افزایش انتقاد مخاطبان به فصل دوم «زخم کاری»
این بار نه از سانسور خبری است که عوامل «زخمکاری» با فریاد سانسور شده، توجه مخاطبین را به خودشان جلب کنند و نه از نقدهای فنی خبری است، این بار آنهایی که پول اشتراک پرداخت میکنند و هزینه اینترنت میدهند، منتقد این سریال و سازندگانش شدهاند.
۹ قسمت از فصل دوم «زخمکاری» میگذرد اما به جز استفاده ابزاری از نام مالک، هیچ اثری از جواد عزتی نیست در حالیکه محمدحسین مهدویان کارگردان سریال نوید آمدنِ دوباره «زخمکاری» را با این عبارت داد: «مالک بلند شو!» - اما هنوز مالک بلند نشده است.
استفاده ابزاری از مالک را مخاطبان زود دریافتند؛ چون لایکها و دیسلایکهای پایین هر قسمت این را نشان میدهد. مخاطبان در فصل اول هم «زخمکاری» را با جواد عزتی دنبال کردند. در این فصل هم امیدوار به حضورِ او اشتراک میخرند و سریال را دنبال میکنند اما دریغ از این حضور پررنگ! یا او را در حال چیدمان لگوها میبینند، یا چند دیالوگ محدود با دستمالچیِ داستان (سیدجواد هاشمی) و یا چند روایت از گذشته او با طلوعی.
هر قسمت که میگذرد مخاطب امیدوارتر میشود او را در داستان ببیند. چون مهران غفوریان و کامبیز دیرباز که نتوانستند مخاطب را سرگرم کنند و امیدوار به «زخمکاری۲» و حتی میثم مالکی (پسر مالک- مرتضی امینیتبار) با بازی ضعیف و اگزجره نتوانست جورِ جواد عزتی را بکشد. در فصل اول حداقل سعید چنگیزیان و سیاوش طهمورث محرکِ داستان بودند در فصل دوم هیچ بازی درخشانی به چشم نمیخورد.
رعنا آزادیور که با نقش سمیرا در فصل اول درخشید هم آن رمقِ گذشته را ندارد. الناز ملک که از سریال «سقوط» پا به «زخمکاری» گذاشته هم نقطه عطفی از خودش نشان نداده است.
شاید بیبرنامگی مهدویان در ساخت ادامه «زخمکاری» هم مزید بر علت شده است. محبوبیتی که فصل اول در میانِ مخاطبان پیدا کرد باعث شد تا صاحبان پلتفرم دست به کار شوند و از او بخواهند فصل دوم را تدارک ببیند. همانطور که برای «نیسان آبی» چنین اندیشهای کردند و معلوم نیست آن اثر چه سرانجامی پیدا کند؛ چون حداقلِ اتفاق تغییر کارگردان بوده است. منوچهر هادی جای خود را به مسعود اطیابی داده که خیلی در ساخت سریال کارنامه خوبی را از خود به جای نگذاشته است.
دنبالهسازی در نمایشخانگی خیلی توفیقی نداشته است. اگر به سریالِ «عاشقانه» منوچهر هادی یا پیشتر به «قلب یخی» و حتی «ساخت ایران» توجه کنیم میبینیم یا دچار تغییر بازیگران شدند و نتوانستند موفقیتی به دست آورند یا همچون مهدویان و «زخمکاری» که طراحی خوبی در روایت درام خود نداشتهاند.
در «عاشقانه- گیسو» برخی از کاراکترها راکورد خود را نیز فراموش کردند این اتفاق کمتر در میان کاراکترهای قدیمی «زخمکاری» افتاده است. اگرچه در راکورد صحنه و تصویر و آکسسوار، بهتر میتوانستند عمل کنند که این همه گاف تصویری از خود به جای نگذارند.
