مهریه عجیب مهشید رامین را متعجب کرد / این عروس چاه می خواهد!
عروس جوان مهریهاش را چند حلقه چاه قنات آب قرار داد برای آنکه همیشه محصولات زمین کشاورزیشان پر بار و سفرهاش پربرکت باشد.
مهشید و رامین عروس و داماد اهل روستا بودند. داماد از دوران نوجوانی دل به دختر روستایی بسته بود و حالا در جوانی به خواستگاریاش رفته بود و میخواست در کنارش زندگی کند.
پسر به خاطر عشق و محبتی که به دختر داشت میگفت:
ـ برای آنکه تو راضی باشی حاضرم سهم زمینی را که از پدرم به من ارث رسیده و تمام داراییام را بفروشم و هر جا که تو بخواهی در کنارت زندگی کنم.
همه به دهان عروس خیره شده بودند. یکی از نزدیکان عروس آرام گفت:
ـ این بهترین فرصت است که بتوانی در شهر و امکانات زیاد زندگی کنی. تا کی میخواهی در روستا زندگی کنی و با مشکلات کنار بیایی و سختی بکشی.
عروس چند لحظهای سکوت کرد و پس از آن گفت:
ـ شاید هر کسی بخواهد که پس از ازدواج یکباره زندگیاش را تغییر دهد، بخواهد که شرایطاش خیلی عوض شود. اما من به مساله دیگری فکر میکنم و دلم میخواهد که همسر آیندهام در آن با من هم عقیده و همراه باشد.
داماد با تعجب گفت:
ـ هرچه که بخواهی من انجام میدهم و برای انجام آن هیچ مشکلی ندارم. دوست دارم در زندگی مشترک رضایت تو را کسب کنم و میدانم که این گونه خداوند نیز از من راضی و خشنود خواهد بود.
عروس در این زمان گفت:
ـ میخواهم در روستا بمانم. دوست دارم زمین و محل زندگیام را حفظ و آباد کنم. دوست دارم فرزندانمان را در آرامش و زمینی سرسبز به دنیا آوریم. به همین دلیل شرط ازدواجم با تو این است که چند حلقه چاه قنات آب در روستا حفر کنی.
رامین با پذیرفتن این شرط مهشید را به عقد خود درآورد و زندگی مشترک خود را آغاز کردند.
منبع: رکنا
15