«مهناز افشار» راز به دنيا آمدن فرزندش در آلمان را افشا کرد
ليانا بزرگترين نقطه قوت و نقطه ضعف زندگي من است؛ من به خاطر دخترم ميتوانم پوسته زمين را بشکافم و از طرف ديگر به خاطر او آن قدر شکننده هستم که به دليل يک زخم روي صورت او فرو ميريزم.
با مهناز افشار يک گفتگوي کوتاه داشتيم و او هم به بهانه کودکان کار رو به روي ما نشست و از زندگي مادرانهاي گفت که «ليانا» براي او به ارمغان آورده است. در ادامه اين گفتگو را به نقل از مجله ايدهآل ميخوانيد:
مادر شدن چه حسي دارد؟
ليانا بزرگترين نقطه قوت و نقطه ضعف زندگي من است؛ من به خاطر دخترم ميتوانم پوسته زمين را بشکافم و از طرف ديگر به خاطر او آن قدر شکننده هستم که به دليل يک زخم روي صورت او فرو ميريزم. من معتقدم اگر کسي اين احساس را نداشته باشد، نميتواند مادر شود. من اين حس را فقط براي ليانا ندارم، بلکه نسبت به همه بچهها اين حس را دارم.
آيا همين حس قوي باعث شده که فعاليتهاي اجتماعي پررنگي در اين زمينه داشته باشيد؟
من حتي قبل از اينکه بازيگري را به شکل حرفهاي شروع کنم، اين مسئله برايم بسيار مهم بود. بايد بگويم اين طوري بزرگ شدم که فقط خودم و خانواده ام را نميبينم و اقوام و همسايهها و تي آدمهاي دورتر هم برايم مهم هستند. حتي قبل از به دنيا آمدن ليانا هم موضوع کودکان کار خيلي برايم اهميت داشت و پيگير اين مسائل بودم؛ اما با به دنيا آمدن ليانا اين حس در من شدت گرفت. با ديدن و شنيدن صحنهها و مسائل مربوط به کودکان بدسرپرست درد ميکشم. ما يادمان ميرود که مهمه ما روزي يک کودک معصوم بوده ايم. هر آدم بدي که در جهان وجود دارد، روزي يک کودک بي گناه بود که شايد در زمان مناسب، عشق و محبت لازم را دريافت نکرد.
به نظر من کودکي که با خشونت بزرگ شود، در آينده در هر لباس و مقامي که باشد، نميتواند زندگي اجتماعي نرمالي داشته باشد و اين مهمترين چيزي است که ميتوانيم به کودکان مان انتقال دهيم. تمام تمرکز من براي تصويب لايحهاي براي حفظ امنيت کودکان در مقابل خشونت است.
اگر قرار باشد شما قانوني را به اجرا برسانيد که همه بايد آن را رعايت کنند، چه قانوني است؟
قانوني که کودک آزاري و سو استفاده از کودکان به اين شکل عادي جلوه داده نشود. يعني اگر من در خيابان با صحنهاي مواجه شوم که مادر يا پدري در حال کتک زدن کودکش باشد، وقتي با اعتراض من رو به رو ميشود، نگويد به شما ربطي ندارد و بچه خودم است.
بايد قانوني ابشد که بتواند جلوي تکرار اين اتفاقات را بگيرد. واقعيت اين است که ما مالک کودکان خود نيستيم و در عوض همه ما نسبت به آنها وظيفه داريم و بايد مراقب آنها باشيم.
اگر يک زمين و امکاناتي به شما داده شود و بگويند هر کاري که دلتان ميخواهد انجام دهيد. چه ميسازيد؟
اگر چنين اتفاقي بيفتد، در يکي از مناطق تهران ، يک کارخانه بزرگ اسباب بازي تاسيس ميکنم و همه کودکاني را که در شهر مشغول تکدي گري هستند يا کودکان خياباني محسوب ميشوند، به آنجا ميبرم تا از بازي کردن لذت ببرند.
از ميان کشورهايي که به آن سفر کرده ايد، کدام يک برايتان جذابتر بوده؟
محل تولد و تحصيل همسر من آلمان است؛ هنگامي که اين کشور و فرهنگش را به طور جدي تجربه کردم، به شدت برايم جذاب بود. قانون و رفتار مردم آلمان را خيلي دوست دارم؛ به دليل احترامي که مردم به قانون ميگذارند و احترامي که قانون به مردم ميگذارد. قانون به شکلي تعريف شده که افراد از قانون طلبکارهستند و قانون در هر شرايطي بايد پاسخگو باشد. مصر و هندوستان را هم خيلي دوست دارم که ببينم.
ليانا هم آلمان به دنيا آمده است؟
بله، پدرش متولد آلمان است و تصميم گرفتيم که ليانا هم همانجا به دنيا بيايد.
احساس شما نسبت به ليانا باعث ميشود اين تصور به وجود بيايد که شما دوست داريد دخترتان را در پر قو بزرگ کنيد؛ اما از طرف ديگر شما ميگوييد که دوست دارم فرزندم تجربه کند و دنيا را لمس کند.
من خودم در پر قو بزرگ نشدم و هميشه خانواده به من اين اجازه را داده تا همه چيز را واقعي و طبيعي تجربه کنم. مثلا در خانه مادرم، هنگام غذا خوردنروي زمين مينشستيم و خبري از ميز مجلل نبود.
در مورد ليانا هم همين حس را دارم که اگر قرار باشد همه چيز را کنترل شده و در پر قو تجربه کند، صدمه خواهد ديد. الان ليانا پا به پاي بچههاي مهد بازي و همه چيز را تجربه ميکند. حتي در مورد خريد و برآورده کردن خواسته هايش هم همين تصور را دارم؛ چون معلوم نيست که فردا در جامعه تمام خواسته هايش برآورده شود. من نميتوانم فضايي را براي او به وجود بياورم که تصور کند هميشه همه چيز بايد کامل و قابل دسترسي باشد.
منبع: آخرین خبر
10