رهایی دختر جوان از حکم اعدام
دخترجوانی که به طمع سرقت طلاهای زن سالخورده او را به قتل رسانده بود وقتی در فهرست اعدامیها قرار گرفت با رضایت فرزندان مقتول به زندگی دوباره برگشت.
13 مهر سال 98 بود که زن جوانی با پلیس تماس گرفت و از قتل مادر پیرش در خانه خبر داد. وی گفت: مادرم 82 سال داشت و به تنهایی در خانهای حوالی نواب زندگی میکرد.
برای او پرستاری خانگی گرفته بودیم و کارهای مادرم را انجام میداد. هشتم مهر زمانی که به مادرم زنگ زدم او پاسخ نداد و نگران شدم و به خانه مادرم رفتم.
مادرم بیحال روی زمین افتاده بود و به سختی نفس میکشید، او را به بیمارستان منتقل کردیم اما مادرم فوت کرد.
از آنجایی که مادرم ناراحتی قلبی داشت تصور میکردیم که سکته کرده است.
اما بعد از پایان مراسم ختم مادرم، متوجه شدیم طلاهای او به سرقت رفته و احتمال میدهیم مادرم قربانی سرقت طلاهایش شده باشد.
باتوجه به شکایت دختر جوان، تحقیقات آغاز شد و بررسی پرونده پزشکی پیرزن نشان میداد که آثار کبودی روی گردنش وجود دارد؛ آثاری که احتمال قتل را پر رنگتر میکرد.
این در حالی بود که تنها کسی که به خانه پیرزن رفت و آمد داشت، پرستارش بود. در ادامه بررسیها یکی از همسایهها سرنخ اصلی برای کشف این جنایت را بهدست مأموران داد و گفت: روز حادثه دختر جوانی را دیدم که هراسان از خانه پیرزن بیرون آمد، وقتی دقت کردم دیدم او دختر پرستارش است که گاهی برای دیدن مادرش و کمک به او در کارها به این خانه میآمد.
با مشخص شدن این موضوع، دستور بازداشت پرستار خانگی و دخترش فرانک، صادر شد اما آنها بعد از جنایت متواری شده بودند. تحقیقات برای دستگیری آنها ادامه داشت تا اینکه حدود دو سال بعد از قتل، مادر و دختر بازداشت شدند.
آنها ابتدا منکر جنایت بودند اما در نهایت تیر سال 1400 فرانک سکوت را شکست و به قتل پیرزن به خاطر سرقت النگوهایش اعتراف کرد. او گفت: مشکل مالی داشتم، وقتی که با مادرم به خانه پیرزن میرفتم، متوجه وضع مالی خوب او شدم.
برق طلاهایش مرا به وسوسه انداخت و تصمیم گرفتم آنها را سرقت کنم.
آن روز برای پرستاری و انجام کارهای مقتول به خانهاش رفتم. حدود ساعت 10 صبح بود که مقتول برای برداشتن وسیلهای به سمت آشپزخانه رفت و من هم پشت سر او رفتم و میخواستم گردنبندش را سرقت کنم.
وقتی او را هل دادم، پیرزن شروع به داد و فریاد کرد من هم دستم را روی دهان و گلویش گذاشتم تا صدایش را کسی نشنود.
اما به خودم که آمدم متوجه شدم نیمه هوش است. طلاهایش را سرقت کرده و سراسیمه از خانه فرار کردم. طلاها را به قیمت 10 میلیون تومان به فروش رساندم.
با اعتراف دختر جوان به قتل و تکمیل تحقیقات، وی در دادگاه کیفری استان تهران پای میز محاکمه رفت. باتوجه به درخواست اولیای دم و اعتراف او به قتل، قضات دادگاه حکم بر قصاص صادر کردند.
با تأیید حکم در دیوانعالی کشور، پرونده برای اجرا به شعبه چهارم اجرای احکام دادسرای امور جنایی پایتخت ارجاع شد. در حالی که اسم دختر جوان در لیست اعدامیها قرار گرفت با تلاش دادیار امین کرمانینژاد و تیم صلح و سازش دادسرای جنایی، فرزندان پیرزن به خاطر شادی روح مادرشان و رضای خدا از قصاص فرانک گذشت کردند.
با بخشش اولیای دم، پرونده برای صدور حکم از جنبه عمومی به دادگاه کیفری استان تهران ارجاع خواهد شد.
بخشیده شد تا پس از رهایی از زندان مرکب جنایات دیگری شود
درست مانند مردان زنکش که آزاد میشوند...
و به ناشناس ۱۱:۱۰:۳۸
قتل با قتل فرقی ندارد ، برای امنیت جان انسانها ، قصاص حداقل عبرت آموزی هست !
خداوند متعال به پیامبر وحی فرموده اند که قتل یک انسان بدتر از ویران نمودن کعبه مقدسی که حتی از زمان حضرت آدم و هابیل و قابیل قاتل ، مکان مقدسی بوده است .
بخشیده شد تا بعد از آزادی از زندان مرتکب جنایات دیگری شود
خب ایشان که نیتش دزدی بوده و این چنین از مرگ رهایی یافت کاش آن خانمی که گفته بود برای دفاع در برابر تجاوز آن مرد را کشته بود هم از این بخششها گیرش می امد.
خیلی کار احمقانه ای کردند که گذشت کردن این دختر حقش اعدام بوده است باید اعدام شود
مردانی که زنانشون رو میکشند باید اعدام شوند...
عدالت برای همه نه یک جنس خاص
بخشش برای همه نه فقط جنس نر!
احتمالا با گرفتن پول دیه مادرشون راضی شدن خاک بر سرشون
جایشان نیستیم و نمی دانیم بر انان چه گذشته. شاید گمان کرده باشند یک درگیری میان کسی که می خواهد دزدی کند بوده و اگر یک درصد هم این احتمال وجود داشته باشد که مادرشان به دلیل دیگری جانش را از دست داده همیشه خون این یک نفر به گردنشان می افتاد.درباره گرفتن پول دیه هم باز نمی توانیم داوری کنیم.
اگر شوهرش رو کشته بود الان اعدام میشد
باز بعضی خانوما بگن حکومت زن ستیزه
یک زن رو کشته ....درسته؟؟؟
مطمعن باش اگه یه مرد رو میکشت از این بخشش ها خبری نبود
خبرفوری این عکس را برای تمام اخباری که مربوط به محکومین زن است می گذارد
قتل با قتل فرقی ندارد ، برای امنیت جان انسانها ، قصاص حداقل عبرت آموزی هست !