رییس کل سازمان نظام پزشکی در واکنش به علت امتناع پزشکان از خدمت در مناطق محروم:
پول نمیدهیم و انتظار داریم پزشک متخصص ۱۰ سال در منطقه محروم خدمت کند
یک روز بعد از اعتراضات تند رییس کل سازمان نظام پزشکی به طرح اخیر شورای عالی انقلاب فرهنگی درباره افزایش ظرفیت پذیرش رشتههای پزشکی، وزیر بهداشت، رییس فرهنگستان علوم پزشکی کشور، رییس کل سازمان نظام پزشکی و رییس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس در نامهای از رییسجمهوری خواستند طرح افزایش ظرفیت پزشکی از دستورکار خارج شود.
در این نامه که به امضای بهرام عیناللهی، علیرضا مرندی، محمد رییسزاده و حسینعلی شهریاری رسیده، از ابراهیم رییسی؛ رییسجمهوری و رییس شورای عالی انقلاب فرهنگی خواسته شده طرح افزایش ظرفیت پزشکی از دستور کار شورای عالی انقلاب فرهنگی خارج شود.این نامه یک روز بعد از اولین نشست مطبوعاتی رییس کل سازمان نظام پزشکی منتشر شد؛ یک روز بعد از آنکه محمد رییسزاده، در اظهارات تندی، از تصمیم وزیر علوم برای ادغام آموزش پزشکی در وزارت علوم و اجرای طرح افزایش ظرفیت رشتههای پزشکی و تعرفههای غیرواقعی خدمات درمانی انتقاد کرد و به قوای سهگانه بابت تبعات بیتوجهی به حقوق جامعه پزشکی هشدار داد. رییسزاده در این نشست خبری اعلام کرد که با این رقم تعرفهها، نباید منتظر ماندگاری پزشکان در مناطق محروم باشیم و به دولت اخطار داد که در صورت تصویب افزایش کمتر از 60 درصد تعرفههای خدمات درمانی که در واقع، مطابق پیشنهاد تاکیدی سازمان نظام پزشکی است، نماینده صنف پزشکان به عنوان یک از اعضای صاحب رای در شورای عالی بیمه، از امضای این مصوبه خودداری میکند. در حاشیه این نشست خبری، سوالاتی از محمد رییسزاده پرسیده شد که در ادامه، پاسخ رییس کل سازمان نظام پزشکی را میخوانید.
چند روز قبل، خبرگزاری ایلنا گزارشی درباره محرومیت 20 روستای شهرستان خاش سیستان و بلوچستان داشت و اینکه مردم این روستاها، آب و جاده و امکانات اولیه ندارند. چرا مردم در آن مناطق محروم میتوانند زندگی کنند ولی پزشکی که سوگندنامه برای حفظ جان انسانها امضا کرده نمیتواند؟ مصداقهای نگهداشت پزشکان در مناطق محروم چیست؟
چون تعرفهها واقعی نیست، پزشک متخصص طب اورژانس در جنوبیترین نقطه کشور، امروز با طرحهای پلکانی، 6 یا 7 میلیون تومان دریافتی ماهانه دارد. این دریافتی باید واقعی شود چون در شهرهای کوچک، امکان کار در بخش خصوصی هم وجود ندارد. پزشک طب اورژانس شاغل در اهواز با 10 شب کشیک، بعد از معاینه چند بیمار موظف در بخش دولتی، میتواند در بخش خصوصی هم کار کند ولی در شهرهای کوچک باید به همان بخش دولتی قناعت کند. با این تعرفهها، پزشک در منطقه محروم منتظر پایان طرح است که خودش را از آن منطقه آزاد کند. این شرایط و پرداختها در مناطق محروم باید جبران شود. برخی پزشکان طرح در مناطق محروم، فرزندان محصل دارند و باید مدارس این مناطق مناسب باشد. در این مناطق، امکانات رفاهی مناسبی وجود ندارد و حتی منزل خوبی در اختیارشان قرار نمیگیرد. امروز بیشترین مشکل را در همکاران طرحی یا اعزامیهای فاصله فارغالتحصیلی تا طرح شاهدیم؛ پزشکی که حقوق رزیدنتی دریافت میکرده و حالا امتحان بورد را گذرانده و باید به مدت چند ماه منتظر تقسیم باشد و پس از تقسیم، تا زمان دریافت اولین کارانه، 6 یا 7 ماه طول میکشد در حالی که این پزشک در این مدت و معادل 8 ماه، هیچ دریافتی ندارد. این پزشکان بارها به سازمان نظام پزشکی درخواست وام دادهاند چون به عنوان مثال، متخصص چشم از تیر ماه و پس از امتحان بورد تخصصی، تا اسفند یک ریال دریافتی نداشته و حالا همین متخصص به منطقه محروم اعزام میشود بدون آنکه امکانات رفاهی به او بدهیم و از همین متخصص میخواهیم که 10 سال هم در این منطقه محروم خدمت کند. برای پزشکان اعزامی به مناطق محروم یا باید شرایط کار فراهم کنیم یا هزینه ماندگاری در مناطق محروم را جبران کنیم، چون این پزشکان در این مناطق، جز اشتغال در مرکز دولتی و آن هم با دریافتی محدود هیچ امکان دیگری ندارند.
