دشواریهای تهیه نان در تهران قدیم
روزگاری که در هر کوچه و خیابان این شهر، خبری از چند نانوایی و نانهای متنوع نبود، مردم برای تهیه نان رنجهای بسیار میبردند.
تهیه نان با همه قداست و اهمیتش در فرهنگ ایرانی، همواره با دشواریهایی همراه بوده است و ایرانیان در دورههای مختلف تاریخی به آسانی به نان دسترسی نداشتند.
کارخیران با استناد به کتاب تاریخ نان در ایران نوشته دکتر فلور، ایرانشناس هلندی به مهمترین عواملی که دسترسی به نان را برای ایرانیان دشوار کرده بود اشاره میکند. دکتر فلور در کتاب تاریخ نان در ایران، سه عامل اصلی برای قحطی و دشواری دسترسی به نان باکیفیت معرفی کرده است. نخست؛ سختی و گرانی حمل و نقل. حمل و نقل در ایران همواره مشکلاتی داشت. یا جادهای نبود و یا راه آنقدر ناهموار بود که گندم مناسب برای پخت نان همان در روستاها و شهرهای محل کشت گندم دپو و در نهایت فاسد میشد. در حالی است دیگر نقاط کشور با کمبود گندم دست و پنجه نرم میکردند.
علاوه بر ناامنی راهها، سازماندهی خاصی هم درحوزه حمل و نقل وجود نداشت. حمل و نقل هم یا با چهارپایان انجام میشد؛ بنابراین موضوع مهمی مثل دسترسی به آرد مناسب و مثل دیگر کالاها به قاطرچیها مرتبط بود که معمولا خوشقول و پرکار نبودند. در نتیجه بارهای بسیاری تا ماهها جابجا نمیشد و سرنوشتی جز فاسد شدن برخی کالاها مثل گندم در انتظار آنها بود. ضمن اینکه گاهی قحطیها موجب میشد مردم برای تامین غذا، حیواناتی مثل شتر را قربانی کنند که نتیجه آن کمبود وسیله حمل و نقل و در نهایت دامن زدن به قحطی در نقاط دیگری بود که به گندم دسترسی نداشتند. تا جایی که نیمی از مشکلات مربوط به حمل و نقل و راهها بود.
وقتی شاه قاجار آرد را احتکار میکرد
فلور در کتاب تاریخ نان در ایران بیکفایتی شاهان و نظام فاسد دولتی را یک عامل دیگر برای مشکلات ایرانیها در تهیه نان مناسب معرفی کرده است. کارخیران میگوید: در قحطی دوران احمدشاه قاجار، خود شاه یکی از محتکران بزرگ بود. او حاضر نشد گندمهایی که احتکار کرده بودرا عرضه کند. قاجار خود را تنها موظف به ارائه خدمات اجتماعی حداقلی میدانست و مسائل اقتصادی را به خوانین و حکومتهای محلی واگذار کرده بود. نتیجه این امر، چیزی جز آشوب و قحطی نبود. دخالت دولت هم در چنینی شرایطی تنها به کنترل کردن آشوبها ختم میشد که آنهم صرفا برای تضمین بقای خود بود و نه حل مشکلات مردم. حاکمان محلی نیز در این شرایط سخت مالیات بیشتری از مردم میگرفتند عامل مهم دیگر این بود که وقتی شاه، املاک و اراضی شاهی یا خالصه را میفروخت این املاک به دست خوانین میافتاد. آنها هم به هنگام کشت گندم در این اراضی، تنها به فکر سود خود بودند.
این محقق و نویسنده از اقدام مثبت ناصرالدینشاه برای جلوگیری از احتکار گندم و کوتاه کردن دست دلالان میگوید: ناصرالدینشاه، اما پس از دو قحطی بزرگ آن دوران، در منطقه شاهعبدالعظیم سیلو ساخت. او ادارهای هم در وزارت مالیه به اسم اداره انبار غله دارالاخلافه راهاندازی کرد که به صورت موقت در کنترل اوضاع و کوتاهکردن دست دلالان تاثیرگذار بود. این انبار، آذوقه ۶ ماه مردم تهران را تامین میکرد و مدتی در برچیدن شبکههای احتکار و جلوگیری از گرانی قیمت نان موثر بود. هرچند پس از مدتی به دلیل نفوذ افراد سودجو مشکلات دوباره از نو ایجاد شد.