اتفاقات عجیب و باورنکردنی که کاملا واقعی هستند!
تاریخ پر از اتفاقات مختلف است و برخی از آنها آنقدر خنده دار و عجیب هستند که به نظر میرسد قسمتی از یک فیلم یا کارتون باشند. مثلا در قرن ۱۵ تا ۱۹، اروپاییان مومیاییها را میخریدند تا از آن دارو درست کنند.
۱۵۰ سال پیش، مهندسان کل شیکاگو را با همه ساختمانها و خیابان هایش چندین سانتیمتر بالاتر بردند. در این مطلب با لحظات تاریخی عجیبی آشنا میشوید که متعجبتان میکند.
میمونی که به طور رسمی برای راه آهن کار میکرد
در دهه ۱۸۸۰، در آفریقای جنوبی، میمونی به نام جک به عنوان دستیار با جیمز، متصدی علائم راه آهن کار میکرد. هر دو پای جیمز قطع شده بود بنابراین به جک یاد داد به او کمک کند. یک بار، مسافران گزارش دادند که ایستگاه توسط میمون اداره میشود. بازرسی رسمی انجام شد، اما مسئولین مطمئن شدند که میمون صلاحیت کافی برای کارمند رسمی شدن را دارد. حقوق او ۲۰ سنت در روز بود. جک طی ۹ سال خدمتش، هرگز اشتباه نکرد.
در مصر، میتوانستید راحت یک مومیایی بخرید
دانشمند و طبیب ابن سینا در قرن یازدهم درمان برخی بیماریها را با کمک «mumijo» توضیح میدهد. کسی که آثار علمی او را ترجمه کرد یک اشتباه کرد. طبق ترجمه او مومیاییها خواص درمانی دارند. بنابراین در قرن پانزدهم، مصر شروع به فروش جسدهای مومیایی شده کرد. اروپاییان مومیاییها را میخریدند، آن را پودر میکردند و به عنوان دارو و رنگ قهوهای استفاده میکردند. این کار تا قرن بیستم ادامه داشت، یعنی زمانی که رسانههای جمعی اروپا از افسانه جسد فرعونها پرده برداشتند.
طولانیترین کنسرت جهان هنوز ادامه دارد
در سال ۲۰۰۱، در کلیسای سنت بورچارد سابق در آلمان، قطعه موسیقی «As Slow As Possible» اثر جان کیج آغاز شد. نسخه اصلی ۲۰ دقیقه طول میکشد، اما طرفداران این آهنگساز تصمیم گرفتند آن را ۶۳۹ سال ادامه دهند. آکوردها هر چند سال تغییر میکنند و قطعه قرار است در سال ۲۶۴۰ به پایان برسد. این قطعه موسیقی طولانیترین کنسرت تاریخ جهان است.
یک جنگجوی ژاپنی ۳۰ سال تسلیم نشد، چون فکر میکرد جنگ جهانی دوم هنوز به پایان نرسیده
در سال ۱۹۴۵ افسر ژاپنی «هیرو اونودا» که در جنگ جهانی دوم در جنگل فیلیپین شرکت کرده بود، پیامی دریافت کرد که جنگ به پایان رسیده است. اونودا فکر کرد این توطئه دشمن است و همراه با سه سربازش به مبارزه با آمریکا ادامه داد. دو سرباز به خانه بازگشتند، یک نفر کشته شد و هیرو به تنهایی ۳۰ سال در جنگل ماند. در فوریه ۱۹۷۴ او را پیدا کردند. اگرچه او سربازان فیلیپینی را کشته بود، باتوجه به شرایطی که داشت او را اعدام نکردند و به خانه بازگشت.
پاراگلایدری که از ابر کومولونیمبوس جان سالم به در برد
در ۱۴ فوریه ۲۰۰۷، ایوا ویسنیرسکا، ۳۵ ساله برای مسابقات جهانی پاراگلایدر در استرالیا آماده میشد. او در حال پرواز تا ارتفاع ۹۹۴۵ متری بالا برده شد و خودش را داخل یک ابر کومولونیمبوس دید. ایوا از سرمای شدید و فقدان اکسیژن بیهوش شد. بعد از ۴۰ دقیقه، چترش شروع به پایین آمدن کرد و در ارتفاع ۷۰۰۰ متری به هوش آمد. او توانست روی یک مزرعه فرود بیاید. او زنده ماند، اگرچه به شدت سرمازده شده بود.
