آیا وامهای فرزندآوری، جمعیت را بیشتر کرده است؟
آیا وامهای فرزندآوری، جمعیت را بیشتر کرده است؟ بررسیها نشان میدهد یک نوزاد از زمانی که متولد میشود تا یکماهگی، بالاتر از عدد وام فرزندآوری هزینه دارد. خرید یک سیسمونی ساده حدود ۳۷ میلیون تومان، شیرخشک و پوشک، در عادیترین حالت ماهانه دو میلیون تومان میشود. به اینها باید هزینه بیمارستان و بارداری، مراجعه به پزشک، زایمان طبیعی یا سزارین و انتخاب بیمارستان خصوصی یا دولتی را هم باید اضافه کرد.

هر بار ویزیت پزشک زنان، حدود ۳۰۰ هزار تومان است، اگر نوزاد نارس باشد، زردی داشته باشد یا اینکه دوقلو و چندقلو باشد، هزینهها چند برابر میشود. هزینه قراردادن نوزاد در دستگاه برای رفع زردی، آنهم در بیمارستانهای دولتی شبی ۲۵۰ هزار تومان و در بیمارستان خصوصی شبی دومیلیونو ۵۰۰ هزار تومان است. در بهترین حالت اگر این بیمارستانها جا داشته باشند، در بیمارستان خصوصی حدود ۹۰ میلیون تومان و در بیمارستان دولتی ۹ میلیون تومان هزینه تولد نوزاد نارسی است که بعدها هم با هزاران مشکل ریزودرشت پوستی و تنفسی مواجه میشود.
وامهای فرزندآوری منجر به افزایش فرزند شده است؟
هفته گذشته دستورالعمل اجرائی وام فرزندآوری سال ۱۴۰۴ از سوی بانک مرکزی، در راستای اجرای ماده ۱۰ قانون حمایت از خانواده و جوانی جمعیت ابلاغ شد. براساس این، بانکها و مؤسسات اعتباری غیربانکی موظفاند از محل منابع قرضالحسنه پسانداز و جاری شبکه بانکی مطابق دستورالعمل مشخصشده به اعطای تسهیلات قرضالحسنه فرزندآوری اقدام کنند. با این حساب، این چهارمین سال پیاپی است که دولت تسهیلاتی در راستای افزایش جمعیت کشور و تشویق خانوادهها به فرزندآوری ارائه میدهد، اما آیا وامهای اینچنینی برای خانوادهها گرهگشا بوده است؟ «شرق» در این گزارش در پی یافتن پاسخ این پرسش است که وامهای چند ده میلیونی دولت تا کجا به انگیزهای برای فرزندآوری بدل شده است؟
آغاز تسهیلات مالی از دولت رئیسی
برای بررسی و تحلیل آورده حقیقی این وام نیاز است ابتدا نگاهی به آمارها بیندازیم. اینکه این ماجرا از چه زمانی شروع شده، مبالغ چقدر بوده و حالا به کجا رسیده؟ و وضعیت اقتصادی کشور در این سالها چطور بوده است؟ نخستین بار که وام فرزندآوری در ایران به شکل رسمی و تحت این عنوان پرداخت شد، مربوط به سال ۱۴۰۱ بود. این طرح در چارچوب سیاستهای افزایش جمعیت و حمایت از خانواده، با تصویب مجلس شورای اسلامی و ابلاغ بانک مرکزی اجرائی شد. مبلغ این وام برای فرزند اول ۲۰ میلیون تومان، فرزند دوم ۴۰ میلیون تومان، فرزند سوم ۶۰ میلیون تومان، فرزند چهارم ۸۰ میلیون تومان و برای فرزند پنجم به بعد صد میلیون تومان بود. در آن زمان، دلار حدود ۲۶ هزار تومان و نرخ تورم ۴۵.۸ درصد بود.
