آسیبهای اجتماعی در ایران؛ مرحله هشدار یا خطر؟
در نشست چهاردهم از سری سلسله نشستهای بررسی آسیبهای اجتماعی در ایران وضعیت آسیبهای اجتماعی در ایران بررسی شد.
پانزدهمین نشست آسیبشناسی در ایران با حضور مجید ابهری و مجید مظفر و با اجرای راحله امینیان در خانه مهر رضا برگزار شد و به موضوع رسانه و آسیبهای اجتماعی پرداخت.
در ابتدای نشست راحله امینیان به این موضوع اشاره کرد که عصر حاضر، عصر رسانه است و تأثیر شگرفی در جهت دهی افکار عمومی دارد و گاه آن را دچار افراط و تفریط میکند.
مجری برنامه به عنوان اولین سوال از دکتر ابهری رفتارشناس، پژوهشگر و استاد دانشگاه خواست تا تعریفی از رسانه داشته باشد.
ابهری در پاسخ به این سوال گفت: از دیرباز مردم از دود و آتش به عنوان ابزاری برای اطلاع رسانی استفاده میکردند و امروز هم رسانههای مختلف در واقع جای همان دود و آتش را گرفتند. از نگاه رفتارشناسی اجتماعی، رسانه به عنوان ابزار برقراری ارتباط بین آحاد جامعه عمل میکند و نقشش را خارج از محدوده جغرافیایی برای برجسته سازی اخبار و ارتباط گیری مردم با یکدیگر ایفا میکند.
مظفر روانشناس و عضو هئیت علمی دانشگاه هم در پاسخ به این سوال با بیان اینکه بحث رسانه در واقع یک بستر انتقال ارتباط است و لحظه به لحظه در حال بزرگ شدن و البته نافذ شدن است، گفت: نفوذ رسانه این روزها حتی بیش از کلام پدر و مادر است و بد یا خوب، رسانه این روزها مرزها را درنوردیده و دولتها کمتر مانند گذشته میتوانند روی آن نظارتی داشته باشند که خب همین موضوع باعث ایجاد معایب و محاسنی میشود.
راحله امینیان در ادامه با بیان این موضوع که با گسترده شدن فضای سایبری تعریف رسانه دستخوش تغییراتی شده است از دکتر ابهری خواست تا راهکاری را در مواجهه با این پدیده ارائه دهد.
ابهری در پاسخ به این سوال گفت: گسترده شدن فضای سایبری هم تعریف رسانه را تغییر داده است و هم آن را در موضع انفعالی قرار داده است. رسانههای مکتوب این روزها جایگاه گذشته خود را از دست داده اند و یک به یک در حال جابهجایی از فضای مکتوب به سمت فضای دیجیتال و مجازی هستند، چرا که به اهمیت این فضا واقف شده اند.
امینیان اضافه کرد که با این اوصاف رسانههای مجاری دارند جایگزین رسانههای رسمی میشوند.
ابهری با تأیید صحبتهای مجری نشست، گفت: به عقیده من رسانههای سایبری جایگزین رسانههای رسمی شده اند. در شرایط کنونی که مردم بیشترین وقت خود را با تلفن همراه خود سپری میکنند، طبیعی است که ترجیح میدهند که اخبار خود را در حوزههای مختلف از همین طریق دنبال کنند و منتظر روزنامه فردا نمانند. بر کسی پوشیده نیست که رسانههای کاغذی تا چه اندازه زیر فشار هزینههای مربوط به کاغذ و چاپ هستند. به هر حال هم اکنون یک رقابت نابرابر بین رسانههای فضای سایبری و مجازی به راه افتاده است.
مظفر در پاسخ به این سوال که آیا رقابت نابرابری که بین این دو سبک رسانه وجود دارد یک فرصت تلقی میشود یا تهدید، گفت: به هر حال ما نمیتوانیم جلوی پیشرفت تکنولوژی را بگیریم، اما اشکال کار ما اینجاست که ما بعد از ورود یک تکنولوژی به کشور سراغ فرهنگسازی آن میرویم و نتیجه آن هم این میشود که بعد از اینکه کار بالا گرفت و آسیبهایی گریبانگیر جامعه شد به فکر راه حل های فوری میافتیم. شاید برایتان جالب باشد که بدانید هفت ساعت میانگین استفاده ایرانیان از فضای مجازی است این آمار دو برابر جامعهای نظیر چین است. خب طبیعی است که این فضا میتواند هم فرصت تلقی شود و هم تهدید.
ابهری با بیان اینکه غافلگیری در جامعه ما به یک رفتار نهادینه تبدیل شده است گفت: در جامعه ما سیل میآید ما غافلگیر می شویم، زلزله میآید دچار غافلگیری می شویم. هفت، هشت سال قبل من بارها اشاره کردم که همه گیر شدن فضای مجازی احتیاج به فرهنگسازی دارد. هر فرصتی را ما اگر پیرامونش فرهنگسازی نکنیم آن به یک تهدید تبدیل میشود. فضای مجازی مثل یک اسلحه است اگر دست دزد باشد تهدید به شمار میرود و دست پلیس امنیت به شمار میرود. البته این نکته را نمیتوان نادیده گرفت که فضای مجازی باعث کم شدن پنهانکاری میشود و اخبار در کسری از ثانیه با کمترین سانسور به همه جهان مخابره میشود. من همواره گفته ام و باز هم تاکید میکنم که من مخالف فیلترینگ هستم و بر این باورم که با آموزش میتوان به بچهها آموزش داد که از چه سایتهایی استفاده کنند و سراغ چه سایتهای نروند.
