۱۰ دروغ درباره واگذاری ایران خودرو به بخش خصوصی
در این گزارش 10 دروغ درمورد واگذاری ایران خودرو به بخش خصوصی لیست شده است.
در هفتههای گذشته، بحث واگذاری مدیریت ایرانخودرو به کنسرسیومی از بخش خصوصی، موضوع بحث رسانهها، صاحبنظران و کارشناسان بوده است. ناگفته پیداست تصمیمی که سهامداران ایرانخودرو در مجمع پیش روی آن برای مدیریت این غول صنعتی خواهند گرفت، نه تنها بر سرنوشت این شرکت که بر کل صنعت خودروسازی ایران اثرگذار است و میتواند وضعیت مسیر این صنعت را برای همیشه تغییر داده و آن را از بنبست تداوم انباشت زیان بیرون آورد.
با این حال بررسی محتوای رسانهها نشان میدهد که برخی رسانهها و کارشناسان، آگاهانه یا ناآگاهانه، در حال انتشار شایعاتی در قالب اخبار، گزارش و نظرات کارشناسی هستند که از پایه غلط و بیاساس است و در این میان به برخی شرکتها اتهاماتی واهی زده میشود. این شایعات گاهی آنقدر دور از ذهن هستند که باید آنها را به اصطلاح «افسانه محلی» نامید، زیرا آنقدر تکرار شدهاند که به نظر حقیقی میرسد، اما از اساس بیپایه هستند با این حال به صورت مداوم تکرار میشوند. در ادامه نگاهی به 10 روایت پرتکرار، جعلی و افسانهوار میاندازیم تا دریابیم چطور روایتهای خلاف واقع میتوانند با تکرار برای ما حقیقت جلوه کنند.
دروغ اول: قرار است در روزهای پیش رو، مالکیت ایرانخودرو به بخش خصوصی واگذار شود!
این روایت از اساس جعلی است. اگرچه دولت پس از انقلاب اسلامی، مالکیت شرکت ایرانخودرو به دولت واگذار شد، اما پس از ابلاغ اصل 44 قانون اساسی از سوی رهبر معظم انقلاب، مقرر شد برای افزایش سهم بخش خصوصی در اداره صنایع بزرگ، سهام دولت در این شرکتها، به صورت بلوکی و با روشهای مختلف به بخش خصوصی واگذار شود. در پی همین ابلاغ در پایان دهه 1380، بخش قابل توجهی از سهام ایرانخودرو به بخش خصوصی و خصولتی واگذار شد. در همین زمان کنسرسیومی از بخش خصوصی، شروع به خرید سهام کرد و هماکنون بیش از 30 درصد سهام ایرانخودرو را به صورت خرد یا بلوکی و در قالب مزایده در بازار سرمایه و بر اساس قوانین و بعضا حتی به بالاترین قیمت اعلامی در زمان خود خریداری کرده است. در وضعیت فعلی، دولت در قالب «سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران» کمتر از 6 درصد سهام ایرانخودرو را در اختیار دارد و هیچ انتقال مالکیت جدیدی رخ نداده است. در واقع آنچه محل بحث است، انتقال مدیریت است و نه انتقال مالکیت و در وضعیت فعلی، بیش از 94 درصد سهام شرکت ایرانخودرو در اختیار دولت نیست که بخواهد واگذار شود.
دروغ دوم: قرار است ایرانخودرو، به شرکت کروز واگذار شود!
این روایت نیز از اساس کذب است. شرکت کروز حتی یک سهم در شرکت ایرانخودرو نداشته است و ندارد و اساسا نیز این شرکت قصدی برای خرید سهم ایرانخودرو ندارد. مالکان 30 درصد سهام ایرانخودرو، کنسرسیومی از بخش خصوصی هستند که نام آنها مشخص و به صورت عمومی اعلام شده است و کروز هیچ نقش و سهمی در این میان ندارد.
دروغ سوم: کروز در ازای مطالبات انباشته خود از ایرانخودرو، سهام ایرانخودرو را خریده است!
این افسانه محلی از همه خندهدارتر است. گفتیم که شرکت کروز حتی یک سهم ایرانخودرو را هم در اختیار ندارد؛ اما فارغ از آن سهام ایرانخودرو، به صورت بلوکی بیش از یک دهه پیش به کنسرسیوم بخش خصوصی واگذار شده است؛ آن هم از طریق مزایده در بازار سرمایه. هر کسی که اندک اطلاعاتی در مورد قوانین معاملات در بازار سرمایه داشته باشد، میداند که برای خرید سهام در بازار سرمایه، باید پول نقد داشت و کسی نمیتواند در چنین معاملهای، با تهاتر بدهی اقدام کند! ضمن آنکه شرکت کروز هم اگر از ایرانخودرو مطالباتی داشته باشد، نمیتواند این مطالبات را به شرکتی دیگر واگذار کند و از اساس چنین کاری معقول و منطقی هم نیست. همان طور که گفتیم فروش سهام ایرانخودرو سالها پیش انجام شده است و به سالهای اخیر ربطی ندارد که بخواهد در ازای مطالبات معوق یک شرکت چنین معاملهای صورت بپذیرد.
