یک تحلیلگر مسائل سیاسی و روزنامه نگار:
مرثیهای در سوگ دانشگاه!
یک تحلیلگر مسائل سیاسی و روزنامه نگار نوشت: در گوشه گوشهٔ دانشگاه گوش خواباندهاند تا مبادا استاد یا دانشجویی، حرفی خلافِ سیاست رسمی به زبان آورد و چون به زبان آورده شود، "گزارش" آن بلافاصله روی میز امنیتیهاست تا دستور تعلیق و اخراج و تنبیه صادر شود.
احمد زیدآبادی در کانال تلگرامی خود (نگاه متفاوت) درباره اخراج برخی اساتید از دانشگاه نوشت: از همان زمانی که استادانی در قد و قامت زندهیاد دکتر محمدجواد طباطبایی از دانشکدهٔ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران اخراج و اساتیدی مانند دکتر حسین بشیریه و دکتر رضا رئیس طوسی به دلیل کارشکنیهای مختلف، آواره و یا خانهنشین شدند، دیگر امید چندانی به تولید علم و نشر آن در دانشگاه نداشتهام.
دانشگاه نیز مانند دیگر پدیدههای بشری، فلسفهٔ وجودی تعریف شدهای دارد و چنانچه این فلسفهٔ وجودی از سوی یک حکومت به رسمیت شناخته نشود، روشن است که محتوای آن را از معنی و مفهوم واقعی تهی و فقط شکل و صورتی از آن را به عنوان "زینتالمجالس" حفظ خواهد کرد.
این مصیبت بر سر دیگر پدیدههای اصطلاحاً مدرن در کشور ما هم آمده است.
در واقع همهٔ نهادها و دستگاهها از جمله دانشگاه را نه برای تولید علم و دانش و یا طرح و حل مشکلی از هزاران گره فروبستهٔ این مملکت و ملت، بلکه صرفاً ابزاری برای ترویج نوعی ایدئولوژی قدرتمحورانه و انحصارگرایانه میخواهند!
برای همین است که دانشگاهِ بدونِ برخورداری از آزادی آکادمیک، مدتهای مدیدی است که لطف و طراوت و شور و حالش را از دست داده و شبیه پادگانی شده است که فقط اطاعت و سرسپردگی از آن طلب میشود!
در گوشه گوشهٔ دانشگاه گوش خواباندهاند تا مبادا استاد یا دانشجویی، حرفی خلافِ سیاست رسمی به زبان آورد و چون به زبان آورده شود، "گزارش" آن بلافاصله روی میز امنیتیهاست تا دستور تعلیق و اخراج و تنبیه صادر شود.
دانشگاهی که وزارت کشور برای چند و چون تدریس و تعلیم آن دستورالعمل صادر کند، درش به کلی هم تخته شود، به جایی برنمیخورد چه رسد به اینکه تعدادی از استادانش اخراج شوند!