قتل معمایی مادر و دختر در روستای الکآباد لرستان
دو مرد نقابپوش با قمه به خانه دو زن حمله کرده و آنها را به قتل میرسانند.
اینجا روستای الکآباد است. جایی در نزدیکی بروجرد واقع در استان لرستان. هفته پیش در این نقطه از کشور جنایت معمایی فجیعی رقم خورد که هنوز هیچ ردی از عامل یا عاملین این جنایت پیدا نشده و پرونده جنایی رازگشایی نشده است.
رسیدگی به این پرونده با کشف جسد مادر میانسال به نام گلی یعقوبی و دختر جوانش به نام راضیه شعبان در خانه روستاییشان واقع در الکآباد کلید خورد.
ظهر روز حادثه همسایهها سر و صدایی از خانه گلی و راضیه شنیدند تا اینکه دختر بزرگ خانواده درست در همان لحظات سراسیمه با یکی از همسایهها تماس گرفت و از او کمک خواست. دختر جوان به زن همسایه گفته بود: «همین الان داشتم با خواهرم راضیه صحبت میکردم که ناگهان او فریادی کشید و گوشی را قطع کرد.»
زن همسایه با قطع تماس سراسیمه به خیابان دوید و این در حالی بود که سر و صدای خانه گلی عدهای دیگر از اهالی را نیز به خیابان کشانده بود تا متوجه شوند در خانه آنها چه خبر است.
وقتی همسایهها با اجساد غرق در خون گلی و راضیه مواجه شدند خیلی سریع موضوع را به پلیس اطلاع داده و رسیدگی به موضوع در دستور کار کارآگاهان پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.
جنایتکاران نقابدار که بودند؟
با مخابره این خبر به بازپرس کشیک قتل بلافاصله تیم جنایی نیز برای رسیدگی به موضوع در صحنه حضور پیدا کردند. همچنین تیم تشخیص هویت در محل جنایت حاضر شده و در اولین بررسیها مشخص شد که مادر و دختر با اصابت ضربات متعدد چاقو یا قمه که با شدت و عمیق بر پیکر آنها وارد شده بود، به طرز فجیعی سلاخی شده بودند و به کام مرگ فرو رفتهاند.
تحقیقات ابتدایی کلید خورد و همسایه تحت تحقیق قرار گرفتند. یکی از همسایهها که با شنیدن سر و صدا از خانه مقتولین به کوچه دویده بود به ماموران جنایی گفت: «صدای جیغهای پیدرپی دختر خانه را که شنیدم سریع به کوچه دویدم. در ابتدا متوجه نشده بودم که این صدا از کدام خانه است اما خیلی سریع فهمیدم که این صدای راضیه است و به سمت در خانهشان رفتم.
درست در همان لحظات دیدم دو مرد نقابدار در حالی که هر کدام قمههای بزرگ خونین به دست داشتند از خانه گلی خارج شدند. آنها فریادی کشیده و حتی من را هم تهدید کردند اما صورت خود را با پارچه بسته بودند و اصلا قابل تشخیص نبودند.» مرد همسایه در ادامه گفت: «من شوکه شده بودم و یک لحظه خشکم زد. اما دیدم که آن دو مرد نقابدار سمت یک خودروی سفید رنگ رفته و سوار آن شدند. سپس با سرعت از کوچه دور شدند.همان موقع بقیه همسایهها هم سر رسیدند و وقتی همگی با هم وارد خانه گلی شدیم دیدیم که او و دخترش غرق در خون روی زمین افتاده بودند.در ابتدا گمان کردیم هر دو نفر مردهاند اما یکدفعه متوجه شدیم که گلی نبض ضعیفی دارد. برای همین پلیس و اورژانس را خبر کردیم.»
زن همسایه نیز گفت: «من در خانهمان بودم و صدای فریاد گلی را شنیدم. بعد هم دخترش جیغ کشید. میخواستم چادر سر کرده و سریع سمت کوچه بروم که همان موقع تلفن خانهمان زنگ خورد. دختر بزرگ گلی به من گفت در حال صحبت تلفنی با خواهرم بودم اما ناگهان او جیغی کشید و تلفن را قطع کرد. برای همین از من کمک خواست.»
آخرین صدای مقتول
با اطلاعاتی که همسایهها در اختیار ماموران پلیس قرار دادند، دختر بزرگ خانواده که چند سال قبل ازدواج کرده و در خرم آباد زندگی میکند نیز تحت تحقیقات قرار گرفت و به ماموران گفت: «روز حادثه در حال تلفنی صحبت کردن با خواهرم بودم. او بیرون از خانه بود و گفت که دارم به سمت خانه میروم. یکدفعه به من گفت مقابل در خانه رسیدهام و نمیدانم چرا در باز است. هنوز جملهاش تمام نشده بود که صدای فریاد مادرم را شنیدم و یکدفعه خواهرم جیغهای پیدرپی کشید و گفت دو نفر دارند مادرمان را با چوب میزنند. بعد هم تلفن قطع شد.»
همسایهها در ادامه اذعان داشتند که گلی و دخترش از اهالی آبرومند و آرام روستا بودند که اختلاف و کینهای با کسی نداشتند. همچنین در بررسیهای ابتدایی سرقت از این خانه هنوز مسلم نشده است. شوهر گلی سالها قبل از دنیا رفته بود. گلی تنها دو دختر داشت که یکی از آنها که مجرد بود و با مادرش زندگی میکرد در این جنایت جان باخت و دختر بزرگتر متاهل است.
رسیدگی به این پرونده تا روشن شدن راز ماجرا و یافتن سرنخی از عاملین جنایت در دستور کار ماموران انتظامی و قضایی استان لرستان قرار دارد اما تا این لحظه گره کور پرونده جنایی رازگشایی نشده است.
در تصویر، مراسم تشییع جنازه مادر و دختر در روستا را میبینید:
حسم میگه دختر بزرگه رو تحت فشار بزارین تا اماربده اون لحظه الکی به خواهرش زنگ نزده داشته خبرش میکرده تا اونا آماده حمله احتمالی باشن خبرا دست خواهر بزرگه است