مصاحبه با همسر مهرجویی درباره دزدی هفته پیش خانهشان که امروز منتشر شد/ سنتور علیسنتوری را دزدیدند
روزنامه اعتماد در گفتوگو با همسر داریوش مهرجویی از سرقت خانهشان توسط فردی ناشناس با چاقو گزارش داده است. این گفتگو امروز و پس از قتل مهرجویی و همسرش به چاپ رسیده است.
متن گزارش اعتماد به شرح زیر است:
چند سالی است که سرقت از سلبریتیها گاهی به تیتر یک اخبار تبدیل میشود. سرقت از علی دایی، علی پروین، لاله صبوری، بهاره رهنما، پریناز ایزدیار، عادل فردوسیپور، هدیه تهرانی، فرهاد مجیدی و... حالا هم که سرقت از خانه داریوش مهرجویی افکار عمومی را متعجب کرده و با گذشت 9روز از سرقت خانه داریوش مهرجویی، همسر او هنوز از این موضوع شوکه است.
«وحیده محمدیفر» در مورد شب حادثه میگوید: «شب حادثه حدود ساعت ۸ در حالی که خانه در آرامش کامل بود ناگهان متوجه سر و صدای سگمان در حیاط خانه شدم. سریع در ورودی آشپزخانه را قفل کردم. تا اینکه متوجه شدم مقابل در ورودی ساختمان یک نفر با چاقو به شیشههای مات پنجره چسبیده است. هرچه از او خواستم خودش را معرفی کند هیچی نگفت. موبایلم نزدیکم نبود، ولی سعی کردم سرعت عمل داشته باشم. با صدای بلند گفتم؛ الان به ۱۱۰ زنگ میزنم. او هم در پاسخ به این حرف من گفت خب زنگ بزن. ترسیده بودم تا گفتم الو ۱۱۰ سارق فرار کرد. وقتی او در جواب به من گفت خب زنگ بزن، متوجه شدم؛ لهجه ایرانی ندارد. بعد از فرار سارق با نگهبانی شهرک تماس گرفتم. آنها هم سریع خودشان را به حیاط خانه ما رساندند و شروع به گشتن حیاط و کوچههای اطراف کردند، اما کسی را ندیدند. البته مدتی پیش هم یکسری وسایل از جمله سنتور مربوط به فیلم سنتوری را از خانه ما سرقت کردند که در حال حاضر وکیل همسرم پیگیر کارهای قانونی این موضوع است.»
بر اساس آخرین گزارشهای مرکز آمار ایران در سال ۱۴۰۰ آمار سارقان دستگیر شده به «۴۴۵ هزار نفر» رسیده که حدود ۴۹ درصد تعداد کل سرقتها بوده است. طبق آمارهای همین مرکز در فاصله سالهای ۱۳۹۱ تا 1400 آمار سرقتهای ثبتشده «رشدی ۱/۷ درصدی» داشته، اما میزان واکنش پلیس در بازداشت سارقان به این نسبت افزایش پیدا نکرده است. این در حالی است که در سال ۱۳۹۱ حدود ۳۰۷ هزار سارق توسط نیروی انتظامی دستگیر شدند. این مقدار «معادل ۵۶ درصد آمار کل سرقتهاست.»
اگر فرض کنیم در هر سرقت دو سارق مشارکت داشته باشند، میتوان گفت نرخ موفقیت نیروی انتظامی در دستگیری سارقان «یک سارق به ازای هر ۴ سرقت» رسیده است. به گفته برخی جامعهشناسان و آسیبشناسان؛ «تشدید بحرانهای اقتصادی به همراه افزایش نارضایتیهای اجتماعی و سیاسی» یکی از عوامل اصلی افزایش آمار آسیبهای اجتماعی از جمله سرقت است.
