هوش مصنوعی، ایران، و معمای قدرت آینده
وقتی روند تحولات آتی و معادلات قدرت در عرصه نظام بین الملل به سمت توسعه دامنه اثرگذاری فناوریهای هوش مصنوعی است، اینکه در این رابطه انفعال داشته باشیم به هیچ عنوان درست نیست.
یکی از مسائلی که همواره مورد توجه نظامهای حکمرانی و البته صاحب نظران و اندیمشندان رشته علوم سیاسی و روابط بین الملل در اقصی نقاط جهان بوده، خوانشِ جنس قدرت و ماهیت آن در آینده است. در این راستا، تئوریسینهای مختلف سعی داشته اند با پیش بینی روندهای آتی قدرت، توصیههای خاصی را به نظامهای حکمرانی متبوع خود ارائه کنند و زمینههای لازم جهت هماهنگ شدن هر چه سریعتر آنها با کریدورهای آتی قدرت در نظام بین الملل را فراهم سازند.
به عنوان مثال، از بیش از ۳۰ سال قبل، منطق اصلی قدرت، متکی بر مسائل اقتصادی بوده و کشورها سعی داشته اند تا خود را با آن هماهنگ کنند. به بیان ساده تر، دیگر همچون دوران قبلتر از آن، قدرت سخت یا نظامی، از تفوق اولیه برخوردار نیست و هر چه کشوری از نظر اقتصادی قویتر باشد و دیگران به آن وابستگی اقتصادی بیشتری داشته باشند، موقعیت آن در قالب معادلات مطرح در نظام بین الملل نیز بهتر است و این مساله، از آن یک بازیگر قدرتمند میسازد. این در حالی است که شاید این تعریف از قدرت، در قرون ۱۸ یا ۱۹ میلادی، چندان معتبر نبوده است.
از این رو، اینکه بدانیم جهان به چه سمتی حرکت میکند و روند تحولات آتی در قالب آن چگونه است، موضوعی مهم تلقی میشود که هم نخبگان و هم دولتمردان در ایران بایستی نگاهی جدی و عمیق به آن داشته باشند. در این راستا، در سالهای اخیر، طیف قابل توجهی از تحلیلگران به این مساله اشاره داشته اند که با توجه به تحولات جدی و گستردهای که هوش مصنوعی در زندگی بشر ایجاد کرده، این فناوری از سهم بالایی در شکلدهی به معادلات قدرت در آینده جهان برخوردار است. موضوعی که مخصوصا با توجه به طرح تهدیدات امنیتی در زمینه فناوریهای ارتباطی و اقدامات تروریستی اخیر اسرائیل علیه لبنان در رابطه با انفجار پیجرها و دیگر وسایل ارتباطی، ابعاد جدی تری را نیز به خود میگیرد.
اکنون جلوههای مختلف فناوریهای مرتبط با هوش مصنوعی در زندگی ما قابل مشاهده است و البته که تحلیلهای مختلفی در مورد کاربست فناوریهای هوش مصنوعی در عرصههای نظامی و امنیتی و همچنین اقتصادی و اجتماعی نیز به گوش میرسد. اهمیت این مساله تا بدانجاست که قدرتهای غربی، به نحوی ویژه معطوف به این مساله هستند و با نهایت محرمانگی سعی در پیشرفت در این حوزه دارند. از این رو، مدتی قبل بود که مقام معظم رهبری نیز بر اهمیت پیشرفت کشور در حوزه فنارویهای مدرن و هوش مصنوعی تاکید کردند و به نوعی این مساله را مورد اشاره قرار دادند که در این رابطه هم کشور باید به سمت قدرتسازی حرکت کند.
در این راستا، در تیرماه سال جاری نیز شاهد افتتاح مرکز ملی هوش مصنوعیِ ایران بوده ایم. از این رو، این سوال مطرح میشود که چرا قدرتمند شدن ایران در عرصه مذکور یک الزام راهبردی برای کشورمان است. به نظر میرسد در این رابطه توجه به ۳ نکته مهم است.
۱: جلوگیری از استعمار دِیتای کشور
وقتی روند تحولات آتی و معادلات قدرت در عرصه نظام بین الملل به سمت توسعه دامنه اثرگذاری فناوریهای هوش مصنوعی است، اینکه ما در این رابطه انفعال داشته باشیم، به هیچ عنوان درست نیست. به عنوان مثال، ما اکنون شاهد اوجگیری شبکههای اجتماعی در جهان هستیم و البته که بسیاری از روندهای ارتباطی دنیا نیز در حال تغییر هستند. حال اینکه در این فضا ایران در مقام یک مصرف کننده صِرف ظاهر شود، هیچ بروندادی الا استعمار دِیتا و دادههای عمومی در کشور را تولید نمیکند.