شاید ساخت اسپین آف برای برخی سریالهای چند فصله که نمیتوانند راکورد کاراکترها، استفاده درست از بازیگران محوریشان و همچنین طراحی درست در فیلمنامه و درام، راه بهتری برای حفظ برند و حتی سرمایهگذاری و درآمدزایی در این عرصه باشد. حتی سریالهای موفقی همچون «پایتخت» هم با ناکامی در فصل آخر خود مواجه شدند؛ چرا که پایبندی به فیلمنامه و داستان را فراموش کردند.
در «زخمکاری» هم غفلت از درام را معضل میدانیم و هم در پستو نگه داشتنِ جواد عزتی (نقش مالک) که یک تنه داستان را میچرخاند و حالا بیش از هر زمانی خلأ او مخاطب را میرنجاند.
با نگاهی به «مرد بازنده» و فصل دوم «زخمکاری» میتوان استفاده ابزاری از جواد عزتی را نکتهای دانست که سرمایهگذاران و سازندگان بر پایه آن میخواهند توجه مخاطبان را به این آثار جلب کنند و به واسطه آن درآمدزایی خودشان را داشته باشند. اما این نکته همیشه باید مدنظر سازندگان آثار فرهنگی و هنری باشد که به مخاطب احترام بگذارند.
اتفاقی که در شبکه نمایشخانگی بعضاً با آن مواجهیمعدم توجه به حقوق مخاطبین است. وقتی سریالی در جریانِ پخش با پلتفرم خود مشکل پیدا میکند و مخاطب را منتظر نگه میدارد تا پول خود را به دست آورد و سپس دوباره به پخش برگردد؛ بیآنکه توجه کنند مخاطب اشتراک همان قسمت را خریداری کرده و منتظر است تا آن را تماشا کند. یا سریال دیگری فصل جدیدی را تدارک میبیند بیآنکه به حقوق مخاطب احترام بگذارد نه از آن داستان جذاب خبری است و نه از آن کاراکترهایی که مخاطب به خاطر آنها اثر را دنبال میکرد.
حالا «زخمکاری» به جدیدترین بیاحترامی نمایشخانگی تبدیل شده است. انتقادهای مخاطبان نسبت به این سریال در صفحات مجازی ادامه دارد؛ قصه بیرمق و نبود کششهای داستانی جذاب تا به اینجا خستهکنندهتر از آن چیزی است که بتوان توصیفش کرد. یعنی در واقع اگر کسی تا الان فصل دوم «زخمکاری» را ندیده چیزی را از دست نداده است.
«زخمکاری» مهدویان روی پاشنه جواد عزتی میچرخید و الان در خلأ حضور او همه ضعفها خودشان را نشان میدهند. برخی از سریالها بر محور درام و قصه پیش میروند اما این سریال نشان داده اگر شخصیتی همچون «مالک» در داستانش پررنگ نباشد حتی بر روی دیگر کاراکترها و بازیگران هم تأثیر میگذارد.
این بار نه از سانسور خبری است که عوامل «زخمکاری» با فریاد سانسور شده، توجه مخاطبین را به خودشان جلب کنند و نه از نقدهای فنی خبری است. این بار آنهایی که پول اشتراک پرداخت میکنند و هزینه اینترنت میدهند، منتقد این سریال و سازندگانش شدهاند.
حتی برخی از کاربران از منصرف شدن از پیگیری قسمتهای بعدی این فصل خبر دادند و اعلام کردند: تا زمانی که جواد عزتی دوباره به قصه وارد نشود این سریال را نخواهند دید. به همین دلیل سازندگان «زخمکاری» دست به کار شدند و خبر حضور این بازیگر را در فصل بعدی منتشر کرده و روی آن مانور ویژهای دادند.
در حالیکه هنوز فصل دوم «زخمکاری» به پایان نرسیده و بازتابهای مخاطبان به طور کامل نیامده چطور پلتفرم و سازندگان این سریال به این نتیجه رسیدهاند فصل سومی هم بسازند؟ از طرفی دیگر چرا در این زخمکاری کمفروشی کردهاند و میخواهند مخاطب را تا فصل سوم بکشانند که جواد عزتی و مالک دوباره برگردد؟