بررسی علل شکست صدا و سیما در چهار جبهه خبر، تحلیل، سرگرمی و کارآمدی
شاید کمتر کسی فکر میکرد روزی برسد که یکی از مدیران ارشد سازمان صدا و سیما مجبور شود توضیح دهد که چرا این رسانه در مقابله با شبکههای فارسیزبان خارجی مخاطب خود را از دست داده است.
به نظر میرسد پسلرزههای نظرسنجی ایسپا درباره میزان مخاطب سازمان صدا و سیما همچنان ادامه دارد و مدیران رسانه ملی را وادار کرده تا از خود دفاع کنند. همین موضوع هم معاون سازمان صدا و سیما را واداشت تا به تلویزیون بیاید و درباره چرایی تفاوت این سازمان با تلویزیونهای خارجی مانند ایران اینترنشنال و بیبیسی فارسی توضیح دهد.
شاید کمتر کسی فکر میکرد روزی برسد که یکی از مدیران ارشد سازمان صدا و سیما مجبور شود توضیح دهد که چرا این رسانه در مقابله با شبکههای فارسیزبان خارجی مخاطب خود را از دست داده است.
اگر سالها پیش از مدیران رسانه ملی درباره تاثیرگذاری این شبکهها بر روی افکار عمومی سوال میکردیم با یک پوزخند از کنار این سوال میگذشتند. اما در سال ۱۴۰۳ آش به قدری شور شده که مدیران سازمان خود را با آن شبکهها قیاس و تلویحاً شکستشان را در حوزه خبررسانی میپذیرند. به همین دلیل و به واسطه اظهارات اخیر معاون سیاسی سازمان صدا و سیما نگاهی انداختهایم به دلایل اُفت شدید مخاطب سازمان صدا و سیما.
یک. شکست در جبهه خبر
آمار علم خشک و بیرحمی است و برای مخاطبی که به آمار نگاه میکند اعداد و ارقام گویای همه چیز است. آمار آخرین نظرسنجی ایسپا (مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران) به ما میگوید تنها ۱۲.۵ درصد مردم اخبار را از سازمان صدا و سیما دریافت میکنند. در حالی که در سال ۱۳۹۶، این آمار عدد ۵۱ درصد را نشان میداد.
اُفت چهل درصدی مخاطبان صدا و سیما نشان میدهد که به لحاظ آماری سیاستهای خبری این سازمان شکست خورده است. اما مدیران ارشد به جای پذیرش شکست خود را ملزم میدانند درباره ماهیت شبکههای خارجی فارسیزبان افشاگری کنند. غافل از این که اهداف و دلایل تشکیل آن شبکهها مشخص است. مدیران سازمان صدا و سیما به جای توضیح واضحات بهتر است درباره این موضوع توضیح دهند که چرای بهرغم دریافت بودجه هنگفت، مرجعیت خبری از داخل به خارج مرزها انتقال یافته و مردم به جای دریافت خبر از رسانههای رسمی تلاش میکنند از مبادی غیررسمی اخبار و اطلاعات را دریافت کنند.
حال ممکن است برای مخاطب این سوال پیش بیاید که چرا سازمان صدا و سیما در حوزه تولید خبر و اطلاع رسانی اُفت کرده است؟ دلیل اُفت این سازمان یک دلیل واضح دارد و آن دلیل این است که این سازمان در حوزه تهیه خبر همیشه چند قدم از شبکههای فارسیزبان خارج از کشور عقب است.
حتماً خوانندگان عزیز این مقاله خاطرشان هست در روزهای ابتدایی ورود کرونا به ایران که دوران طلایی قرنطینه و جلوگیری از گسترش بیماری به حساب میآمد سازمان صدا و سیما مشغول انکار ورود این ویروس به داخل کشور بود و با گرفتن مصاحبههای طنزآمیز از مردم میکوشید وجود چنین بیماری را از اساس انکار کند. یا همین الان و در اوج جنگ میان اسرائیل و محور مقاومت این خبرنگار زن بیبیسی است که در دل ماجرا حضور دارد و از وقایع رخ داده در فلسطین و لبنان گزارش تهیه میکند. در حالی که سازمان صدا و سیما یا به ساخت برنامههای تحلیلی اکتفا میکند یا همیشه چند قدم از انتشار اخبار جنگ عقبتر از رسانههای فارسیزبان خارجی است.