موضوعی که زمینههای قابل توجه و گستردهای از سواستفاده اطلاعات مردم از سوی طرفهای خارجی را فراهم میکند. اهمیت این مساله از جایی مشخص میشود که بدانیم مطالعه روندهای اجتماعی در ایران، همواره یکی از حوزههای جذاب برای جریانهای رقیب و دشمن با کشورمان بوده است. از این منظر، قدرت گیری کشور در حوزه فناوریهای هوش مصنوعی و فراهم سازی فرصتهای متناسب با مقتضیات روز جهان برای مردم ایران با استفاده از زیرساختهای بومی، میتواند تا حد زیادی جلوی این قبیل سواستفادهها را بگیرد و در عین حال، خود در عرصه بین المللی به یک از جلوههای عینی قدرت ایران تبدیل شود. کافی است توجه داشته باشیم که شمار قابل توجهی از کشورهای جهان عملا در حال حرکت به سمت این مسیر هستند.
۲: دچار نشدن به چالش "تاخر تاریخی" در مساله حکمرانی
نکته دیگری که ضرورت قدرتمند شدن هر چه بیشتر کشور در عرصه هوش مصنوعی را به یک الزام تبدیل میکند، این است که ما نباید در عرصه حکمرانی، با تاخر تاریخی رو به رو شویم. به بیان ساده تر، ما نباید از روند تحولات و پیشرفتهای روز دنیا عقب بمانیم و سپس به نحوی فوری و آشفته به دنبال هماهنگ کردن خود با واقعیتهای تازه جهان باشیم.
این همان مشکلی است که جریان حکمرانی در ایران در حوزههای مختلف به نحوی جدی با آن دست به گریبان است و متاسفانه در عرصههایی نظیر آموزش و پروش، چالشهای جدی را برای کشورمان ایجاد کرده است. از این رو، قدرتمند شدن ایران در حوزه هوش مصنوعی، به نوعی یک الزام برای کشور از این منظر است که از همین حالا برای نیازهای آتی مردم ایران برنامه ریزی میشود. تردیدی نیست که تصمیم گیریهای فوری و عدم آمادهبودن زیرساختهای حیاتی برای کشور، میتوانند در آینده خسارتهای جدی را برای ایران ایجاد کنند و حتی چالشهای امنیتی را برای کشور رقم بزنند.
۳: مساله هرم جمعیتی در ایران
با توجه به آمارهای مختلفی که در مورد هرم جمعیتی در ایران ارائه میشود، بخش قابل توجهی از جمعیت این کشور را جوانان تشکیل میدهند. بدون تردید این طیف جمعیتی، قرابت نزدیکی را با فناوریهای روز دنیا دارند و این حوزه برای آنها جذاب است. از این رو، جریان حکمرانی در ایران راهی جز این ندارد که متناسب با این واقعیت جمعیتی خود، برنامه ریزیهایی را برای آینده انجام دهد و درصدد رفع نیازهای طیفهای خاص باشد.
همانقدر که ما میتوانیم به این عرصه به چشم فرصت بنگریم، باید توجه داشت باشیم که دشمنان و رقبای ایران به آن به چشم طرح تهدیدهای معتبر علیه کشورمان مینگرند. اینکه کدام سناریو محقق شود تا حد زیادی به جنس کنشگری ایران بستگی دارد.
در این چهارچوب، پیشرفت در حوزه فناوریهای مرتبط با هوش مصنوعی، جدای از اینکه در قالب رقابتهای راهبردی ایران در آینده جهان با دیگر قطبهای قدرت معنا مییابد، در عین حال، تا حد زیادی معطوف به تامین نیازهای روزافزون جمعیت جوان کشور در زمینه مقتضیات و چهارچوبهای جذاب جهان فناوری نیز است. مسائلی که اگر نگاهی مثبیت و فعال به آنها داشته باشیم میتوانند برای ایران قدرتساز باشند با این حال، انفعال در رابطه با آنها برای این کشور چالشزا خواهند بود و حتی میتواند خسارتهای جدی را برای ایران به دنبال داشته باشند.
علم و ادب و هنر به ماچه-----قربان خوراک کله پاچه