اعتراف به قتل هولناک شوهر پس از ۵ ماه سکوت
زوج میانسال که پس از مرگ پسرشان به عروس خود ظنین شده بودند با پیگیری فراوان سرانجام راز قتل فرزندشان را بر ملا کردند.
چندی قبل مرد جوانی به طرز مشکوکی در یکی از بیمارستانهای پایتخت فوت کرد و همسرش در تحقیقات مدعی شد که مصرف مشروبات الکلی او را به کام مرگ کشانده است. هنوز مدتی از مرگ مشکوک محسن نگذشته بود که همسر او مهریه ۵۰۰ سکه ایاش را به اجرا گذاشت. زمانی که خانواده محسن برای دیدار با تنها نوهشان راهی خانه آنها شدند، از همسایهها شنیدند که مرد غریبهای از مدتها قبل به خانه عروسشان رفت و آمد دارد.
همین مسأله باعث شک زوج میانسال شد و این احتمال که عروسشان به خاطر یک ارتباط پنهانی پسرشان را قربانی کرده باشد قوت گرفت.
بنابراین راهی دادسرای امور جنایی تهران شده و از عروسشان به اتهام قتل شکایت کردند. بدین ترتیب تحقیقات به دستور بازپرس محمد مهدی براعه آغاز شد و کارآگاهان پلیس آگاهی به طور نامحسوس زن جوان را زیر نظر گرفته و در بررسیها مشخص شد او با مردی به نام کاوه در رابطه است. بدین ترتیب پس از هماهنگیهای قضایی زن جوان بازداشت شد.
مهوش که از شکایت والدین همسرش متعجب شده بود منکر جنایت شد: حدود ۱۵ سال قبل ازدواج کردم. حاصل این ازدواج نیز پسر نوجوانمان است. من و شوهرم از همان روزهای اول زندگی مشترک با هم مشکل داشتیم. شوهرم بیشتر مواقع مشروبات الکلی مصرف میکرد و حالش بد میشد، بعد هم کنترلی بر رفتارش نداشت و در عالم مستی مرا کتک میزد و اذیت میکرد. دیگر نمیتوانستم زندگی با او را تحمل کنم و حتی چند بار درخواست طلاق دادم اما بیفایده بود.
او با جدایی موافق نبود و من مانده بودم چه کار کنم که بتوانم از دستش نجات یابم. کاوه فقط یک راننده است که گاهی اوقات مرا برای انجام کارهایم بیرون میبرد و رابطهای باهم نداریم. مهریهام را هم به اجرا گذاشتم برای اینکه برای خرج زندگی و هزینههای بچهام نیاز به پول دارم.
در ادامه تحقیقات مشخص شد مهوش رابطهای فراتر از آنچه مدعی شده با کاوه دارد و بدین ترتیب مرد جوان نیز بازداشت شد.
گرچه او نیز همان اظهارات مهوش را در تحقیقات بیان کرد اما سرنخها نشان میداد که هر دو متهم این پرونده واقعیت را بیان نکردهاند. در ادامه دو متهم به اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت منتقل شده و کاوه چند روز بعد ادعایی متفاوت را بیان کرد: مهوش از من خواست چند قرص برایش تهیه کنم. او میخواست قرصها را به همسرش بدهد و او را به قتل برساند. من هم طبق خواسته او برایش قرص تهیه کردم و بعد هم با من تماس گرفت و گفت کار را تمام کرده است.
با اعتراف متهم ردیف دوم این پرونده، تیم جنایی مطمئن شد که زن جوان در قتل همسر 37 سالهاش نقش دارد. با این حال وی اعترافی نداشت تا اینکه سرانجام با گذشت حدود 5 ماه از قتل شوهرش، روز گذشته سکوت خود را شکست.
گفتوگو با زن جوان
با کاوه چطور آشنا شدی؟
۳ ماه قبل از مرگ شوهرم برای خرید بیرون رفته بودم که در راه برگشت سوار خودرویی شدم. راننده خودرو کاوه بود. گفت مکانیک است نمیدانم چه شد که به او اعتماد و برایش درد دل کردم. همین باعث آشنایی ما شد.
قتل شوهرت نقشه خودت بود؟
بله چون همسرم خیلی مرا اذیت میکرد و راضی به طلاق نبود. از طرفی او مدام مشروب مصرف میکرد و حال طبیعی نداشت. از کاوه خواستم برایم قرص تهیه کند و قرصها را داخل آبمیوه ریختم و او بعد از خوردن آبمیوه مسموم حالش بد شد و فوت کرد در بیمارستان هم موضوع مشروبات الکلی را مطرح کردم.
کاوه میدانست که میخواهی شوهرت را به قتل برسانی؟
بله به او گفتم زمانی که محسن کشته شود ویلای شمال و زمین شهریار به ما میرسد.
چرا نوشتید قتل هولناک؟!؟!
چند تا قرص داخل آبمیوه ریخته به نظرم قتل لطیف بوده
قتل هولناک رو اون آقایی کرد که سر زنش رو برید و در خیابان های شهر چرخاند!!
اگه اینجور ننویسند که من و شما کلیک نمیکنیم که چه هولناکی بوده!
حتما این زن از طریق قانون نمیتونسته به حقش برسه چرا که اگه از طریق قانون میتونست به حق قانونی خودش برسه دست به قتل نمیزد
صدرصد قانون مشکل داره
که مردم سر خود هر کاری میکنند شما مردم رو وادار به گناه میکنید
"و در عالم مستی مرا کتک میزد و اذیت میکرد." !!!!!!!!!!
چه مست هوشیار و قدرتمندی!!!
امیدوارم خدا وجود داشته باشه و مکر مردانی که زنان رو به خاطر نرسیدن به حقوقشون سر به نیست کردن بر ملا کنه
معلوم نیست زنه رو چقدر زدن اعتراف اجباری گرفتن تا بعد بترسونن که مهریه شو ببخشه
چیزی که نمونه شو زیاد دیدم
الکی که پیام نمیزارم
حتما یه چیزی دیدم که میگم
این ریحانه ها چه می کنند
در دنیایی که مردان برای مال دنیا گلوی باجناق میبرن 😂😂😂😃😄😅
خون اون ملعون و خون این قاتل همه گردن اون قانونگذاره احمقه که در هیچ صورتی اجازه طلاق یکطرفه از طرف زن رو نمیده. وگرنه ازش جدا میشد و لزومی به کشتنش هم نبود
فکر میکردم زنان خوب و مظلوم هستند ولی چند ماهی است که دیدم چه جنایتهایی کرده اند نظرم سنگین عوض شده