وقتی "ولنتاینها" جای جشنهای ملی می نشینند
اگرچه روز
سالهای نخستینی که "ولنتاین" به تازگی در بین جوانان رواج یافته بود خرید کادو و صحبت درباره آن نوعی تابو محسوب و مخفیانه انجام میشد اما اکنون به وضوح شاهد طراحیخاص فروشگاهها و رستورانها، ارایه تخفیفهای ویژه برای این روز و استفاده از رنگ قرمز در دکوراسیون مغازهها هستیم. "ولنتاین" فرهنگ و جشنی غیر بومی است که بیش از ۱۰ سال است توانسته بهانهای برای شادی جوانان کشور در شرایط کمرنگ بودن جشنهای ملی باشد.
عروسک خرسی، بسته شکلات، گل رز قرمز و حتی قلبهای پارچهای و پشمی قرمز رنگ و کوچک از جمله اقلامی است که در روز ولنتاین کادو داده میشود. اگرچه روایتهای گوناگونی از تاریخچه روز "ولنتاین" وجود دارد اما مشهور ترین آن افسانهای رومی درباره یک کشیش به نام "والنتین" است که با وجود منع ازدواج توسط پادشاه، مخفیانه دختران و پسران را به عقد یکدیگر در میآورده که نهایت پادشاه دستور قتل او را صادر میکند. اینگونه میشود که هرساله دختران و پسران جوان این روز را جشن میگیرند و به یکدیگر کادو میدهند. از سوی دیگر بسیاری چنین جشنی را مظهر سرمابه داری و تجمل گرایی میدانند و آن را نهی میکنند.
برخی نیز میگویند نظیر چنین جشنی در تاریخ ایران باستان با نام جشن "سپندارمذگان" وجود دارد. مساله تنها به برگزاری "ولنتاین" ختم نمیشود بلکه در سالهای اخیر همین شرایط برای جشنهایی مثل "هالووین" نیز وجود دارد اما سوال اینجاست چرا ما به جشنهای ملی خود اهمیت چندانی نمیدهیم به طوری که کمتر کسی از چنین جشنهای ملی باخبر است و اینگونه شرایط را برای سوق دادن جوانان به سوی برگزاری جشنهای غیر بومی فراهم میکنیم؟
سید هادی معتمدی آسیب شناس اجتماعی، با اشاره به روز "ولنتاین" و ورود این فرهنگ بیگانه و توجه به آن گفت: اگر بتوانیم تعداد جشنهای ملی، باستانی و مذهبی کشور را با آداب ویژهای نظیر در نظر گرفتن تخفیفات ویژه در فروشگاهها، چراغانی و آتش بازی و... افزایش دهیم مطمئنا جشنهای غیر بومی نظیر ولنتاین و هالووین در میان جشنهای ملی گم خواهند شد و این امر مستلزم اداره ای جدی برای ایجاد نشاط اجتماعی و شادی در جامعه است.
وی با بیان اینکه لازم است با توجه به شرایط به آسیب شناسی برگزاری چنین جشنهایی پرداخته شود، اظهار کرد: علت اصلی رواج جشنهایی نظیر ولنتاین در کشور ما این است که به غیر از اعیاد بزرگی مانند نوروز و فطر به دیگر جشنهای بومی اهمیتی ندادهایم و چندان به جشنهای ملی و باستانی خود آنگونه که باید بها نداده ایم.
این دانشیار دانشگاه علوم بهزیستی و توان بخشی ادامه داد: از سوی دیگر تبلیغات جوامع غربی در فضای مجازی با فیلمها و آوازها و تصاویری که برای اعیاد خود میسازند منجر به گرایش جوان به این جشنها میشود و این هم از مواردی است که در تبلیغ شکوهمند جشنهای ملی از آن غافل بوده ایم.
