گزارشی عجیب از خیابان «ناصرخسرو» در نیم قرن پیش
رهگذران کوچه، شاگردان داروخانهها هستند، هر یک لیستی در دست دارند و با صدای بلند داروی مورد نیاز خودشان را اعلام میکنند. آنها جلوی در مغازهها میایستند و از روی لیست شروع به خواندن داروهای مورد نیاز خود میکنند و منتظر میایستند.
نخستین تصویری که از شنیدن عبارت «ناصرخسرو» در ذهن ما ایرانیان نقش میبندد، نه ناصرخسروی قبادیانی جهانگرد مشهور قرن پنجم هجری و سفرنامه معروفش، که خیابانی در جنوب تهران است با شرایطی ویژه. خیابان داروهای نایاب و توزیعکنندگان غیرقانونی دارو. خیابانی که نفس میگیرد تا نفس بدهد. کار این خیابان نه مربوط به امروز و دیروز که سالیان سال است که زار است. نیم قرن پیش وقتی خبرنگار مجله «سپید و سیاه» قدم به این خیابان گذاشت هم، درست مثل امروز از وضعیت تجارت عجیب و غریب دارو در این خیابان هاج و واج ماند. گزارش میدانی او را که به تاریخ ۱۰ بهمن ۵۲ در مجله یادشده منتشر شد در پی میخوانید:
در دل ناصرخسرو، این مشهورترین خیابان تهران از دارالفنون که بگذری کوچهای قرار دارد که تنگ و باریک و تاریک است. کوچهای با نام «مسجد نور» کوچهای که مرکز تجارت داروی ایران است.
برای یک تازهوارد، آدمی که نخستین بار پا به داخل این کوچه میگذارد، دیدن مغازههای محقر و تاریک کوچه و پاساژهای متعدد و کنار هم قرار گرفته آن، صحنه جالب توجهی جلوه میکند اما چند لحظه بعد آدمها بیش از محیط، این تازهوارد را تحت تاثیر قرار میدهند.
رهگذران کوچه، شاگردان داروخانهها هستند، هر یک لیستی در دست دارند و با صدای بلند داروی مورد نیاز خودشان را اعلام میکنند. آنها جلوی در مغازهها میایستند و از روی لیست شروع به خواندن داروهای مورد نیاز خود میکنند و منتظر میایستند. هر صاحب مغازهای که اجناس مورد نیاز یکی از آنها را داشته باشد او را به طرف خود فرا میخواند و در این موقع شاگرد داروخانه که کیسهای روی دوش دارد بار خود را زمین میگذارد و لیست را به دست صاحب مغازه میدهد. صحنه جالب زمانی است که او میخواهد پول بدهد و چانه زدن آغاز میشود!
برای یک تازهوارد متلکها، گفتوگوها و چانه زدن آنها جالب توجه است زیرا آنها اصطلاحات پزشکی و داروسازی را با مکالمات عامیانه توام کرده به طرزی تکلم میکنند که اگر کسی با اصطلاحات آنها آشنا نباشد هرگز نمیتواند بفهمد که آنها چه میگویند.
داروهای کمتر از مقدار اصلی
در کوچه «مسجد نور» روش خاصی حاکم است، روشی که به قول بازاریها تلگرفی است، آنها از همهجا و همهکس خبر میدهند اما کوتاه و فوری. در آنجا چهارصد عمدهفروشی وجود دارد اما به جرأت میتوان گفت که جز درصد کمتری از این عمدهفروشیها که بهدرستی عمل میکنند بقیه در کار خود شگردها و تردستیهایی دارند که به این طریق سعی میکنند به ثروت خود بیفزایند و جالب اینکه اشانتیونها هم به وسیله این عمدهفروشان توزیع میشود!
اشانتیون در حقیقت نمونه دارویی است که واردکنندگان دارو برای آشنا شدن پزشکان با محصولات تازه دارویی خود نمونههایی از جنس خود را به مطب پزشکان میفرستند تا آنان با دیدن این نمونهها دارو را برای بیماران خود تجویز کنند و معمولا اندازه این نمونههای پزشکی از مقدار اصلی کمتر است و به این سبب روی قوطی اینگونه فرآوردههای دارویی عبارت «نمونه طبی، غیرقابل فروش» ذکر شده است. اگر یک قوطی آسپرین در بستهبندی تجارتی ۳۰ قرص داشته باشد در نمونههای پزشکی ۶ یا ۱۰ قرص دارد و همینطور شربتها و آمپولها از مقدار اصلی کمترند.
اما بعضی پزشکان با دریافت اشانتیونها، آنها را جمعآوری میکنند و در پایان هر ماه اشانتیونها را برای این مراکز دارویی میفرستند و آنان نیز هرگاه داروخانهای نیاز به آن دارو داشته باشد نمونههای پزشکی را با قیمت ارزانتری به آنها میفروشند و داروخانهها نیز این نمونهها را به مشتریان خود میدهند و اکثر اتفاق میافتد که داروهای اشانتیونی (با آنکه تعدادشان کمتر است) به بهای اصلی به بیماران به فروش میرسد. انجام این امر علاوه بر جنبه کمفروشی و گرانفروشی، اثر نامطلوب دیگری هم دارد و آن اینکه بهبود بیمار را به جهت نارسایی دارویی و عدم تامین «دوز» کافی به خطر میاندازد.