شرایط کلی دریافت وام هم به این ترتیب بود که متقاضیان تسهیلات باید یک ضامن معتبر یا سفته ارائه میدادند و بازپرداختش هم با نرخ سود چهار درصد، مطابق وامهای قرضالحسنه احتساب میشد. از آن سال تا امروز، این وام هرساله افزایش رقم حدود ۱۰ تا ۲۰ میلیونی برای هر فرزند داشت و از سال ۱۴۰۲ هم دوره تنفس ششماهه به شرایط بازپرداخت وام اضافه شد. طبق ابلاغیه بانک مرکزی، مبالغ وام برای امسال هم به این شرح است؛ ۴۴ میلیون برای فرزند اول، ۸۸ میلیون برای فرزند دوم، ۱۳۲ میلیون برای فرزند سوم، ۱۶۵ میلیون برای فرزند چهارم و ۲۲۰ میلیون تومان هم برای فرزند پنجم به بعد پرداخت میشود. این عددها هم در شرایطی به متقاضیان تسهیلات فرزندآوری داده میشود که همین حالا و در خلال مذاکرات بین ایران و آمریکا نرخ دلار بین صد تا ۸۵ هزار تومان در نوسان به سر میبرد و نرخ تورم هم در آخرین گزارشها مربوط به اسفندماه سال ۱۴۰۳، ۳۲.۵ درصد است.
۱۱ ماه است در صف انتظار وام فرزندآوری ماندهام
پس از گذشت چهار سال از آغاز ارائه این وام به خانوادهها، در حال حاضر یکی از مهمترین معضلات درباره دریافت این وام برای والدین، معطلیهای طولانی در صف دریافت تسهیلات است. براساس اخبار رسمی منتشرشده، بیشترین نسبت افراد در صف وام فرزندآوری مربوط به شش بانک شامل بانک مسکن، سپه، رسالت، پستبانک، رفاه و مهر ایران هستند. در بانک مسکن حدود ۶۸ درصد از متقاضیان در صف ماندهاند. در بانک سپه ۶۲ درصد از متقاضیان وام در صف هستند، این میزان در بانک رسالت و پستبانک ۶۱ درصد و در بانک رفاه و مهر ایران نیز به ترتیب ۵۸ و ۵۵ درصد است.
«نسیم»، مادری که خودش ۱۱ ماه میشود در صف انتظار دریافت وام فرزندآوری است، از روند طول و دراز و پردردسر دریافت این وام به «شرق» میگوید: «من از همان ابتدا که متوجه بارداری شدم، سراغ دریافت این وام رفتم. راستش را بخواهید میدانستم که چنین عددی گرهی از زندگی ما باز نخواهد کرد. فقط با خودم گفتم که وقتی این مبلغ داده شود، بهتر است که من هم آن را بگیرم. حالا ۱۱ ماه گذشته و هنوز در صف انتظارم». این مادر ۳۹ساله حالا دیگر حتی دنباله دریافت وامش را هم نمیگیرد: «راستش را بخواهید، پس از آمدن فرزندم آنقدر درگیر شدم که برایم پیگیری این وام و کارهایش شدنی نبود. مدتی همسرم پیگیری کرد، اما حالا دیگر جفتمان عطایش را به لقایش بخشیدیم. کمتر از ۵۰ میلیون وام هم نهایتا پول چند بسته شیرخشک و پوشک و چند مرتبه ویزیت دکتر پسر من میشود».
کل وام فرزندآوری بهسختی هزینه یک سیسمونی را میدهد
برای تحلیل اینکه عدد وام فرزندآوری تا چه اندازه میتواند در هزینههای والدین نقش ایفا کند، «شرق» به سراغ جمعآوری هزینههای اولیه تولد یک نوزاد رفت. هزینههای قیدشده در ادامه این گزارش در بازه زمانی که نوزاد به دنیا میآید تا یک ماه اول تولد اوست و ۹ ماه بارداری را در نظر نگرفته است؛ چراکه غالبا زمان ارائه وام به خانوادهها پس از تولد نوزادان خواهد بود. در نتیجه، هزینه ۹ ماه ابتدای بارداری که مربوط به معاینههای بارداری، سونوگرافیها و آزمایشهای مختلف است، خود پرونده مفصل دیگری را میطلبد. یکی از هزینههای ابتدایی مربوط به خرید سیسمونی و آمادهسازی اتاق نوزاد است.