مردی که هواپیما را در یکی از خیابانهای نیویورک سیتی فرود آورد
خلبان آمریکایی توماس فیتزپاتریک توانست دوبار با هواپیما در یکی از خیابانهای نیویورک سیتی فرود بیاید. اولین بار، شرط بسته بود که میتواند در عرض ۱۵ دقیقه از نیوجرسی به نیویورک سیتی برسد، او این کار را در ۳۰ سپتامبر ۱۹۵۶ انجام داد، هواپیما را از فرودگاه دزدید، به نیویورک سیتی پرواز کرد، و در خیابان نیویورک سیتی فرود آمد و ۱۰۰ دلار جریمه شد. ۲ سال بعد، با یک نفر دیگر شرط بست که ماجرای فرود او را باور نمیکرد، بنابراین یک هواپیمای دیگر از همان فرودگاه دزدید. او این بار به ۶ ماه حبس محکوم شد.
پنگوئنی که عاشق یک شخصیت انیمه شد
در سال ۲۰۰۷، باغ وحش توبو در ژاپن یک پنگوئن ۱۱ ساله به نام گریپ و همسرش میدوری را خریداری کرد. آنها ۱۰ سال با هم زندگی میکردند، اما میدوری او را تنها گذاشت و سراغ یک پنگوئن جوانتر رفت. گریپ واقعا تنها شد. اما در آوریل ۲۰۱۷، توجهش به یک انیمه به نام هولولو جلب شد. گریپ ساعتها تلاش میکرد تا به آن برسد. این پنگوئن در شبکههای اجتماعی محبوب شد، اما در اثر بیماری در همان سال درگذشت.
شیکاگو چند سانتیمتر بالا برده شد
شیکاگو در منطقه کم ارتفاع و باتلاقی واقع شده، بنابراین درگذشته، راه رفتن بعد از باران در آن غیرممکن بوده است. در سال ۱۸۵۶، مسئولان محلی تصمیم گرفتند کل شهر را کمی بالاتر ببرند و سیستم فاضلاب جدیدی نصب کنند. در دهه ۱۸۶۰، مهندسان با کمک جک پیچی، بلوکهای ساختمانی بزرگ و برخی پیاده راهها را بالا بردند. جالب است بدانید که زندگی در خیابانها و ساختمانها متوقف نشد و مثلا در حالیکه کارگران یک مغازه را بالا میبردند، مردم داخل آن به خرید و فروش عادی ادامه میدادند.
یک پستچی طی ۳۳ سال یک قلعه سنگی ساخت
فردیناند چوال، پستچی فرانسوی بود که عادت داشت هنگام تحویل نامهها سنگهای عجیب را جمع کند. او از سال ۱۸۷۹ به مدت ۳۳ سال با استفاده از این سنگها یک قلعه ساخت. وقتی کار قلعه در سال ۱۹۱۲ به پایان رسید، پستچی خواست که داخل آن دفن شود. چون این کار در فرانسه غیرقانونی بود، ۸ سال دیگر زمان گذاشت و برای خودش یک آرامگاه بزرگ در قبرستان محلی ساخت. این مرد بااستعداد در سال ۱۹۲۴ درگذشت، یعنی یک سال بعد از اینکه آرامگاهش ساخته شد. به هرحال، درست قبل از مرگش، توسط آندره برتون و پابلو پیکاسو به رسمیت شناختاه شد، بعدها هردو شاهکار او به عنوان یادبود میراث فرهنگی ثبت شدند.