دروغ چهارم: در جهان هیچ قطعهسازی سهامدار شرکت خودروسازی نیست!
برخلاف این افسانه محلی، اغلب شرکتهای قطعهسازی و خودروسازی، دارای سهامدار مشترک هستند یا یکی مالک آن دیگری است. واقعیت آن است که در جهان امروز و با ظهور بازیگران جدید در این صنعت، شرکتهای خودروسازی و قطعهسازی بزرگ، نیازمند سرمایهگذاری سنگین هستند. به همین منظور نهتنها سرمایهگذاران شرکتهای خودروسازی، به صورت مداوم در حال ائتلاف و تبادل سهام با یکدیگرند که این شرکتها، در حال ائتلاف با شرکتهای قطعهسازی بزرگ نیز هستند. برخی مثالهای شرکتهای قطعهسازی که خودروساز شدهاند یا سرمایهگذارانی که در هر دو بخش قطعهسازی و خودروسازی سرمایهگذاری کردهاند به این شرح است: 1- شرکت BYD یکی از بزرگترین خودروسازان جهان است. این شرکت در سال 1995 به عنوان یک قطعهساز تاسیس شد و دومین تولیدکننده بزرگ باتری خودرو در دنیاست. شرکت BYD با خرید شرکت خودروسازی «کین چوآن» در سال 2003، هماکنون در بین 10 تولیدکننده بزرگ جهان است و تبدیل به سومین شرکت پرارزش خودروسازی دنیا شده است. 2- کمپانی SOKON چین در سال 1986 به عنوان یک شرکت قطعهساز تاسیس و در سال 2005 وارد صنعت خودروسازی شد. 3- شرکت HUAWEI که یک شرکت تولیدکننده قطعات الکترونیکی است از سال 2019 تولید قطعات خودرو را آغاز کرد و تامینکننده قطعات شرکتهای خودروسازی «سرس، بایک، دانگفنگ، فولکسواگن، گک، چری، چانگان و کیا، بیوای دی و...» است و هماکنون در مشارکت با خودروسازی SERES در حال تولید و فروش خودرو است. 4- سرمایهگذاری همزمان آقای تویودا در خودروسازی تویوتا، لکسوس، هینو، دایهاتسو و قطعهسازیهای دنسو و آیسین (2 تا از بزرگترین قطعهسازان جهان). 5- سرمایهگذاری آقای چانگ در هیوندای، کیا و جنسیس همزمان با سرمایهگذاری در یکی از 10 شرکت بزرگ قطعهسازی جهان یعنی هیوندای موبیس.
دروغ پنجم: کنسرسیوم بخش خصوصی، باعث ضرردهی ایرانخودرو در سالهای اخیر است!
این سخن هم کاملا غیرواقعی است. در شرایط فعلی، کنسرسیوم بخش خصوصی از سال 1390 یک عضو هیاتمدیره و از سال 1401 تنها دو عضو هیاتمدیره آن هم غیرموظف را به عنوان نماینده در هیاتمدیره ایرانخودرو دارد. این بخش دولتی است که با تعیین 3 عضو و به دنبال آن انتخاب مدیرعامل، تمامی تصمیمات مدیریتی را اتخاذ میکند و مسوولیت این تصمیمات را برعهده دارد و نمیتوان مسوولیت زیان انباشته هنگفت فعلی را ناشی از ورود بخش خصوصی به سهامداری ایرانخودرو دانست.
دروغ ششم: حضور بخش خصوصی باعث تعارض منافع در اداره ایرانخودرو میشود!
در مورد تعارض منافع میان سهامداران و یک شرکت، قانون تجارت پیشبینیهای لازم را انجام داده و راهکارهایی دقیق برای پیشبینی تعارض منافع سهامداران و جلوگیری از وقوع آن در قوانین کشور طراحی شده است. در عین حال، راهکار جلوگیری از تضاد منافع میان بخش خصوصی و منافع عام شهروندان، نه ممانعت از حضور بخش خصوصی که نظارت دقیق و مطابق قانون نهادهای مسوول است. بدیهی است که در صورت وقوع هر گونه تخلف، وظیفه ذاتی دولت جلوگیری از بروز آن است و بهتر است دولت به وظیفه اصلی خود یعنی نظارت بر اجرای برنامهها و قوانین بالادستی بازگردد و از بنگاهداری دست بکشد.