البته خرید ملزومات سیسمونی میتواند تا صدها میلیون هم پیش برود، اما ما سراغ آن دسته از ملزوماتی رفتیم که طبقات متوسط رو به پایین جامعه توان خریدش را داشته باشند. سادهترین سیسمونی نوزاد شامل لوازم غذاخوری دو تا چهار میلیون، لوازم بهداشت و حمام دو تا پنج میلیون، لوازم حمل نوزاد حدود پنج میلیون، تخت و سرویس خواب ۱۰ تا ۱۵ میلیون و لباسهای ضروری چهار تا هشت میلیون است. در این فهرست به لوازم بهظاهر غیرضروری مانند اسباببازی و کتاب دیگر اشارهای نشده، تا اینجا هزینهها به ۳۰ میلیون تومان رسیده است که البته با وجود تورم، با سرعت بسیار بالایی رو به افزایش است.
بخش دوم هزینههای ضروری در یک ماه اول مربوط به قیمت پوشک و شیرخشک است. یک نوزاد به طور متوسط در یک ماه حدود سه بسته پوشک و هشت شیرخشک مصرف میکند که اگر باز هم قیمت متوسط این کالاهای ضروری را در نظر بگیریم، هزینه یک ماه آنها چیزی حدود دو میلیون تومان میشود. این عددها در حالی حساب شدهاند که در نظر بگیریم به هر خانوادهای با کد ملی ۱۰ عدد شیرخشک داده میشود که هر دو عدد آن ۱۹۰ هزار تومان خواهد بود. درباره پوشک هم باید گفت سادهترین نمونههای آن در همین سه ماه اخیر، افزایش قیمت تا صد هزار تومان را پشت سر گذاشتهاند. از سوی دیگر، موارد خاصی مانند حساسیت به پوشک یا شیرخشکهای معمولی در این عددها در نظر گرفته نشده است که اگر بخواهیم آن را هم در نظر بگیریم، هر بسته پوشک تا یک میلیون و هر بسته شیرخشک تا ۸۰۰ هزار تومان افزایش خواهند داشت.
اما سومین بخشی که هزینههای آنها حیاتی و ضروری به شمار میرود و از همان بدو تولد هم باید پرداخت شود، هزینه بیمارستان و بارداری است. البته این عدد با توجه به اینکه زایمان طبیعی باشد یا سزارین و مادر بیمه داشته باشد یا خیر و از سوی دیگر، بیمارستان خصوصی باشد یا دولتی، بسیار متغیر است. در نتیجه با گذر از این بخش سراغ هزینههای درمانی پس از زایمان میرویم که اگرچه آنهم بسیار نوسان دارد، اما میتواند چشمانداز مقبولی برای ترسیم وضع موجود ارائه دهد؛ از جمله سونوگرافی پس از زایمان مادر، ویزیتهای پزشک زنان و معاینه وزن و قد نوزاد. هزینه یک بار ویزیت برای مطب پزشک متخصص حدود ۳۰۰ هزار تومان برای خانوادهها برآورد میشود. حالا اگر نوزاد نارس باشد، زردی داشته باشد یا اینکه دوقلو و چندقلو باشد، این هزینهها به شکل صعودی نیز افزایش خواهند داشت.
به طور مثال، نوزاد نارس باید حدود ۲۰ تا ۳۰ روز در دستگاه NICU نگهداری شود که همه بیمارستانها هم مجهز به آن نیستند. هزینه قراردادن نوزاد در این دستگاهها در بیمارستانهای دولتی شبی ۲۵۰ هزار تومان و در بیمارستان خصوصی شبی دو میلیونو ۵۰۰ هزار تومان است. در بهترین حالت اگر این بیمارستانها جا داشته باشند، در بیمارستان خصوصی حدود ۹۰ میلیون تومان و در بیمارستان دولتی ۹ میلیون تومان هزینه تولد نوزاد نارسی است که بعدها هم با هزاران مشکل ریزودرشت پوستی و تنفسی مواجه خواهد شد. با همین نگاه ساده دریافتیم که هزینه یک نوزاد فقط برای اینکه به دنیا بیاید و یک ماه هم زندگی کند، از کل عدد وام فرزندآوری درصورتیکه نوزاد اول باشد، هم بیشتر است.
