شلیک مرگ به یک دوست در مغازه مکانیکی
پسرجوان که دوستش را با شلیک اسلحه شکاری کشته مدعی است برای شوخی اسلحه را به سمت رفیقش گرفته و تیر ناخواسته از اسلحه شلیک شده است.
پاییز سال 98 به پلیس پردیس خبر رسید شاگرد یک مغازه مکانیکی گلوله خورده و کشته شده است. ماموران به مکانیکی رفتند و جسد حسام 20 ساله با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد.
ماموران به پرس و جو از شاهدان پرداختند و آنها دوست قربانی به نام پیام را به عنوان عامل شلیک معرفی کردند.
شاگرد دیگر مغازه مکانیکی که شاهد ماجرا بود به ماموران گفت: مدتی بود من و حسام با هم در مغازه مکانیکی کار می کردیم و هر دو شاگرد مغازه بودیم.
آن روز من در طبقه بالای مکانیکی در حال استراحت بودم که متوجه شدم چند نفر از دوستان حسام به مغازه آمدند. آنها و در حال بگو و بخند با حسام بودند.
حتی یک بار به پایین سرک کشیدم و دیدم برای صبحانه سوسیس تخم مرغ می خوردند. دوباره داشت خوابم می برد که با صدای شلیک از جا پریدم و به طبقه پایین رفتم و حسام را غرق خون دیدم. دوستان حسام می گفتند پیام به او شلیک کرده است. پیام با اورژانس تماس گرفت و وقتی ماموران اورژانس رسیدند و گفتند حسام جان سپرده پیام فرار کرد.
با اطلاعاتی که شاهدان به پلیس داده بودند پیام شناسایی و دستگیر شد و به شلیک خونین اعتراف کرد.
پشیمانی از شلیک مرگبار
پیام که از کشته شدن دوستش پشیمان بود در تشریح جزییات ماجرا گفت: من و حسام سالهاست دوست های صمیمی هستیم. شب قبل در نزدیکی مغازه مکانیکی چند نفر به ما نگاه چپ کردند و به همین خاطر با آنها درگیر شدیم.
آنها من و دوستانم را به شدت کتک زدند.من هم همان شب تصمیم گرفتم از آنها انتقام بگیرم .به همین خاطر گشتم و یک اسلحه شکاری خریدم ولی باور کنید قصد قتل نداشتم و فقط می خواستم آنها را بترسانم .من هرگز فکر نمی کردم با آن اسلحه یک نفر کشته شود.
وی ادامه داد: صبح روز بعد همراه چند نفر از دوستانم به مغازه ای که حسام در آنجا کار می کرد رفتیم.من و دوستانم می خواستیم آنجا کشیک دهیم تا هر وقت کسانی که شب قبل ما را کتک زده بودند از آنجا رد شدند سراغشان برویم و آنها را ادب کنیم.
ما در مغازه مشغول گفت وگو و خوردن صبحانه بودیم که برای شوخی اسلحه را برداشتم و به سمت حسام گرفتم.اصلا حواسم نبود که ضامن آن از قبل کشیده شده است. نمی دانم چطور شد که تیر از اسلحه شلیک شد و به حسام برخورد کرد.
وی ادامه داد: وقتی حسام روی زمین افتاد خیلی ترسیدم و سریع با اورژانس تماس گرفتم. اما کار از کار گذشته بود. من چون ترسیده بودم فرار کردم. می خواستم وقتی به خودم مسلط شدم و حال روحی ام بهتر شد خودم را به پلیس معرفی کنم.من واقعا از کشته شدن دوستم ناراحت و پشیمان هستم.
به دنبال اظهارات پسر جوان، وی به بازسازی صحنه جرم پرداخت و پرونده اش با صدور کیفرخواست به شعبه 11دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا به زودی به جرم وی رسیدگی شود.
این در حالی است که اولیای دم برای وی حکم قصاص خواسته اند.
تعدادی.ازخبرها.قدیمی.وماقبل.تاریخ.است.چرا.......