شلیک مرگبار جلوی آرایشگاه مردانه، پایان کری خوانی مجازی
مرد شرور که پس از کری خوانی اینستاگرامی، در انتقامی کور مرد جوانی را در مقابل آرایشگاه به قتل رسانده بود با تأیید حکم قصاصش در یک قدمی چوبه دار قرار گرفت.
تحقیقات جنایی در این پرونده از اردیبهشت سال گذشته و با گزارش قتل مردی در مقابل یک آرایشگاه در یافت آباد تهران آغاز شد.
دوربینها نشان میداد مقتول وقتی از آرایشگاه بیرون آمده درحال پیادهروی بوده که ناگهان خودروی تیبا سفیدی مقابلش توقف کرده و یکی از سرنشینان خودرو که اسلحه کلاشینکفی در دست داشت، شروع به تیراندازی به سمت مقتول کرده واز محل متواری شدند.
ماموران به ردیابی خودروی تیبا پرداخته و با اطلاعاتی که از شاهدان گرفته بودند صاحب خودرو را که زنی میانسال بود، ردیابی و بازداشت کردند. اما زن میانسال گفت خودرو در اختیار پسرش به نام سعید بوده است. در ادامه تحقیقات مشخص شد، روز حادثه سعید راننده بوده اما مرد مسلح که اشکان نام دارد با مقتول از قبل کریخوانی داشتند و همین موضوع باعث اختلاف بین 2 مرد جوان شده و این درگیریها به فضای مجازی نیز کشیده شده بود. یک روز قبل از جنایت، اشکان درصفحه اینستاگرامش در پیامی تهدیدآمیز برای مقتول نوشته بود: «انتقام سخت نزدیک است.»
پس از یک ماه از این جنایت سرانجام مخفیگاه دو متهم در نظرآباد استان البرز شناسایی و آنها دستگیر شدند. اشکان در تشریح جزییات ماجرا گفت: من و هادی سال ها با هم دوست بودیم؛ اما مدتی بود اختلاف داشتیم. آخرین بار وقتی با هم درگیر شدیم او با چاقو به جانم افتاد و به قصد کشت مرا زد. تمام بدنم چاقو خورده بود. حتی دو بریدگی عمیق در ناحیه سینه داشتم اما معجزه آسا زنده ماندم.
وقتی در بیمارستان بودم از هادی هیچ شکایتی نکردم. حتی وقتی پلیس سراغم آمد و از من بازجویی کرد سکوت کردم و گفتم ضارب را نمی شناسم تا خودم از او انتقام بگیرم. کلاشینکف را ۲۰میلیون تومان از یک مرد افغان خریدم. وقتی سعید را در خیابان دیدم به دروغ گفتم حالم خوب نیست و از او خواستم مرا پیش دوستم برساند. در بین راه هادی را دیدم که از آرایشگاه خارج می شد و به سمتش شلیک کردم.»
سعید هم مدعی شد از نقشه دوستش خبر نداشته و ناخواسته درگیر این پرونده قتل شده است. با تکمیل تحقیقات در دادسرای جنایی، برای اشکان به اتهام مباشرت در قتل و برای سعید به اتهام معاونت در قتل کیفرخواست صادر شد و متهمان در شعبه پنجم دادگاه کیفری یک استان تهران محاکمه شدند. در این جلسه مادر مقتول برای اشکان درخواست قصاص کرد.
در ادامه اشکان در جایگاه قرار گرفت و در دفاع از خود گفت: «قبول دارم با هادی اختلاف داشتم. آن روز می خواستم از او انتقام بگیرم اما قصد کشتن او را نداشتم . ناخواسته سه گلوله به سینه هادی اصابت کرد.»
سعید هم در این جلسه منکر اطلاع از نقشه اشکان شد و گفت: « اگر می دانستم قصد قتل دارد با او همراه نمیشدم.»
قضات دادگاه پس از رسیدگی به این پرونده، حکم به قصاص اشکان دادند. سعید هم به ۲۵سال زندان محکوم شد. با اعتراض دو متهم ، پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و مجازات اشکان تایید شد.
قضات دیوان عالی کشور حکم سعید را نقض کرده و پرونده به شعبه هم عرض ارسال شد. دیروز سعید در شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران دوباره پای میز محاکمه قرار گرفت و در دفاع از خود گفت: «اتهامم را قبول ندارم. من ازماجرا بی خبر بودم. هفت، هشت ماه قبل از قتل به خاطر درگیری زندانی شدم که اشکان برای آزادی ام خیلی تلاش کرد و آزاد شدم. روز حادثه با من تماس گرفت و خواست به قهوه خانه برویم. قبول کرده و دنبالش رفتم.
ساکی دستش بود و روی صندلی عقب نشست. میگفت امانتی یکی از دوستانش است و وقتی آن را بدهد، جلو می نشیند. حدود ۲۰دقیقه ای در یافت آباد دور زدیم که مقابل درمانگاه از من خواست توقف کنم. بعد پیاده شد و به سمت هادی شلیک کرد. با دیدن این صحنه شوکه شدم . دوباره سوار ماشین شد و گفت برو. بعد هم در اتوبان گوشی من و خودش را به بیرون پرت کرد.»
رئیس دادگاه: چرا وقتی دیدی تیراندازی کرد، فرار نکردی؟
متهم: این اتفاق خیلی سریع رخ داد و شوکه بودم. وقتی دوباره سوار شد، گفت تو هم پات گیره و فرار کن. ماشین و اسلحه را رباط کریم رها کرده و به خانه دوستش در دزفول رفتیم. بعد از یک ماه به خانه یکی از بستگانش در نظرآباد آمدیم که در آنجا دستگیر شدیم.
پس از آخرین دفاع متهم و وکیل مدافعش، قضات برای تصمیم گیری وارد شور شدند.