سرقت از افراد سرشناس درصد بالایی نسبت به سرقت از رهگذران بی نام و نشان دارد
«محمدجعفرساعد»،جرمشناس در مورد چرایی افزایش سرقت با توجه به اخبار رسمی و چگونگی سرعت عمل پلیس در شناسایی سارقان این افراد میگوید: «قریب چند سالی است که هر از گاهی این موضوع اتفاق میافتد که یک بازیگر یا ورزشکار مورد سرقت قرار میگیرد و از قضا در زمان کوتاهی سارقان در دام پلیس گرفتار میشوند. در این میان پرسش این است که چرا سارقان در چند سال اخیر قربانیان خود را از میان بازیگران و ورزشکاران و به واقع شهروندان سرشناس هنری و ورزشی برمیگزینند و پرسش دوم اینکه چگونه است که سارقان مزبور به سرعت شناسایی میشوند و حال آنکه شناسایی سارقان سرقتهای دیگر گاه سالها به طول میانجامد و حتی این تلاش بعد از سالها همچنان نافرجام میماند؟ در خصوص پرسش نخستین، گفتنی است که اگرچه گفته میشود سارقان در زمره بزهکاران «یقه آبی» قرار دارند که بیش از آنکه مانند «یقه سپیدان» از فسفر مغز استفاده کنند، از زور بازو در ارتکاب بزه بهره میبرند، امروز این معادله قدری تغییر یافته و دیده میشود که سارقان با بهرهگیری از هوش اجتماعی بالا و درک اقتصادی وافر آماج و اهداف جرایم خویش را از میان آن دسته از اقشار جامعه برمیگزینند که احتمال دستیابیشان به خواسته مالی خود را در حد متوسط به بالا جای میدهد. بدین معنی که با اشراف بر این مقوله که این قشر اجتماعی خاص به سبب معروفیت و استقبال شهروندان از آنها در روند اجتماعی بیشتر اوقات در زمان حضور در جامعه آراسته و با خود زیورآلات گرانبها، آخرین نسخههای گوشیهای همراه و همچنین در خودروهای گرانقیمت سوار هستند، بنابراین آماج سرقتهای خود را از میان آنها برمیگزینند، زیرا در صورت موفقیت سرقت از این افراد آورده مجرمانه ناشی از سرقت درصد بالایی را در مقایسه با سرقت از رهگذران بینام و نشان برایشان به همراه دارد.»
این جرمشناس در ادامه توضیح میدهد: «به واقع، با نگاهی به این سرقتها، میتوان چنین دریافت که دامنه مفهومی «اصل حسابگری» مجرمان که میان سود حاصل از جرم و کیفر ناشی از آن دست به محاسبه زده و اگر کفه ترازوی سود حاصل از جرم بر کفه مجازات ناشی از آن سنگینی کند، بدان دست میتازند، امروز گستردهتر شده و مصادیق دیگری را به خود اختصاص داده است. یکی از این مصادیق جدید اصل حسابگری مجرمان از جمله سارقان میان سود حاصل از سرقت از اشخاص سرشناس و اشخاص غیر سرشناس است؛ چندان که وقتی کفه ترازوی سود حاصل از سرقت از اشخاص سرشناس در مقایسه با کفه ترازوی سود حاصل از سرقت سایر اشخاص سنگینی کند، منطق از گرایش به سرقت از اشخاص سرشناس حمایت خواهد کرد! سارقان با درک بهتر روند اجتماعی و فرهنگ غالب بر قشر سرشناس ایرانی البته نه همه آنان به درستی دریافتهاند این اشخاص خواسته یا ناخواسته علاقهمند به تجمل و متمایل به اشیای گرانبها بوده و در نتیجه چه بهتر که قربانیانشان این قشر مرفه باشند! نکتهای که نباید از آن غافل بود، سارقان این قشر، در زمره سارقان آماتور و تازهکار نبوده بلکه بزهکارانی حرفهای هستند که با تفکری از پیش مقرر قربانیان سرشناس خود را انتخاب، تعقیب و در شرایط مناسب مبهوت سرعت عمل خود میکنند! در نتیجه در این موارد با سارقان حرفهای مواجه هستیم! اما چگونه است که سارقان این اشخاص خیلی زود شناسایی میشوند؟ واقعیت این است که جز موارد استثنایی، سارقان هر محله و خیابان از یک سو و سارقان هر کالا و مالی از سوی دیگر مشخص هستند؛ بنابراین با ترکیب این دو گزاره میتوان نتیجه گرفت سارق یک کالا یا مال معینی نظیر تلفن همراه، زاپاس خودرو، سیستم پخش خودرو و... در هر محله و خیابان مشخص بوده و چه بسا زیر نظر یک سرکرده در آن محدوده فعالیت میکنند. در این بین گفته میشود که فهرست این اشخاص و گاه تمامی مشخصات و حتی عکس آنها با گذر زمان و بر اثر دستیگری سارقان و به ویژه حرفهای بودنشان در اختیار نیروی حفظ امنیت فیزیکی آن محله بوده و حتی آلبوم عکس شمار عمده آنها در آن نهاد، موجود است. پس وقتی سرقتی علیه شخصی سرشناس روی میدهد، موقعیت اجتماعی خاص این قربانیان از یک سو و چه بسا وجود ارتباطهای خاص آنها در اندرون قدرت در کنار احتمال بالا بودن آثار مخرب ناشی از سرقت از آنها بر روند اجتماعی که به نوعی هم میتواند مدیریت سوء یا سیاست ناکارآمد احتمالی را متوجه نهاد متولی تامین نظم کند منتهی به این امر میشود که نهاد متولی مقابله با جرایم، همتی مضاعف به خرج دهد تا در زمان کوتاه با ابزارهایی که در اختیار دارد اعم از آلبوم عکسها و مشخصات سارقان حرفهای و مخبران داخل در باندهای سرقت، رد سارقان را زده و آنها را شناسایی و حتی دستگیر کند. شاید نتوان منکر شد که میزان دسترسی قشرهای مختلف جامعه از ابزارهای قدرت و قانون در جهت عدم تضییع حقوقشان به نحو برابر نیست و هر که مالش بیش، تامین اموالش بیش و هر که اعتبارش بیش، توجه متولیان امر نظم و انضباط جامعه بیش!»