دروغ هفتم: مدیریت ایرانخودرو به دست یک کنسرسیوم خصوصی، به معنای انحصار و ایجاد سود برای شرکت کروز است!
همان طور که چندین بار تاکید شد، شرکت کروز هیچ سهمی در ایرانخودرو ندارد. در نتیجه اداره این شرکت به دست هر شخص یا شرکتی باشد، لزوما به سود یا زیان شرکت کروز نخواهد بود. مهمتر اینکه هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد که کنسرسیوم بخش خصوصی بخواهد شرکتی که در آخرین فهرست صد شرکت پرفروش ایران، رتبه 8 را کسب کرده، به نفع یک شرکت دیگر متضرر شود و با کاهش ارزش سهام شرکت ایرانخودرو، دهها برابر بیشتر زیان ببیند. به طور حتم نفع کنسرسیوم بخش خصوصی، سوددهی هرچه بیشتر ایرانخودرو و فروش بیشتر آن و در عین حال کاهش چشمگیر هزینههای آن است، نه آنکه به دلایلی مثل گران خریدن کالا از شرکتی ثالث، از منافع مستقیم خود چشم بپوشد.
دروغ هشتم: زیان انباشته ایرانخودرو، ناشی از تعارض منافع است!
چنین تصوری هرگز واقعیت نداشته است. تاکنون هیچ سند حسابرسی شده از شرکت ایرانخودرو وجود نداشته است که تعارض منافع را حتی ادعا کند و هیچ اتهامی در این زمینه، در یک دادگاه صالحه «اثبات» نشده است. طبیعی است که سهامداران ایرانخودرو، هرگز تعارض منافع را نخواهند پذیرفت و به هیچ عنوان حاضر نیستند در برابر ضرر احتمالی ناشی از تعارض منافع سکوت کنند.
دروغ نهم: کروز اهلیت خرید ایرانخودرو را ندارد!
این عبارت نیز از سوی برخی نمایندگان و مسوولان در روزهای اخیر به کرات شنیده میشود. ذکر این نکته به صورت مجدد ضروری است که خرید سهام ایرانخودرو از سوی کنسرسیوم بخش خصوصی، مربوط به سالها پیش است و به طور حتم در این مورد، از سوی نهادهای نظارتی، بحث اهلیت خریداران در نظر گرفته شده است و بدون اثبات این اهلیت و قوانین مربوط به آن، بخش خصوصی قادر به خرید سهام نبود. مهمتر از آن اینکه اساسا شرکت کروز سهامدار ایرانخودرو نیست و در نتیجه اهلیت یا عدم اهلیت آن، بر واگذاری مدیریت شرکت ایرانخودرو به کنسرسیوم بخش خصوصی نباید اثری داشته باشد. نکته دیگر اینکه اگر کارآفرینان بخش خصوصی ایران، صلاحیت سهامداری شرکت ایرانخودرو را طی نزدیک به دو دهه داشتهاند و با زیان انباشته ناشی از مدیریت بخش دولتی همچنان پای کار ایستادهاند، به طور حتم اهلیت مدیریت اموال خود را نیز دارند و نمیتوان با چنین بهانهای، آنها را از حق قانونی، شرعی و بدیهی خود مبنی بر مدیریت شرکتی که مالک اکثریت سهام مدیریتی آن هستند، محروم کرد.
دروغ دهم: کنسرسیوم در مدیریت شرکت بهمن موفق نبوده است و در نتیجه در مدیریت شرکت ایرانخودرو نیز موفق نخواهد بود!
اولین نکته که باید متذکر شد اگرچه برخی اعضای کنسرسیوم خواهان مدیریت شرکت ایرانخودرو، در کنسرسیوم بخش خصوصی ادارهکننده گروه بهمن مشارکت دارند، اما این به معنای یکسانی کامل این دو کنسرسیوم نیست. با این حال و حتی با فرض یکسانی این دو کنسرسیوم، نمودارها و اعداد نشان میدهند که واگذاری سهام و مدیریت گروه خودروسازی بهمن به بخش خصوصی، اتفاقا یکی از موفقترین واگذاریها در ایران بوده است. نشانه موفقیت همین بس که طی دوره مدیریت کنسرسیوم بخش خصوصی، تعداد پرسنل این شرکت بیش از دو برابر شده و تولید آن 150 درصد افزایش یافته و در فهرست پر درآمدترین شرکتهای ایرانی، از رتبه 68 در سال 1394 و پیش از واگذاری به رتبه 33 در سال 1402 صعود کرده و اکنون با ایجاد تولید ماشینهای موفق و محبوب سبد محصولات خود را بسیار متنوع و جذاب کرده است و جزو شرکتهای موفق خودروسازی محسوب میشود.