این مثالها نشان میدهد سازمان صدا و سیما نیاز به یک بازنگری جدی در حوزه تهیه و تولید خبر دارد تا شاید بتواند مرجعیت خود را یک بار دیگر در حوزه خبررسانی به دست بیاورد. البته شرط این تغییرات پذیرش نیاز به تغییر توسط مدیران ارشد سازمان است که چنین ارادهای نزد آنها دیده نمیشود.
دو. شکست در جبهه تحلیل
پس از خروج عزتالله ضرغامی از سازمان و تهیشدن صدا و سیما از مدیران میانهرو و حضور چهرههای نزدیک به جبهه پایداری در این سازمان نگاه ایدئولوژیک در صدا و سیما بسیار پررنگ شد. نگاهی که راه را فقط در حذف چهرههای پرطرفدار میدید. همین نگاه بسته و محدود به شکل دیگری خودش را در حوزه خبررسانی نشان داده است. خبرها حتماً باید با تحلیلی مشخص که خوشایند نیروهای تندرو داخلی است تفسیر و به سمع و نظر مخاطب برسد. این نگاه بسته و محدود بزرگترین آسیب را به سازمان صدا و سیما زده است و باعث شده مخاطبین این سازمان محدود به تعداد اندکی از افراد جامعه باقی بماند و نتواند نماینده واقعی تمام مردم ایران باشد.
سه. شکست در جبهه سرگرمی
سازمان صدا و سیما در حوزه سرگرمسازی هم شکست خورده است. طبق نظرسنجی ایسپا تنها ۱۱.۵ درصد مردم فیلمها و سریالهای تلویزیون را دنبال میکنند در حالی که این آمار برای پلتفرمهای نمایش فیلم داخلی ۱۸.۷ درصد است.
نکته جالب توجه اینجا است که اکثر برنامههای این پلتفرمها را هنرمندانی تولید میکنند که از سازمان صدا و سیما رانده شدهاند. اکثر این هنرمندان مانند مرضیه برومند، عادل فردوسیپور، مهران مدیری، احسان علیخانی، کمال تبریزی و… در سالهای گذشته با این سازمان همکاری کرده بودند.
یکی از پرمخاطبترین شبکههای سازمان صدا و سیما، همچنان آیفیلم است که سریالهای قدیمی را پخش میکند. این موضوع نشان میدهد که مردم هنوز آثار هنرمندان طردشده توسط سازمان را دوست داردند و نگاه میکنند و اگر مدیران این سازمان نگاه بستهای نداشتند میتوانستند درصد زیادی از مخاطبین خود را حفظ کنند.
چهار. شکست در جبهه کارآمدی
دلیل دیگری که سازمان صدا و سیما را تبدیل به یک سازمان ناکارآمد کرده است فربگی و عدم چابکی این سازمان است. طبق آمار رسمی سازمان صدا و سیما نزدیک به ۴۸ هزار نیرو دارد. این در حالی است که شبکهای مانند فاکس نیوز ۱۳۰۰، سیانان ۴۰۰۰، سیسی تیوی ۱۰ هزار، ان اچ کی ژاپن ۱۰ هزار، و بی بی سی ۲۰ هزار نیرو دارند.
این حجم از نیروی انسانی و بودجهای که صرف سازمان صدا و سیما میشود هیچگاه نتوانسته این سازمان را تبدیل به رسانهای چابک کند که در تهیه فوری خبر و اطلاعرسانی دست بالا را داشته باشد. در عوض باعث شده این سازمان تبدیل به سازمانی بوروکراتیک و به شدت بزرگ شود که حتی توانایی اطلاعرسانی به موقع را ندارد. به نظر میرسد علاوه بر نیاز در بازنگری در حوزه خبررسانی این سازمان در ساختار بروکراتیک خود هم نیاز به اصلاحات اساسی دارد.
صدا و سیما به درد نخور (تولید کننده محتواهای نا امید کننده و غمبار) سریال های پر از تلخی و ناکامی
بررسی که نمی خاد چون تو چهار جبهه بوده 4 تا شکست خورده اگه تو 5 جبهه بود تو 5 جبهه شکست می خورد و همینطور تا اخر
تحجر فقط تحجر