نگاهی به سرقت از افراد سرشناس
اواخر سال 1370 چرخهای خودرو علی پروین ربوده شد.
حدود بیست سال پیش خودروی بنز فیروز کریمی مربی فوتبال مورد هجوم سارقان قرار گرفت که مدتی بعد سارقان توسط پلیس شناسایی و دستگیر شدند.
سال 1385 ساعد هدایتی، بازیگر سریالهای طنز تلویزیونی مورد هجوم سارقان واقع میشود. سارقان از خودروی این بازیگر حدود 4 میلیون تومان وجه نقد دزدیدند.
اواخر خردادماه 1386 لپتاپ و دوربین هدیه تهرانی بازیگر سوپراستار از داخل خودرویش که در پارکینگ یک بیمارستان پارک شده بود، دستبرد زده شد.
سال 1387 عادل فردوسیپور، مجری سرشناس کشور با پرونده سرقت از خانه روبهرو شد. او و خانوادهاش پس از بازگشت از یک مسافرت متوجه تغییراتی در داخل خانه میشوند و این موضوع را به پلیس اطلاع میدهند که در نهایت سرقت از منزل فردوسیپور تایید میشود.
سال 1389 ایمان مبعلی فوتبالیست بعد از بازگشت از استادیوم آزادی توسط یک هوادارنما فریب میخورد و زمانی که او را سوار ماشین میکند تا به مقصد برساند با حمله مسلحانه او مواجه میشود.
سال 1395 پریناز ایزدیار از ربودن کیف دستیاش در خودرو خبر داد و گفت جوانی از شیشه تا کمر خود را داخل خودرو کرد و کیفم را قاپید و رفت.
اردیبهشتماه 1397 خانه زندهیاد علی معلم منتقد و سینماگر مورد سرقت قرار گرفت.
زمستان سال 1397 بهاره رهنما بازیگر سینما و تلویزیون با انتشار ویدیویی از خانهاش، از دزدیده شدن اموالش خبر داد.
شهریور ماه 1398 موبایل اسدالله یکتا بازیگر سینما و تلویزیون هدف سارقان ترمینال جنوب قرار گرفت. پس از با خبر شدن پلیس، سارقان سابقهدار شناسایی و دستگیر شدند.
فروردین ماه 1399 به ویلا و رستوران احمدرضا عابدزاده در شمال دستبرد زده شد. لباسها و دستکش او در جام جهانی 1998، تابلوهای نفیس، تعدادی از هدایای مردم و یکسری وسایل گرانبهای او مورد سرقت واقع شد. پس از صحبتهای عابدزاده، رییس کل دادگستری استان مازندران اعلام کرد که چهار نفر سارق در شهرستان کلاردشت دستگیر شدند و در خصوص سرقت از رستوران او، سارق در سلمانشهر به همراه اموال مسروقه دستگیر و اموال مکشوفه تحویل مالباخته شد.
مهرماه 1399 نیروانا قاسمخانی، دختر مهراب قاسمخانی داخل خودرویش مورد حمله یک سارق با تهدید سلاح سرد قرار گرفت.
