبط کردن صدای خودتان گاهی مانند تجربه خروج روح از بدن است همانطور که مشاهده تصویر یا فیلم از چهره خودتان گاهی ممکن است باعث یکه خوردن بشود. دکتر فیلدمن میگوید بیشتر اوقات ما صدای خودمان را که ضبط میکنیم دوست نداریم چون از بازخوردها و واکنشهای بیرونی میترسیم اما دکتر فیلدمن اطمینان میدهد که رویارویی با این بیزاری امکانپذیر است.
او میگوید: «مثل بسیاری از امور مشابه اگر صدای خودتان را مدام بشنوید این بیزاری کاهش پیدا میکند».
راههای بسیاری برای احساس راحتی با صدای خودتان وجود دارد. تلاش کنید بر آنچه میگویید تمرکز کنید نه بر چگونگی صدای خودتان و ببینید که به نتیجه متفاوتی میرسید. برای مثال، با ضبط ویدئویی از خودتان که در آن صحبت میکنید میتوانید صدای خود را همراه با حالت چهره و تغییرات صورت بشنوید بهجای اینکه فقط صدا را بشنوید و فکر کنید چقدر با صدایی که از خودتان میشناسید تفاوت دارد. این کار باعث میشود که ترستان از قرار گرفتن در برابر دوربین هم بریزد!
همچنین ثابت شده است که تمرینهای تنفسی مانند تنفس شکمی یا دیافراگمی هم میتواند کیفیت صدای ما را بهبود دهد. تنفس شکمی باعث میشود صدایی بلندتر و قویتر داشته باشیم و طبیعیتر صحبت کنیم. پژوهشها همچنین نشان داده است که تنفس شکمی باعث واکنشهای آرامشبخش در بدن میشود و تنش و استرس را کاهش میدهد.
دفعه دیگر که صدای ضبطشده خودتان را شنیدید اینقدر بیرحمانه داوری نکنید. به احتمال زیاد فقط عادت کردهاید صدای خودتان را طور دیگری بشنوید.