بیماران کمبضاعت
ما وقتی این موضوع را با یکی از متخصصین دارو در ایران در میان گذاشتیم او گفت: اگر فروش اشانتیون در ایران ممنوع شود، دو اثر خواهد داشت: نخست آنکه طبیب واقعا روی اثر دارو خوب فکر میکند و هنگام انتخاب بهترین و موثرترین محصول دارویی را برای بیمارانش انتخاب میکند. دیگر آنکه پزشک گهگاه برای درمان بیماری مریضهای کمبضاعت خود با استفاده از همین اشانتیونها، داروی مجانی میدهد و انجام این دو امر مهم اثر دیگری نیز به همراه دارد و آن اینکه هرگز این همه داروی بیفایده وارد ایران نمیشود و تنها داروهایی مورد استفاده قرار میگیرد که اثر دارد و طبیب نیز به خاطر دو هزار تومان فروش نمونههای پزشکی در ماه، در نسخه خود داروهای زیادی برای بیماران خود نمینویسد.
همین متخصص اضافه میکرد: بسیاری از انحرافات در امر پزشکی و اعمالی که باعث میشود بعضی از پزشکان ایرانی به فکر سودجویی بیشتر بیفتند از همین فروش اشانتیون داروها ناشی میشود.
بیتردید قصد آن در میان نیست که به جامعه شریف پزشکان اتهامی وارد آید، اما این موضوع فروش نمونههای پزشکی متاسفانه یک واقعیت مسلم است. البته در تهران پزشکان بسیاری هم هستند که نمونه داروهایی را که به مطب آنها فرستاده میشود، میان بیماران کمبضاعت خود توزیع میکنند اما بعضیها هم با فروش این نمونهها پول جداگانهای به دست میآورند و حتی سعی میکنند اجاره مطب خود را از این راه پرداخت کنند!
یکی از صاحبان مغازههای کوچه نور میگفت:
- داروفروشان این کوچه تنها با فروش داروهای اشانتیون سودجویی نمیکنند، بلکه گاهی نیز داروهای غیر قابل فروش و از تاریخ گذشته را به مشتریان و خریداران دارو میدهند که ناگفته معلوم است مصرف این داروها چه مضراتی خواهد داشت.
شاید داروفروشان مقصر نباشند، اما در پناه کار آنها، گروهی سودجو که مدتی شاگرد مغازه داروفروش بودهاند، دست به عملیات جنایتآمیزی هم میزنند. آنها از فروشندگان دورهگرد شیشههای خالی دارو را میخرند و آن را با مواد پزشکی بدون ضرر پر میکنند و بعد آنها را در جعبه قرار داده، به بهای کمتری توزیع میکنند... تاکنون چندین بار عواملی از این قبیل افراد، به وسیله ماموران دستگیر شده، تحویل مقامات قضایی گردیدهاند.
داروهای قاچاق نیز به وسیله عاملین مرکز توزیع میشود. قاچاق دارو به این طریق است که خریدار، اقلامی از داروهای پرمصرف در ایران را که در کشورهای همجوار مانند ترکیه و پاکستان به قیمت ارزانتری به فروش میرسد، با این توضیح که محصولات دارویی در این کشورها از لحاظ کیفیت دارویی در پستترین درجه است و بنابراین قیمت آن ارزانتر است به وسیله ایادی خود خریداری کرده و آنها را به وسیله این مراکز دارویی مخفیانه توزیع میکنند.
شکاف در میان داروفروشان
اشاره کردیم که در تهران چهارصد عمدهفروشی دارو وجود دارد و یک سندیکای داروخانههای تهران و ما این موضوع را به عنوان یک مشکل جامعه با محمدباقر صدیقی سرپرست سندیکای داروخانههای تهران در میان گذاشتیم. او گفت:
- وقتی قانون نظام صنفی به تصویب رسید و عمدهفروشان دارو تقاضای صدور پروانه کسبی کردند، موضوع در شورای عالی نظارت مطرح گردید و اعضای این شورا تصمیم گرفتند به منظور حمایت از صنف داروخانهها و برای آنکه دست واسطهها در امر توزیع دارو کوتاه شود امور این صنف یعنی عمدهفروشان دارو به سندیکای داروخانهها محول شود.
با این تصویبنامه فقط پنجاه عامل فروش دارو به سندیکای داروخانهها پیوستند و بقیه نیز برای آنکه شرایط صنفی را رعایت کرده باشند، برای خود کانونی درست کردند و به این طریق یعنی ایجاد شکاف در میان توزیعکنندگان دارو، نمیتوان از اجحاف و اشانتیونفروشی جلوگیری کرد. وقتی میتوان ضوابط و قوانینی به وجود آورد و برای توزیع دارو مسئولیت خواست که این نظامنامه صنفی رعایت گردد و یکصد تاجر واردکننده دارو و صاحب لابراتوار مطمئن باشند که با یک سندیکای اصولی و قانونی روبهرو هستند و به این طریق میتوان از هرج و مرج موجود جلوگیری کرد.