ازدواج در ۱۳سالگی به خیانت مرگبار منجر شد
13سالگی ازدواج کردم چیزی از زندگی نمیدانستم. همسرم با اینکه در این سالها صاحب دو فرزند بودیم؛ بهشدت با من بدرفتار بود اما قبول نمیکرد طلاقم بدهد و میگفت: باید تا پایان عمرت با من بمانی از ماجرای قتل خبر نداشتم.

به گزارش مشهد فوری ، من ۱۳سالگی ازدواج کردم. شوهرم هم ۱۴ سالش بود. من چیزی از زندگی نمیدانستم. رابطه من و شوهرم بد بود. او به من بیتوجهی میکرد و خیلی بداخلاقی و بدرفتاری میکرد. با اینکه در این سالها صاحب دو فرزند بودیم؛ اما بهشدت با من بدرفتار بود. گفتم طلاقم بده، قبول نمیکرد و میگفت: باید تا پایان عمرت با من بمانی. من از ماجرای قتل خبر نداشتم.
زن جوان که متهم است با مردی رابطه برقرار کرده که منجر به قتل شوهرش شده، در جلسه بازپرسی توضیح داد چطور در کودکی با همسرش که او نیز کودک بوده، ازدواج کرده و زندگی پرتنشی داشتهاند که منجر به قتل شده است.
به گزارش شرق، این پرونده دی سال گذشته به جریان افتاد و مأموران جسد سوخته مردی را اطراف شهر مشهد پیدا کردند. به دلیل شدت سوختگی چیز زیادی از جسد مشخص نبود. مأموران چند روز بعد متوجه شدند به پلیس گزارش شده مردی حدودا ۳۷ساله مدتی است از خانه خارج شده و دیگر برنگشته است. وقتی مشخصات جسد سوخته را با مشخصات مرد گمشده تطابق دادند، معلوم شد جسد متعلق به مرد گمشده به نام سعید است.
بررسیهای بیشتر نشان داد همزمان با گمشدن سعید همسر ۳۶سالهاش به نام رؤیا هم ناپدید شده است؛ اما این همه راز این پرونده نبود. کارآگاهان پی بردند رؤیا از مدتی قبل با مردی حدودا ۲۴ساله رابطه داشته و آن مرد جوان به نام مازیار نیز مفقود شده است. با ردیابیهای انجامگرفته مازیار و رؤیا که در تهران در یک خانه با هم زندگی میکردند، شناسایی و بازداشت شدند.
مازیار در بازجوییها به قتل سعید اعتراف کرد و گفت: من با رؤیا زمانی آشنا شدم که با همسر و فرزندانش به شمال آمده بود. من به آنها خانهای اجاره دادم و اینطور با رؤیا آشنا شدم. با هم تلفنی ارتباط داشتیم. بعد از مدتی او را گم کردم؛ اما بالاخره او را در اینستاگرام پیدا کردم و بعد از کمی صحبت متوجه شدم با همسرش اختلاف دارد. مدتی که از ارتباط ما گذشت، رؤیا تصمیم گرفت از شوهرش جدا شود؛ اما سعید او را طلاق نمیداد. من به بهانه اینکه میخواهم دلار بخرم، سراغ سعید رفتم؛ چون میدانستم سعید در کار دلار است؛ بهاینترتیب با او در یک رستوران قرار گذاشتم و بعد به بهانه اینکه گنج پیدا کردهام، او را به بیابانهای اطراف مشهد کشاندم و با ضربه چاقو کشتم و جسدش را آتش زدم.
در ادامه بازجوییها از رؤیا پرسش شد و گفت: من ۱۳سالگی ازدواج کردم. شوهرم هم ۱۴ سالش بود. من چیزی از زندگی نمیدانستم. رابطه من و شوهرم بد بود. او به من بیتوجهی میکرد و خیلی بداخلاقی و بدرفتاری میکرد. با اینکه در این سالها صاحب دو فرزند بودیم؛ اما بهشدت با من بدرفتار بود. گفتم طلاقم بده، قبول نمیکرد و میگفت: باید تا پایان عمرت با من بمانی. من از ماجرای قتل خبر نداشتم. یک روز مازیار به من زنگ زد و گفت: شوهرم را کشته و دیگر میتوانیم با هم باشیم. من هم بچهها را رها کردم و با مازیار به تهران آمدم. مازیار در یک رستوران کار میکرد. خانهای اجاره کرده بودیم و زندگی میکردیم تا اینکه دستگیر شدیم.
بعد از پایان بازجوییهای ابتدایی در شعبه ۸ دادسرای جنایی تهران پرونده با توجه به اینکه قتل در مشهد رخ داده بود، به آنجا ارجاع داده شد.
منبع: فرارو
2222