مهسا در پیکان عروس وحید شد!

مهسا، زن ۲۰ساله با حضور در اتاق بازپرس گفت: 17 ساله بودکه در مسیر مدرسه با وحید، پسر پیکان سوار آشنا شدم، او هر روز به بهانه های مختلف سر راه من قرار می گرفت و به من ابراز علاقه می کرد.

وی ادامه داد: مدتی بعد وحید به خواستگاری ام آمد، اما پدرم پس از تحقیق کوتاهی که درباره او و خانواده اش انجام داد با ازدواج ما مخالفت کرد. از آنجایی که مطمئن بودم پدرم تحت هیچ شرایطی ازدواج من با وحید را نمی پذیرد تصمیم گرفتیم در همان پیکان با یکدیگر ارتباط جنسی برقرار کنیم تا به این صورت پدرم را تحت عمل انجام شده قرار دهیم.

مهسا گفت: پدرم که دیگر چاره ای نداشت با ازدواج ما موافقت کرد. هنوز ۲ ماه از نامزدی ما نگذشته بود که فهمیدم وحید اعتیاد شدیدی به قرص های روانگردان و مواد مخدر دارد و مدتی بعد مجبور شدم تا از او جدا شوم. همه مرا مطلقه می خواندند و با نیش و کنایه هایشان آزارم می دادند تا این که حامد به خواستگاری ام آمد. او همسرش را طلاق داده بود و با دختر ۴ ساله اش زندگی می کرد .

این زن ادامه داد: این بار نیز پدرم با این ازدواج مخالفت کرد، اما من بدون تحقیق کافی صیغه حامد شدم، حامد نیز فرق چندانی با وحید نداشت و صرفا از من استفاده ابزاری می کرد، به همین دلیل پس از مدتی به اجبار حامد مجبور شدم تا از او نیز جدا شوم.

مهسا گفت: دیگر روی بازگشتن به خانه پدری را نداشتم تا اینکه با زن مطلقه ای به نام مهشید آشنا شدم، او به من پیشنهاد داد تا در ازای پرداخت پول صیغه مردان شوم. پس از مدتی درآمد خوبی از این کار بدست آوردم اما در یکی از روزها پلیس وارد خانه خاله مهشید شد و همه ما را دستگیر کرد.

بنابراین گزارش این زن به بازداشتگاه منتقل شد.

728