فُکی که یاد گرفت حرف بزند
در سال ۱۹۷۱، یک آکواریوم در بوستون فکی که توسط اسکاتی دانینگ بزرگ شده بود را پذیرفت. این مرد چند ماه با فُک زندگی کرده و نام او را هوور گذاشته بود. فُک یادگرفت حرف زدن انسان را تقلید کند. اگرچه دایره واژگانش نسبتا محدود بود. هوور کلمات آشنا را به خوبی تلفظ میکرد. او میتوانست از دیگران بخواهد به او نزدیک شوند یا نامش را بگویند. او همچین میتوانست فریاد بکشد «از آنجا بیا بیرون»
وقتی هوور به آکواریوم سپرده شد، تا ۵ سال حرف نمیزد. تا وقتی که با محیط آکواریوم آشنا شد و شروع به گفتن عباراتی مثل «سلام» «بیا اینجا» و ... کرد. هوور به عنوان اولین پستانداری که توانست حرف بزند مشهور شد.
مردی که ۴۰ سال مردم را میترساند
دیوید جانسون در سانفرانسیسکو زندگی میکند. او را با نام مرد بوتهای میشناسند. دیوید در سال ۱۹۸۰ تصمیم گرفت با یک روش عجیب پول دربیاورد. او پشت شاخههای اکالیپتوس مخفی میشد و با صداهای عجیب مردم را میترساند. مرد بوتهای ۴۰ سال با این کار مردم را سرگرم میکرد. او حدود ۶۰ هزار دلار در سال درآمد دارد.
کندهای که بیش از ۱۲۰ سال روی دریاچه شناور است
در آتشفشان خاموشی در ایالت اورگان، دریاچه دهانه وجود دارد و کنده درختی بیش از ۱۲۰ سال در آن شناور است. این کنده از سال ۱۸۹۶ روی دریاچه است، ۹ متر طول دارد و همیشه عمودی بوده است. احتمالا این کنده بعد از زمین لرزه داخل آب افتاده و آب سرد آن را حفظ کرده است. خود درخت حداقل ۴۵۰ سال سن دارد.
مردی که با بادکنک تا ارتفاع ۴۵۰۰ متری بالا رفت
در سال ۱۹۸۲، لاری والترز از کالیفرنیا تصمیم گرفت با یک صندلی معمولی و ۴۵ بادکنک هلیومی پرواز کند. او رادیو، ساندویچ و اسلحهاش را با خود برد (می خواست با شلیک به بادکنکها فرود بیاید) لاری قصد داشت ۹ متر بالا برود، اما به طرز عجیبی بیش از ۴۵۰۰ بالا رفت. او میترسید به بادکنکها شلیک کند و ۱۴ ساعت در هوا ماند. بعد از ۴۵ دقیقه به چند بادکنک شلیک کرد. او به آرامی پایین آمد تا اینکه بادکنکها به خطوط برق گیر کرده و باعث قطع برق شدند. در نهایت، والترز زنده ماند، اما ۱۵۰۰ دلار جریمه شد و جایزه داروین را هم برد.
دراستی؛ گربهای که شبها دزدی میکرد
سال ۲۰۱۱، یک گربه ۵ ساله به نام داستی از کالیفرنیا به خاطر علاقه زیادش به دزدی معروف شد. او بیش از ۶۰۰ وسیله از باغچه همسایهها دزدید. داستی دستکش، اسفنج، دستمال، کفش، جوراب، لباس زیر، پیش بند، اسباب بازی، ماسک، مایو و ... دزدیده بود. این گربه عادت داشت شبها برای دزدی برود.
زنی که ادعا کرد خرگوش به دنیا آورده و پزشکان حرفش را باور کردند
در سال ۱۷۲۶، ماری توفت ۲۵ ساله از انگلستان توانست پزشکان را متقاعد کند که خرگوش به دنیا آوده است. در واقع، ماری باردار بود، اما جنینش سقط شد. بعدا ادعا کرد که قسمتهای مختلف یک حیوان را به دنیا آورده و جان هاوارد، جراح محلی به مورد او علاقمند شد. او شروع به بررسی موضوع کرد. او چند قطعه از حیوانی را که به نظر می رسید متعلق به خرگوش باشد، به پزشکان مشهوری داد که به او اعتماد داشتند. وقتی پادشاه این خبر را شنید، بهترین پزشکان خود را برای بررسی این مورد باورنکردنی فرستاد. بعد از چند تحقیق، زن اعتراف کرد که دروغ گفته و به جان هاوارد رشوه داده است.
منبع: برترینها
1980