بزرگترکردن دایره کار کودک
نکته قابل توجه در تحلیل وام فرزندآوری آنجاست که بدانیم اغلب خانوادههای پایینتر از طبقه متوسط و در واقع با وضعیت اقتصادی ضعیف به سمت این وامها گرایش خواهند داشت. به همین دلیل هم شاید بهتر باشد ذرهبین را به سمت همین خانوادهها و این قشر از جامعه ببریم. بهترین راه دسترسی به این خانوادهها هم فعالان حوزه زنان و کودکان هستند که اغلب به شکل داوطلبانه در سازمانهای مردمنهاد و برای کاهش آسیبهای اجتماعی در آن مناطق کار میکنند. یکی از مددکارانی که در حوزه کودکان کار میکند و متمرکز بر محله دروازه غار تهران است، درباره اینکه خانوادهها در این منطقه از شهر تا چه اندازه به وامهای فرزندآوری اقبال نشان دادهاند به «شرق» میگوید: «وقتی خبر وام فرزندآوری اعلام شد، خیلی از خانوادههای ساکن حاشیه شهر از ما دراینباره سؤال میکردند. بهویژه اینکه وام خاصیت افزایشی هم داشت و به ترتیب برای بچههای دوم و سوم و چهارم بیشتر میشد، توجهشان را جلب کرده بود. این در حالی بود که این خانوادهها اغلب در دهکهای پایین بودند و همان بچههایی که داشتند هم در شرایط مساعدی به سر نمیبردند و خیلی از فرزندانشان سوءتغذیه داشتند. اما با خودشان فکر میکردند که وام را به زخم زندگی میزنیم و بچه جدید را هم سر کار میفرستیم. حداقل این وام به رهن خانه یا فلان بدهی کمک میکند».
نکته قابل توجه، اما اینکه، خیلی از همین افراد هم در عمل نمیتوانستند به وام برسند: «بسیاری از آنها در صف انتظارهای طولانیمدت میماندند که وقتی وام به دستشان میرسید با وجود تورم اساسا دیگر ارزشی نداشت. گروهی دیگر هم که مهاجر بودند و سراغ بانکهای شهرستان خودشان میرفتند، بخشی از وام را به ضامن میدادند و در نهایت اصلا میزان باقیمانده به کارشان نمیآمد و پولی دستشان را نمیگرفت. نتیجه این میشد که کودکی جدید به چرخه کار اضافه میشد و تمام آسیبهای حول محور کودکی را که سرپرست درستی ندارد و با فشار اقتصادی دست به گریبان است و از سن کم برای کسب درآمد وارد خیابان میشود، باید تحمل میکرد». این فعال حقوق کودک معتقد است تسهیلات اینچنینی اغلب چاره کار اقشار کمدرآمد نیستند: «اساسا کمکهای اینچنینی همچون وام و یارانه بهویژه در طبقات پایین جامعه نهتنها به هدف اصلی خود که ارتقای سطح کیفی زندگی افراد است دست نمییابد، بلکه علیه خود ظاهر میشود. چنین خانوادههایی غالبا خودشان به دستمزدهای روزانه عادت دارند؛ حالا یا با شغلهای روزمرد یا با تکدیگری».
فعال دیگری که در محله ملکآباد کرج با خانوادههای کمدرآمد در ارتباط است، اقبال خانوادههای آن منطقه به وام فرزندآوری را ناچیز میداند: «در میان تمام خانوادههایی که من با آنها ارتباط گرفتهام تا به حال حتی یک مورد ندیدم که با خودش بگوید چه عالی وام میدهند، پس بروم و بچهدار شوم. دستکم در میان خانوادههای ایرانی بههیچعنوان چنین رویکردی دیده نمیشود. حتی در میان ساکنان حاشیه شهر نیز خانوادهها با این مبالغ زیر بار بچهدارشدن نمیروند. مگر آنها که بچهدار شدهاند سراغ وام میروند تا حداقل پول بیمارستانشان را بدهند».