آبان 1400 زمانی که علی دایی و دخترش از دفتر کار خود در زعفرانیه خارج شدند یک گردنبند قاپ باسابقه گردنبند طلای این فوتبالیست معروف را در کسری از ثانیه ربود. علی دایی پیش از این نیز سرقت از خانه و موبایل را تجربه داشت.
بهمنماه 1400 زمانی که فرهاد مجیدی، سرمربی تیم استقلال تهران به خانه برگشت متوجه دستبرد به گاوصندوق خانهشان شد که در آن وسایلی گرانقیمت وجود داشت. سارقان که دو نفر بودند پس از تخریب در ورودی وارد خانه شدند و پس از جستوجو گاوصندوق را پیدا و با مهارت کامل در آن را باز کرده و دست به سرقت زدند.
خرداد ماه 1400 آزیتا ترکاشوند از سرقت خانهاش در فضای مجازی خبر داد.
خرداد ماه 1400 به فاصله چند روز بعد از سرقت خانه آزیتا ترکاشوند، مریم امیرجلالی از سرقت خانهاش خبر داد. او ویدیویی در فضای مجازی از خانهاش منتشر کرد که نشان میداد خانهاش مورد دستبرد قرار گرفته است.
اواخر شهریور ماه 1402 لاله صبوری بازیگر سینما و تلویزیون در جریان سرقت از کیف دستیاش دچار مصدومیت و موضوع مصدومیت او باعث شد این بازیگر در دستش چندین پلاتین کار شود.
وقتی فاصله طبقاتی زیاد شود قطعا سرقت افزایش می یابد
نباید از این وقعات احساسی و هیجانی گذشت باید ریشه یابی شود علت و علل این همه سرقت های روز و شب این همه بی امنیتی در خیابان ها از دست سارقین و خفتگیر ها باید کارشناسی بررسی شود . وقتی با تدوین قوانین نامناسب دست و پای پلیس که مظهر امنیت است را میبندید نتیجه ان این میشود که می بینید . در تمام دنیا پلیس اختیارات بسیار بالائی دارد افراد ی که جذب سازمان پلیس میشوند از افراد اصلح و اصل و نسب دار انتخاب میشوند اموزش های مختلف میبینند و هزینه های بسیار زیادی برای قداست و اقتدار انان از بودجه مملکت خرج میشود ولی متاسفانه در مملکت ما سلیقه ای ان اختیاراتی که قانون به پلیس داده را میگیریم . و انان را وادار به انجام کارها ئی میکنیم که اصولا صلاحیت انرا ندارند ؟ اگر پلیس ضعیف باشد امنیت به هبچ عنوان در مملکت جائی ندارد . در زمان گذشته اختیارات پلیس بسیار زیاد بود و پشتیبانی از پلیس در تمام دستگاه ها بصورت منطقی بالا بود نتیجه ان هم امار سرقت روز و شب بسیار کم بود خفتگیری اصولا نبود لات بازی و چاقوکشی در حد انگشتان دستان بود و همه وسیله پلیس رصد میشدند در بزنگاه حادثه پلیس سریعا وارد عمل میشد همان افراد اندک هم دائم وسیله رئیس زندان قصر به ندامتگاه های بندر عباس و فلک الافلاک تبعید میشدند در واقع با این سیاست افسار انان در دست پلیس بود . در زمان گذشته پلیس با درجه سرهنگی با کفش راحت ورزشی در پارک ها دنبال ساقی مواد فروش بود دنبال ساقین محله ها بودند در زمان گذشته پلیس با درجه سرهنگی اولین نفری بود که در صحنه جرم حاضر میشد اولین نفری بود که مانند یک نفر درجه دار گشت زنی در خیابانها میکرد در زمان گذشته سازمان اطلاعات پلیس مانند پرسنل کلانتری ها در خیابانها گشت زنی میکردند و دوشادوش پلیس انتظامی و اداره اگاهی در خیابانها انجام وظیفه میکردند در زمان گذشته پلیس مظهر قدرت و اقتدار بود برای همین امنیت در تمام زمینه ها در جامعه مشهود بود الان اکثر پرسنل اداره اگاهی با کت و شلوار و کفش واکس زده پشت میز نشسته اند الان بودجه تنخواه برای در دست گرفتن مخبر ندارند که سریعا با دستگیری سارق پرونده را تکمیل کنند ؟ .الان جو جامعه طوری شکل گرفته مردم به پلیس پرخاشگری میکنند و اگر پلیس حسب وظیفه شخص متخلف یا مجرمی را حتی با دستور مقام قضائی بازداشت میکند بجای تشویق اورا مورد شماتت و سرزنش و توبیخ و حتی بازداشت میکنند . و باز متاسفانه در حال حاضر روحیه و نشاط و سرزندگی در پلیس بسیار پائین است . پلیس را وارد مسائلی که قانونا مربوط به او نیست وارد میکنند و جامعه را ناخوداگاه از پلیس دور میکنند در حالیکه پلیس مانند یک پدر و یک برادر و یک خواهر باید مامن امن و ارامش و امنیت برای مردم باشد . بهر صورت اگر امنیت و ارامش و اسایش در مملکت میخواهیم باید جایگاه پلیس را در جامعه با کمک دستگاههای ذیربط بخصوص قوه قضائیه انچنان ارتقا بدهیم تا شکل و قیافه جامعه بکلی عوض شود و مردم حتی متخلفین پلیس را حاشیه امن جامعه بدانند .