وی افزود: چرا ما دستجات شادی و گلریزان را برای تولد معصومین و امامان راه نمیاندازیم؟. با افزایش جشنها و اهدای شادی به جامعه میتوان گرایش مردم را به سوی جشنهای ملی سوق داد، در غیر این صورت گرایش به جشنهای غیر بومی میتواند تبعاتی را برای فرهنگ اجتماعی، ارتباطی، ملی و مذهبی و اسلامی به همراه داشته باشد که در نهایت دوگانگی هویت و بیگانگی از هویت ملی را ایجاد می کند. اهمیت ندادن به جشنهای داخلی منجر به این میشود مردم اعم از پیر و جوان جشنهای غیر بومی را بهانهای برای ابراز شادی قرار دهند.
به گفته معتمدی، گرایش جوانان به سوی جشنهایی که اطلاعات زیادی نسبت به محتوای آن نداریم طبیعتا تبعاتی را به همراه خواهد داشت. طبیعی است که در محتوای این جشنها مسائل فرهنگی بیگانه نیز گنجانده میشود چراکه تبلیغ برای این جشنها هیچگاه با نیت خیر انجام نشده است.
این متخصص اعصاب و روان همچنین گفت: فعالان حوزه فرهنگی و مسئولین میتوانند برای مقابله با چنین جشنهایی، روزهایی را تحت عنوان روز "یاران" یا روز "همسران" ایجاد کنند و برای آن آداب برگزاری خاص و یا آهنگی خاص در نظر بگیرند. جشنی که به عنوان روز ازدواج برای سالروز ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) در تقویم ما ثبت شده است تنها در حد یک کلام و بیان است، نه آداب برگزاری مخصوصی دارد و نه کادوی مخصوصی در آن روز رد و بدل میشود و نه حتی برنامه ویژهای برای آن در نظر گرفته شده است.
این آسیب شناس اجتماعی تصریح کرد: به جای مقابله با جشنهای غیر بومی باید توجه کرد که جوانان بر چه اساسی به سمت جشنهای غیر بومی گرایش پیدا میکنند، باید این نیازها را پیدا و برایش جایگزینی ایجاد کرد و با هزینههای کم برای برگزاری اعیاد برنامه ریزی کنیم. با برنامه ریزی برای اعیاد ملی، جشنهای غیر بومی اینچنین رواج نمییابند.
به گفته معتمدی با برنامه ریزیهای کم هزینه نظیر رایگان کردن بلیط سینما برای افراد بالای ۷۰ سال، رایگان کردن بلیط مترو برای بازنشستگان، رایگان کردن بلیط اماکن دیدنی و تدارک جشنهایی با موسیقی های محلی و... میتوان این شادی و نشاط را به جامعه بازگرداند.
این دانشیار دانشگاه علوم بهزیستی و توان بخشی ادامه داد: اگر حساسیتی برای مقابله فرهنگی با این جشنها در جامعه ایجاد نشود طبیعی است که به مرور زمان این جشنها به صورت فرهنگی میان جوانان رواج پیدا کند و در حدی پیشرفت کند که به جشنی بومی و داخلی تبدیل شود.
معتمدی در پایان تاکید کرد: ما در تاریخ باستانی خود جشن زمین و شروع زمستان، باروری و باران داریم، این در حالی است که اگر مسئولین و فعالین فرهنگی به فکر نباشند ممکن است جشن تمامی کشورها وارد فرهنگ جامعه ما شود و روزی برسد که حتی مردم جامعه ما روز "گاو بازی" را هم جشن بگیرند. باید به همان میزان که برای روزهای عزاداری در کشور اهمیت قائل هستیم و به درستی هم این روزها مهم هستند برای روزهای جشن و شادی نیز اهمیت قائل شویم تا اینگونه جامعه را به سمت شاد زیستن پیش ببریم.
منبع: ایسنا
70
روز عشق به هر زبانی و فرهنگی باشه برای ما ارزشمنده.. اما روز عزا و خشم و مرگ به هر زبانی باشه برامون دلگیر و زنندس... ما عزا زده ایم
مردم بهانه ومناسبتی برای شادی کردن میخوان کاش وضع اقتصادی مردم این نبود همه هرروز را جشن میگرفتن کنار خانواده