فشار مضاعف بازپرداخت وام
برای داشتن نگاهی جامعنگرتر، اما باید به نقاط دیگر ایران هم توجه کرد. مددکار دیگری که در سکونتگاههای غیررسمی تبریز فعالیت میکند، میزان وام را در مقابل تورم بیمعنا میداند: «واقعیت این است که افزایش این وام در مقابل تورم وحشتناک چندان چشمگیر نیست. هزینههای فرزندپروری از جمله خوراک، پوشاک، درمان، آموزش و حتی مسکن طی این مدت رشد شدیدی داشته؛ تا جایی که حتی قشر کارمند و متوسط هم زیر فشار هستند؛ بنابراین اگرچه ممکن است مبلغ وام در ظاهر دو برابر شده باشد، اما قدرت واقعی آن در تأمین نیازهای بچهها برای خانوادههای فقیر هیچ تأثیری ندارد. این وام ممکن است در کوتاهمدت کمککننده باشد، اما از آنجا که بازپرداخت هم دارد، بار اقتصادی مضاعفی به خانوادهها وارد میکند».
از طرف دیگر سازوکار این وامها بهگونهای است که بسیاری از خانوادهها عطایش را به لقایش میبخشند: «بهجز موضوع بازپرداخت، فهرست انتظار وام طولانی و شروط مربوط به ضامن و فیش حقوقی مواردی است که خانوادههای کمبضاعت از پس آن برنمیآیند. گاهی مجبور میشوند نیمی از وام را به ضامنشان بدهند که در این صورت دیگر هیچچیزی برای خودشان نمیماند». به گفته این فعال اجتماعی، با توجه به تجربهها و مشاهدات موجود، اصولا حمایت از اقشار فرودست باید بر پایه خدمات پایدار مثل آموزش رایگان، بهداشت و درمان در دسترس، بیمههای اجتماعی، مهارتآموزی و اشتغالزایی، تغذیه رایگان کودکان و حمایت از زنان سرپرست خانوار و ... باشد. در غیر این صورت مواردی مانند وام، بدهی جدید به این خانوادهها تحمیل میکند».
وام فرزندآوری در سیستان وبلوچستان داده نمیشود؟
یکی از فعالان حوزه کودک که در کرمانشاه حضور دارد، اما نظر نسبتا متفاوتی دارد. او معتقد است این وامها اثربخش بودهاند، اما زندگی مردم را تغییر چندانی ندادهاند: «به نظر میرسد پرداخت وام برای فرزندآوری در طبقات پایین جامعه مؤثر بوده باشد، اما نه به شکلی که زندگی آنها را دگرگون کند. ما حتی دیدیم که برخی از این خانوادهها وامشان را میفروشند، چراکه میخواهند سریع به پول نقد برسند». در استان سیستانوبلوچستان هم اظهارات متفاوتی مطرح میشود. برخی از فعالان میگویند به دلیل نرخ بالای فرزندآوری در این منطقه، اساسا این وام به مردم این استان داده نمیشود. عدهای دیگر، اما میگویند پرداختنکردن وام در این استان به دلیل تعداد بالای افراد بدون شناسنامه بوده است.
برای پرکردن چاله!
