انتقاد کیهان از سریال پایتخت: چرا در سریال به نقی «حاجی» میگویند؛ بیحیایی و پاسور بازی ترویج شد
روزنامه کیهان نوشت: نوروز ۱۴۰۴ بار دیگر سریال پایتخت بر آنتن صداوسیما خود را نشان داد. این سریال در فصل هفتم هم اشاراتی سیاسی-اجتماعی درباره اتفاقات روز داشت.

پایتخت در فصل جدید خود زیباییهای بصری داشته مناظر دلپذیری از طبیعت شمال نشان داد. با تمرکز بر پل باستانی، کوشید اهمیت سرمایههای معماری کشور را نشان دهد.
در این فصل، از لهجه اصفهانی استفاده شد و مشکلات ورزشکاران قهرمان به تصویر کشیده شد. قهرمانانی که به دلیل سیاست نامتوازن وزارت ورزش نسبت به ورزشهای غیرفوتبال، زحمات خود را بر باد رفته میبینند. تعمیق این نکات میتوانست فصل جدید این سریال را به موفقیت برساند ولی سریال هدف دیگری را دنبال کرد. تصویر مطلوب از یک طلبه و تاکید بر اهمیت خانواده از نکات قوت سریال است.
«حاج» نقی معمولی به عنوان پدر خانواده بر صندلی خاصی که نشان از قدرت و سیطرۀ خاص او دارد نشسته و به همه دستور میدهد ولی گوش شنوایی ندارد و دچار ثقل سامعه است. البته در ادامه شنوایی خود را بازمییابد، اما به دروغ خود را ناشنوا معرفی میکند تا زمین رایگان دریافت کند. در ادامه سریال نیز با طرح قضیه «مهلا» بر دروغگویی حاجنقی بیش از پیش تأکید میشود.
حاجنقی فردی بد دل است که نسبت به رفتوآمدهای دختران خود در دانشگاه و محل کار حساسیت بیمارگونهای دارد. سریال میکوشد غیرت پدر به دختران خود را نوعی بیماری روانی معرفی کند تا جایی که هما (همسر حاجنقی) برای درمان این معضل به سراغ روانپزشک میرود. رفتار این پدر در مراقبت از خانواده و دختران خود کاملا غیرمنطقی و بیمارگونه است. همه افراد از رفتارهای نامتعارف نقی میترسند.
حاجنقی که بارها بر کلمۀ «حاجی» در سریال تأکید میشود تا کنایهای به افراد مذهبی باشد، دچار عقدۀ محبت نیز هست. تا جایی که حتی نسبت به سالار (فرزندخوانده خود) حسادت میورزد و تلاش دارد در جلب محبت همسرش با سالار رقابت کند.
شاید سریال قصد دارد افراد مذهبی را به انواع اخلاق ناپسند معرفی کند. با این وصف حاجنقی (پدر) فردی دروغگو، حسود، فریبکار، نابهنجار و... است! همچنین روانشناس سریال- که شبیه یک فرد روانشناس دینمدار گریم شده است- حین گفتوگو با مراجعهکننده خود، از بیسکویتهای روی میزش به مثابه ورقهای پاسور استفاده میکند!
در «پایتخت ۷» بازیها بسیار ضعیف است و فقر فیلمنامه مشهود است. شوخیهای مبتذل بر سر دستشویی رفتن، دستمایه نویسنده شده است؛ در یکی از صحنهها مهمانها یکجا جمع شده و منتظرند تا زن ارسطو از حمام خارج شود که نوعی حیا زدایی است.
برای جذب مخاطب بیشتر توهین بی حرمتی وبی ادبی در این سریال بخوبی نشان داده می شود وبرخی کفتار ناشایست بازیگران الکوی افراد درجامعه شده حیف نیست بجای هزینه کردن به این سریال می توانستند بهترین سریال های تاریخی وخانوادکی تولید می شد .
حناب حائری برنامه های سیما که نمی تونه برای مخاطبین خاصی باشه که فقط شامل سلایق خاص و خانوادگی و تاریخی و مصاحبه و خبری باشه به همین شکل هم کلی ریزش مخاطب داشته در ضمن هر فیلم و سریالی برای گروهای خاصی از جامعه تهیه میشه مثل خیلی از برنامه های پزشکی و یا روانشناسی و برنامه های کارشناسی زناشویی و غیره و قرار نیست که همه خانواده برای دیدن همه برنامه ها در کنار هم نظارگر ان باشند بهرحال بمرور زمان میزان ظرفیت افراد جامعه بالا میره و پخش فیلم و سریالها هم چندان تاثیری نداره
توی قسمتهای قبل ایشون به حج مشرف شدند و به کسی که به این سفر معنوی میره میگن حاجی . دوزاریت افتاد ، حج بری میشی حاجی
شاید عده ای تصور میکنند که با مشرف شدن به حج قدیس میشوند و همه ادمها بکل پوست می ندازند
زیاد بیراه هم نبود
کیهانچی های نخود هر آش فقط به این گیر نداده بودند!
همان طوری که به حسین شریعتمداری میگویند حاجی آقا
چهره مطلوب ازروحانی که بخاطرش میلیاردی گرفتن خیلی تاثیرگذاربودودرباره صدیقی وخلخالی و.....اشتباه فکرمیکردیم حتی درصحنه ای که طلبه ازگرفتن کارت ارسطوبرای خریدصبحانه که خودش هم نخوردامتناع کردطالب شده به طلاب طلا بدم
سلام و عرض ادب
تفسیر مناسبی نبود زیرا در بسیاری از موارد نقی بعنوان یک فرد زحمت کش که نه تنها خانواده خود را تامین می نمود ولی نقش اساسی در حمایت از دو خواهر زاده و خواهر خود داشته و همچنین با تمام وجود از بهبود مرحوم پرستاری می کرده و تا آخر عمرش او را تیمار می نموده است . نقی معمولی اتفاقا در این سریال بسیار منطقی تر از گذشته بوده و حمایت های او نقش منطقی تر بخود گرفته و تعصبات وی کمرنگ تر شده بود . اتفاقا تعصب وی خیلی رنگ و بوی مذهبی ندارد و بیشتر حالت نگرانی از اتفاقات بعدی و احساس مسئولیت پذیری وی دارد ، ضمن اینکه این خاصیت هر مردی است که چچنانچه در خانواده خود تقلیل موقعیت یابد و جایگاهش دیده نشود از خود واکنش نشان دهد . و در آخر ابهت مرد در خانه می بایست همیشه وجود داشته باشد اما به صورت منطقی و چنانچه این ابهت و مدیریت ذاتی در محور خانوادهع گنجانده نشود اتفاقات خوبی در جامعه نمی افتد .
دنبال زیر بغل مار بودن مصداقش میشه همین!عوض تشکرتونه...مگه حاجی بودن یعنی تارک دنیا شدن؟مگه دل نداره باخانوادش بازی کنه؟!دنبال چی هستید شماها؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!