زندگی در خانه پدرزن، داماد جوان را ناچار به درخواست طلاق کرد

سارا و میثم تصمیم گرفته‌اند از هم جدا شوند. طلاق برای هر دوی آنها سخت است اما تصمیم خودشان را گرفته‌اند.

زندگی در خانه پدرزن، داماد جوان را ناچار به درخواست طلاق کرد

میثم از دلایل این جدایی می‌گوید:

*چه مدتی است با همسرت زندگی می‌کنی؟

ما پنج سال قبل با هم ازدواج کردیم.

*چطور با هم آشنا شدید؟

در یک اکیپ دوستانه با هم به سفر رفته بودیم. آنجا آشنا شدیم و مدتی با هم دوست بودیم و بعد ازدواج کردیم.

*همسرت را دوست داشتی؟

بله، دوست داشتم. اگر دوست نداشتم که با او ازدواج نمی‌کردم.

*بچه هم دارید؟

نه. تصمیم داشتیم بچه‌‌دار نشویم.

*اختلاف شما از کجا شروع شد؟

بعد از ازدواج، مدتی در طبقه بالای خانه پدری من زندگی کردیم اما سارا گفت دیگر نمی‌خواهد آنجا زندگی کند. من هم با وام و هزار قرض و بدهی پول جور کردم که خانه بگیریم. سارا گفت می‌خواهد نزدیک خانه مادرش باشد من قبول کردم و نزدیک خانه مادر او خانه‌ای گرفتیم. بعد گفت که می‌خواهد خانه مادرش زندگی کند باز هم قبول کردم و به زیرزمین خانه پدرزنم رفتیم و آنجا زندگی می‌کردیم اما هر روز اختلافات ما بیشتر می‌شد.

*چرا اختلافات شما بیشتر می‌شد؟

چون خانواده همسرم در زندگی من دخالت می‌کردند. مادر سارا کنترل زندگی ما را دستش گرفته بود و همین مساله من را اذیت می‌کرد.

*با همسرت درباره این موضوع صحبت کردی؟

بله. چند باری اعتراض کردم، حتی مدتی قهر کردم و در خانه پدرم می‌ماندم اما سارا حاضر نشد کوتاه بیاید و زندگی ما هر روز خراب‌تر شد.

*با خانواده همسرت صحبت کردی؟

سارا تنها فرزند آنهاست. من با آنها صحبت کردم اما حق را به خودشان می‌دهند.

*فکر می‌کنی راهی برای جدا نشدن وجود ندارد؟

من و سارا بسیار ناراحت هستیم، چون خودمان مشکل نداریم و دخالت دیگران زندگی ما را خراب کرده است اما من تحمل این زندگی را ندارم و می‌خواهم جدا شوم.

منبع: اعتمادآنلاین
شبکه‌های اجتماعی
دیدگاهتان را بنویسید

نظرات شما - 3
  • بینوا
    0

    با سلام و درود... اگر واقعاً همدیگر رو دوست دارید. باهم باشید وپشتیبان هم
    خونه ای اجاره کنید خوش و خرم زندگی کنید.. بقیه رو رو اجازه ندید حتی پدر و مادر خودتانرا. برا دخالت. موفق باشید باهم

  • ناشناس
    0

    اگر چه در افواه عمومی عرف شده که مادر شوهر در زندگی زوج دخالت میکنند اما در واقع مادر زن ها هستند که بسیار در زندگی زوج ها دخالت میکنند

    نظرات شما -
    • ناشناس
      0

      والا مادرشوهر من تا زنده بود نذاشت آب خوش از گلوی ما پایین بره بعد از رحلتش هم فقط افسردگی برام مونده به خاطر تلخی های گذشته دیگه هیچ ذوقی برای زندگی ندارم