نامهای به آخرین پوشکم!
هنوز سیزده ماهم تمام نشده که باید از تو خداحافظی کنم...بابا جان اصلا هنوز اسفنگترهایم ارادی نشده و خودش هروقت میخواهد کارش را میکند. همین الانش هم که مامان چهار پنج تا بسته پوشک توی کمددیواری احتکار کرده روزی کلا دوبار عوضم میکنند. از طرفی هم نگرانم مامان را دستگیر کنند و پوشکهایم را امحاء.
امروز شبکه شیش داشت میگفت که نمایندگان مردم در خانه ملت میگفتند در تأمین پوشک مشکلی نداریم. کاش بابا هم نماینده مردم در خانه ملت بود و در تأمین پوشک مشکلی نداشت تا به این زودی مرا از تو جدا نکنند.
پوشکم درهمه تنگناهای زندگی همراهم بودی، حالآنکه الان خودت به یک تنگنای مدیریتی تبدیل شدی...
شاید وقتی این نامه را میخوانی مامان من را توی دستشویی سرپا گرفته باشد و هی بگوید "زور بزن مامان"، ولی بدان هیچ زوری جای خالی تو را برایم پر نخواهد کرد...
دوستدار تو؛ نینیای که هنوز نمیتواند خودش را نگه دارد.
منبع: طنزیم
15