طبق قانون مصوب مجلس، پزشک نمیتواند اشتغال همزمان در بخش دولتی و خصوصی داشته باشد.
ولی هزینه زندگی همین پزشک باید تامین شود نه اینکه بگوییم حالا که دوره طرحت در منطقه محروم تمام شد، باز هم با همین دریافتی محدود بمان و خدمت کن.
گفتید در کشورهای دیگر مردم 3 ماه و 6 ماه برای خدمات پاراکلینیک در نوبت انتظارند. این را هم بگویید که مردم در آن کشورها برای دریافت خدمات بیمهای در انتظارند، چون در آن کشورها، اگر کسی بخواهد خدمات غیر بیمهای بگیرد باید هزینه خدمت را از جیبش پرداخت کند.
در کشورهای خارج اصلا خدمت خارج از بیمه ندارند.
مثلا در امریکا اگر زن باردار، شخصا بخواهد سزارین شود باید از جیب این هزینه را بدهد چون بیمه تقبل نمیکند.
من گفتم در کانادا 6 ماه منتظر خدمات بیمهای میمانند، چون در موارد غیر اورژانس، هیچ خدمت خارج از پوشش بیمه ارایه نمیشود در حالی که در ایران چنین مدت انتظاری برای خدمات با پوشش بیمهای نداریم.
شما به بیمارستانهای تامین اجتماعی بروید چون من به عنوان بیمه شده به این بیمارستانها میروم. در بیمارستان تامین اجتماعی، اگر پزشک بیمارستان برای من امآرآی مینویسد، باید 4 ماه در نوبت انتظار انجام امآرآی بمانم در حالی که اگر بخواهم از جیب خودم هزینه امآرآی بدهم، مرکز امآرآی کوثر، همین امروز به من وقت میدهد.
این هم یک فرصتی است در ایران.
شما خواستار افزایش 60 درصدی تعرفه خدمات پزشکی شدهاید. حتما گزارشهای وزارت بهداشت را میبینید یا از پزشکان میشنوید. دکتر حریرچی (قائممقام وزارت بهداشت) اعلام کرد که با همین تعرفهای که میگویید غیر واقعی است، سالانه حدود 700 هزار نفر جمعیت نیازمند درمان، به زیر خط فقر میروند به این معنا که وسایل زندگیشان را میفروشند تا قادر به پرداخت هزینه درمان باشند. بیش از این تعداد 700 هزار نفری، کسانی هستند که درمان را رها میکنند. صاحبان برخی مراکز پاراکلینیک به من گفتند که وقتی به خانوادهها هزینه 4 میلیون تومانی یک آزمایش ژنتیک را میگویند، خانواده بدون انجام آزمایش، میرود چون چنین پولی ندارد. شما میگویید تعرفه خدمات درمانی 60 درصد اضافه شود. حدود 12 میلیون کارگر بیمه شده در کشور داریم که البته تمام خدمات درمانی هم برای این قشر، رایگان و تحت پوشش بیمه نیست. این افراد چطور باید تعرفه 60 درصدی را پرداخت کنند؟
بیمه باید این هزینه را بپردازد.