یکی از کارمندان بانکی که تسهیلات اینچنینی مثل وام ودیعه مسکن، ازدواج و فرزندآوری پرداخت میکنند، در گفتوگو با «شرق»، نوزاد را وسیله رسیدن به این وامها معرفی میکند: «وامگیرندهها از تمام طبقات به ما مراجعه میکنند، اما اغلب آنها متعلق به طبقات متوسط رو به پایین و بیشتر آنها برای شهرستانها هستند. البته تصور نکنید که آنها به دلیل عدد این وامها فرزند میآورند، بلکه فرزندآوری دستآویزی برای رسیدن به پول این وام است. من شاهد فروختهشدن وام فرزندآوری نبودم. چیزی که در وام ازدواج بارها و بارها دیدهایم این است که افراد ازدواج میکنند و وام ازدواج هم میگیرند، اما چند ماه بعد طلاق میگیرند. اما در مقابل خانوادههایی هستند که برای رسیدن به این پول فرزنددار میشوند و میگویند که با این پول میتوانیم چالهای پر کنیم: «یکبار زنی به شعبه ما مراجعه کرد که کودک دوسالهای همراهش بود. از او پرسیدیم که برای پسرش قرار است همبازی بیاورد؟ که در پاسخ گفت این بچه نوهام است، یعنی یک زن با داماد و نوه میخواست فقط برای این وام بچهدار شود».
تشویق به فرزندآوری منطق اقتصادی ندارد
کامران ندری، اقتصاددان و کارشناس امور بانکی، هم تأمین رفاه عمومی به جای ارائه تسهیلات اینچنینی را راهکار درست و اقتصادی برای کشور میداند و به «شرق» میگوید: «مهمترین مشوق خانوار به فرزندآوری، تأمین رفاه عمومی و زیرساختهای اقتصادی و تلاش برای رفع نابرابری و تبعیض است. در کشوری که نرخ تورم دورقمی است و در زمره یکی از کشورهای جهان با بیشترین نرخ تورم است، افزایش تعداد فرزندان یک خانواده با منطق اقتصادی همخوانی ندارد؛ کافی است به نرخ اجاره مسکن، هزینه خوردوخوراک، هزینه آموزش، وضعیت بازار کار و سایر شاخصهای اقتصادی نگاهی بیندازیم تا متوجه شویم پرداخت تسهیلات بانکی نمیتواند راهحل مناسبی برای تشویق مردم به افزایش جمعیت باشد».
او ناترازی منابع و مصارف بانکی را بحرانی میداند که میتواند تسهیلات فرزندآوری را حتی به ابزاری علیه خودش بدل کند: «گذشته از این، یکی از چالشهای بزرگ اقتصاد کشور ناترازی منابع و مصارف بانکی است که یکی از نتایج فشار دولت به بانکها برای پرداخت تسهیلات دستوری با نرخ سود پایین است. به همین دلیل سیاستی هم که دولت برای تشویق به فرزندآوری در پیش گرفته، میتواند کارکرد معکوس داشته باشد و با فشار به منابع بانکی باعث تورم بیشتر و کاهش رفاه شود و در نتیجه خانوار ریسک فرزندآوری را بالا ببینند».
این اقتصاددان در ادامه توضیح میدهد: «علاوه بر این موضوع، پرداخت تسهیلات فرزندآوری با نرخ سود پایین، دستدرازی دولت به جیب مردم است؛ یعنی اینکه دولت حق ندارد برای سپردههای مردم در بانکها تصمیمگیری کند و آنها را با نرخ سود پایین در اختیار عده دیگری قرار دهد. این مسئله علاوه بر تشدید ناترازی منابع و مصارف بانکی، زمینهساز فساد است». عدد پایین وام، نرخ بالای تورم، وضعیت نابهسامان اشتغال در کشور، هزینههای بالای مرتبط به حوزه درمان و پزشکی، نداشتن چشماندازی شفاف و روشن نسبت به آینده و حتی افزایش آمار افسردگی و ناامیدی در جامعه، همه از مواردی است که تسهیلات فرزندآوری را در دورترین نقطه از هدف غایی خود که همان افزایش جمعیت است قرار میدهد.
بله زاد و ولد افغانها و عشایر و برخی روستائیان را در ایران زیاد کرده است.
کسی مگه مریض باشه باشند رغاز وام یا خود رو بچه درست کنه این بحث ها تصمیمات ابکی بدون پشتوانه کارشناسی است وقتی طرف میبنه اینده مبهم تاریکی درانتظارش هست گناه بچه را به به گردن نمیگیره