این روزها گوشیهای هوشمند برای بچهها جای خانواده، دوست، همکلاسی، آموزش و … گرفته اند. بنیاد ملی بازیهای رایانهای اعلام کرد بچهها روزانه بین دو و نیم تا چهارساعت از وقتشان را با بازیهای رایانهای و فضای مجازی صرف میکنند. کدام پدر و مادری را شما پیدا میکنید که این مدت را مفید با بچههایشان بگذرانند. فضای مجازی یک زندگی موزائیکی را برای ما ایجاد کرده است، یعنی ما کنار هم هستیم ولی ربطی به هم نداریم.
مظفر در پاسخ به این سوال مجری برنامه مبنی بر اینکه ما در استفاده از فضاهای مجازی وارد مرحله هشدار شدیم یا بحران گفت: اجازه بدهید جواب را با سوالی شروع کنم. اگر دانش آموزی نمره هشت بگیرد ما فوراً بسیج می شویم تا بدانیم اشکال کار کجا است، اما اگر بچه ما خجالتی یا ترسو باشد میگوئیم بچه ما گوشه گیر است یا …، در حالی که اگر یک مهندس، مهندس خوبی باشد اما اعتماد به نفس نداشته باشد بازنده است. این موضوع نشان میدهد که ما چقدر در شناخت هشدار و بحرانهای روانی ضعیف عمل میکنیم. بسیاری از افراد جامعه ما وقتی از گوشی شأن دور هستند دچار استرس میشوند. اینها نشان میدهد که ما از هشدار گذشتیم و به بحران رسیدیم. این روزها بسیاری از بچهها به دلیل تسلط شأن به تکنولوژی بر والدینشان غالب هستند و پدر و مادرها هم معمولاً از ابزاری جز زور در مقابل آنها برخوردار نیستند که این مسئله هم معمولاً جواب معکوس میدهد.
ابهری در بخشی از نشست با پررنگ توصیف کردن نقش تلویزیون در جامعه گفت: این رسانه بعد از پیروزی انقلاب به دانشگاه تعبیر شد، اما ما متأسفانه نتوانستیم از این نقش درست استفاده کنیم. ما باید در صدا و سیما آموزش را محور قرار دهیم اما آن را به شکل جذابی ارائه کنیم و شانه به شانه فضای مجازی پیش رویم. تا چند سال قبل اجازه نداشتیم در رسانه ملی اسمی از اچ آی وی ببریم در حالی که این مشکل در جامعه وجود داشت، دلیلش هم این بود که برخی بیان آن را خلاف عرف و اشاعه منکرات میدانستند و خب وقتی ما دست به مخفی کاری می زنیم در بیان مسائلی از این دست نتیجه اش پررنگ شدن فضای مجازی و شکل گیری رسانههای زرد میشود.
مجری نشست از دکتر مظفر پرسید عدهای در این فضا با جعل هویت به فعالیت میپردازند تا از این طریق به آمال و آرزوهایشان برسند.
مظفر ضمن تأیید این صحبتها بیان کرد: هر انسانی به طور طبیعی دوست دارد که دیده شود اما مشکل اینجاست که مرز دیده شدن در جامعه ما در فضای مجازی پیرامون برخی افراد به مرز خودشیفتگی میرسد. تصور کنید یک نوجوانی که در زندگی اش با مشکلات مختلفی رو به رو است و سرخوردگی را تجربه میکند با جعل هویت، خانواده و… میتواند دنیای خوشایند و مطلوبی را برای خود فراهم کند و در چنین شرایطی چرا باید زندگی واقعی خود را به زندگی مجازی اش ترجیح دهد؟
مجید ابهری در پایان صحبتهایش گفت: من به عنوان یک پدر و برادر از پدر و مادرها میخواهم که در شرایط کنونی، دوستانه در کنار فرزندانشان قرار بگیرند. فراموش نکنید ما در معرض یک سونامی فرهنگی قرار گرفتیم و برای مبارزه با آن احتیاج داریم که جناحها را کنار بگذاریم و هر کسی با هر ابزاری که در دست دارد به فکر کمک کردن به سرزمینمان باشیم. به یک چشم به هم زدن به خودمان می آییم و میبینیم که فرهنگمان از دست رفته است و بین ما و بچههایمان فاصله افتاده است. ما نیاز به کار جهادی برای نجات فرهنگمان داریم.
مظفر هم در پایان با بیان این موضوع که ما برای نجات فرهنگمان احتیاج به چراغ راه داریم گفت: خانوادهها باید تمام تلاششان را به کار ببندند تا فرزند توانمندتری را تربیت کنند. فرزندی که مقاوم است در مقابل هر تهدیدی مقاوم است. دیگر تهدیدها دولتها نیستند بلکه آدم هستند. ما احتیاج داریم که مهارتهای زندگی را به طور دقیق آموزش دهند که دیگر در فلان کشور اگر خودکشی رایج میشود به سایر کشورها سرایت نکند. درکنار خانواده و آموزش و پرورش نقش رسانه ملی هم بسیار پررنگ است رسانه ملی نقشش این نیست که چند ده شبکه داشته باشد بلکه میتواند تنها چهار شبکه داشته باشد اما بهترین راه را ارائه دهد. اکثر شخصیتهایی که ما در فیلم و سریالهای تلویزیونی ارائه میدهیم یا تیپ هستند یا کاراکتر و به شخصیت واقعی نزدیک نیستند. اگر میخواهیم همانندسازی کنیم باید شخصیت واقعی بسازیم. اگر پزشک دهکده موفق میشود چون آدم سازی را آموزش میدهد.
منبع: مهر
1980