شما در طول 8 سال گذشته شاهد بودید که مجلس، بارها طرحی را مصوب و دولت را موظف به پرداخت هزینهها برای یک خدمت مشخص کرده. به عنوان نمونه، قانون تعرفه خدمات پرستاری در مجلس تصویب شده و دولت به راحتی گفته پول ندارم و پرداخت نمیکنم. چه اتفاقی میافتد؟ یا بیمارستان قراردادش را با سازمان بیمهگر قطع میکند یا سازمان بیمهگر، برای اینکه سرپا بماند، سطح خدماتش را کاهش میدهد و بنابراین، افزایش 60 درصدی تعرفه خدمات درمانی باز هم به ضرر مردم خواهد بود. شما خواستار افزایش 60 درصدی تعرفه خدمات درمانی هستید اما آیا حقوق کارگر 60 درصد افزایش داشته؟
چرا با حقوق کارگر مقایسه میکنید؟ مگر تعرفه فقط دستمزد است؟ در یکسال گذشته، قیمت تجهیزات پزشکی 217 درصد رشد کرده. قیمت لوازم مصرفی، 137 درصد رشد کرده. اما دستمزد کارکنان بخش درمان فقط 57 درصد افزایش داشته. تعرفه اجزای متفاوت دارد. اتفاقا درخواست ما برای جزو حرفهای خدمات درمانی همین بوده و مکتوب هم اعلام کردیم که میزان افزایش در جزو حرفهای، متناسب با افزایش دستمزد کارگری باشد.
ولی حداقل دستمزد کارگری امسال 34 درصد افزایش داشته.
ما هم همین میزان افزایش را میخواهیم.
شما پیشنهاد افزایش 60 درصدی تعرفهها
را دادهاید.
تعرفه یک عدد گلوبال است. ما در جزو حرفهای که همان افزایش دستمزدهاست، افزایش مطابق با افزایش حداقل دستمزد کارگری را قبول داریم.
امروز بعد از پایان دولت دوازدهم میشود در مورد ایرادهای طرح تحول سلامت صحبت کرد. طرح تحول سلامت چه ایراداتی داشت؟
طرح تحول سلامت نقاط مثبت و نقاط ضعفی داشت. ابتدای اجرای طرح تحول سلامت، مسوول بسیج جامعه پزشکی بودم و گفتم طرح تحول سلامت خوب است به شرطی که الزاماتی رعایت شود و نظارتها اجرا شود وگرنه به ضد خودش تبدیل خواهد شد. من با نبش قبر بحثهای گذشته تا حدی که به روند آینده کمک کند، موافقم. نقطه قوت طرح تحول سلامت، افزایش دسترسی مردم به خدمات سلامت در مناطق محروم و افزایش دریافتی کادر درمان تمام وقت شاغل در مناطق محروم و مدیران حوزه سلامت در این مناطق بود. اما اشکال این بود که برای این پرداختها در ابتدا مرزی ایجاد نشد اما بعدها محقق شد. همپای طرح تحول سلامت باید راهنماهای بالینی نوشته و بر اجرای آنها نظارت میشد که این اتفاق نیفتاد. وقتی قیمت یک تشخیص بالینی، افزایش مییابد بدون آنکه نظارت و راهنمای بالینی برای انجام این تشخیص ایجاد شود به این معناست که مجری این تشخیص بالینی، معادل دفعات تشخیص، دریافتی خواهد داشت و این میتواند فسادزا باشد، چون وقتی تعرفه یک عمل جراحی بالاست و پول هم برای پرداخت تعرفه موجود است اما نظارتی بر اندیکاسیون این عمل جراحی وجود ندارد، فساد ایجاد میشود. اشکال دیگر طرح تحول سلامت این بود که اعضای هیات علمی، از آموزش به سمت درمان رفتند؛ عضو هیات علمی به جای دریافت درآمد ثابت و همزمان کردن آموزش و درمان، تصور کرد که با صرف وقت بیشتر در اتاق عمل، دریافتی بیشتری خواهد داشت و بنابراین، وزن آموزش هم کاهش یافت چون از یک سو، دریافتی عضو هیات علمی در عملهای جراحی بالا بود و همزمان، نظارت چندانی هم بر تعداد عملهای جراحی انجام شده توسط اعضای هیات علمی وجود نداشت در حالی که درمان و آموزش باید متوازن میشد نه اینکه عضو هیات علمی، شب تا صبح را در اتاق عمل صرف کند. علاوه بر این، همزمانی درمان و بهداشت و پیشگیری هم رعایت نشد.
که غفلت از پیشگیری باعث افزایش هزینههای درمان هم شد.
البته افزایش توجه به درمان، منجر به ارایه خدمت بهتر در مراکز دولتی شد چنانکه بیمار ما در بیمارستان دولتی، دیگر نیاز به تهیه پروتز از خارج بیمارستان نداشت و مراکز دولتی هم نیازی به ارجاع بیمار به بخش خصوصی نداشتند اما چنانچه آموزش و پیشگیری و نظارت و راهنماهای بالینی، به موازات هم پیش میرفت، شاید آسیبهای طرح تحول سلامت کمتر میشد.
از مردم که خوب پول میگیرند ، بقیه اش را نمیدانم