اولیای دم: میخواهیم دیه مقتول را صرف ترک اعتیاد معتادان کنیم
خانواده مقتول پس از 21 سال در حالی از قصاص قاتل گذشتند که میخواهند دیه دریافتی را صرف ترک اعتیاد معتادان و اشتغال آنها کنند.
تابستان سال 81 رهگذران با جسد مرد جوانی کنار خیابان مواجه شدند. به دنبال کشف جسد، تیم جنایی راهی محل شد و در معاینات اولیه متخصصان پزشکی قانونی دریافتند مرد جوان با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده است.
با بررسی مدارک شناسایی داخل جیب مقتول، هویت قربانی به نام امیر به دست آمد. با توجه به اینکه هیچ رد و سرنخی از قاتل در دست نبود، تیم جنایی به تحقیق از دوستان و فامیل مقتول پرداختند.
در بررسیها معلوم شد، امیر از مدتی قبل با وسوسه دوستانش به دام اعتیاد گرفتار شده بود. از طرفی روز حادثه با یکی از دوستانش به نام رضا قرار داشته است. روز حادثه رضا مقابل خانهشان رفته و با هم محل را ترک کرده بودند.
اما زمانی که کارآگاهان پلیس راهی خانه رضا شدند، معلوم شد که همزمان با جنایت او نیز ناپدید شده است. از سویی در تحقیقات میدانی، مرد جوانی که ساکن همان محل بود اطلاعاتی را به مأموران داد. او گفت: شبی که جنایت رخ داد من از خرید برگشته بودم.
دو مرد جوان را که به نظر میرسید هر دو اعتیاد دارند، در حال عبور از خیابان دیدم. روی صورت یکی از آنها جای زخمی دیده میشد.
صبح روز بعد در حالی که قصد رفتن به محل کارم را داشتم از اهالی محل شنیدم که مردی در خیابان ما کشته شده است.
وقتی خودم را به محل قتل رساندم و جسد مقتول را دیدم، متوجه شدم او یکی از افرادی بود که شب گذشته دیده بودم.
دستگیری در پاتوق
مشخصاتی که مرد جوان به پلیس داد با مشخصات رضا شباهت زیادی داشت چرا که متهم فراری نیز زخمی روی صورتش داشت. با کنار هم قرار دادن مدارک و شواهدی که تیم جنایی به دست آوردند، احتمال دست داشتن رضا در این جنایت پررنگ شد.
در نهایت 15 روز بعد از جنایت، کارآگاهان موفق شدند رضا را در یکی از پاتوقهای مصرف مواد دستگیر کنند.
وی پس از دستگیری به قتل دوستش اعتراف کرد و گفت: با امیر در پاتوق معتادان آشنا شدم، پسر خوبی بود شب حادثه به سراغش رفتم.
با هم به پاتوق رفتیم او میخواست از مواد مخدر من استفاده کند. سر همین موضوع دعوایمان شد و درگیری بالا گرفت، من چاقویی را که همراه داشتم بیرون آوردم. میخواستم با چاقو امیر را تهدید کنم تا با مواد من کاری نداشته باشد، اما ضربههایی که به سمت او پرت کردم مرگش را رقم زد. از ترس فرار کردم، من نمیخواستم او را به قتل برسانم و ناخواسته این کار را انجام دادم.
رضایت پس از 21 سال
با اعتراف مرد معتاد به جنایت، او روانه زندان شد و پس از تحقیقات تکمیلی و بازسازی صحنه قتل، متهم در دادگاه کیفری تهران پای میز محاکمه رفت. قضات دادگاه به درخواست اولیایدم که مادر مقتول و سه فرزند او بودند، حکم قصاص صادر کردند.
با گذشت زمان مادر مقتول فوت کرد و خواهر و برادرهای مقتول به عنوان اولیایدم وارد پرونده شدند، اما در تمام این سالها پرونده قتل را پیگیری نکردند و مرد زندانی با گذشت 21 سال از این ماجرا و در حالی که مردی 43 ساله شده و به گفته خودش در تمام این سالها حتی یک شب خواب آرام به چشمانش نیامده و کابوس چوبه دار رهایش نکرده بود بلاتکلیف در زندان بود تا اینکه سرانجام با تلاش واحد صلح و سازش دادسرای امور جنایی پایتخت اولیایدم راضی شدند به یک شرط از قصاص قاتل گذشت کنند.
آنها با حضور در دادسرای جنایی اعلام کردند به این شرط که دیه مقتول را بپردازند تا آنها دیه را صرف امور خیریه، ترک معتادان و پیدا کردن کار برای آنها کنند از قصاص گذشت میکنند. به گفته آنها، شاید با این پول بتوانند چند معتاد را به زندگی برگردانند.
با قبول این شرط از سوی مرد جنایتکار، او از زندان آزاد خواهد شد.