اینم از امنیتتون
وقتی افراد بی هویت و بی نام و نشان از هر در و پیکری وارد کشور می شوند بدون کوچکترین فیلتری عاقبت همین می شود ! تازه اولشه ! چی به سر مردم خواهد آمد خدا داند و البته کسانی که از تاریخ عبرت نگیرند محکوم به تکرار آن هستند ! حداقل از مردم بینوای فلسطین عبرت بگیریم که چطور آواره و سرگردان شده اند و اسیر دست سیاستمداران منفعت طلب ! چرا چون یک زمانی پدرانشان همین بی خیال بازی و سهل انگاری رو در مقابل غریبه ها داشته اند !
تازه مسئولین بی مسئولیت به شدت طرفدارشون هم هستند و کارت ملی هم می خوان واسشون صادر کنند ! چرا چون نیاز به سیاهی لشکر دارند !
هدف اززندگی سودجویی نیست. سودحویی برای برتری جویی مساویست باسرقت وجنایت.انچه برای انسان میماند تنها حق مسلم راست روی و زحمت خدمات صادقانه اوست.
اینجا مگه جمهوری اسلامی نیست. چرا دست دزد رو قطع نمیکنید. از اسلام فقط حجابش اجباریه ؟؟؟؟؟
نخیر غیرت و مردانگی هم در دفاع از ناموس و کشور هم تحت عنوان جهاد ضروری است.
احتمالا افغانی باشند چون طبق گفته خانم مرحوم مهرجویی 15 مهر کسی که باچاقو پشت درب ورودیشان بوده لهجه فارسی غیر ایرانی داشته و ضمنا نحوه جنایتشان نیز بسیار خشن بوده
وقتی طبق گفته های خانم آقای مهرجویی با رسانه ها که قبلاً اعلام کرده بودن و چند بار مورد تهدید وسرقت قرار گرفته اند وبه پلیس نیزخبر داده بودن چرا آقای مهرجویی وخانواده اش که فردی عادی نبودن وحز مفاخر فرهنگی وسینمای این کشور ویک چهره شناخته شده در سطح جهانی هستن تحت مراقبتهای ویژه امنیتی پلیس قرار نگرفتن؟ واقعا فاجعه است اگر مشخص بشود این شخصیت بزرگ بعلت سهل انگاری مسولین ذی ربط توسط یک کارگر مهاجر کشته شده باشد،اگر اینطور باشد سنگ روی سنگ بند نمیشود
دنیا که نباید همیشه به کام خوشگذران ها باشه
آن خانه دره اند دشت رو میخواستن چیکار؟؟؟
کمی به نیازمندان کمک میکردند
با توجه به وضعیت اقتصادی زیاد شده است در مقابل پلیس هر روز از لحاظ عملکرد پست رفت دارد. پلیس امروزی کاملا در بحث جرائم اجتماعی خواب است و اقتدار لازم را ندارد و نکته دیگر دستگاه قضاء هم سارقین را رها کرده است و باید گفت این دستگاه با این اختیارات از بی خاصیت ترین است.
چوب خدا صدا نداره....
به اعمالتون فکر کنید ای بندگان خدا
یه روز دنیا به کامت میشه یه زن جوان و خوشگل گیرت میاد یه روز هم یه دیونه میاد گلوتو میبره...
بهش میگن تعادل