شکوه مادرانگی در زنی استثنایی /فیلم
گفت و گو با هما خانی، مادر دو معلول و داستان زندگی او را ببینید.
فرزند اولم با معلولیت ناشنوایی به دنیا آمد و این برایم خیلی ناراحت کننده بود.
با پیگیریهای درمانی، دخترم در ۵ سالگی توانست مانند دیگر همسنوسالهایش صحبت کند.
برای فرزند دوم، تصمیم به سرپرستی یک کودک ناشنوا گرفتم و این جرقه حین درمان دخترم به ذهنم رسید، کودک ناشنوایی از بهزیستی برای درمان میآوردند که دوست داشت خودش را به آغوش مادران بیاندازد.
شرایط مالی بهزیستی برای فرزندخواندگی را نداشتیم
همسرم در پاسخ به پیشنهاد من برای به سرپرستی گرفتن یک کودک ناشنوا موافقت کرد.
بهزیستی شرط گذاشت که برای گرفتن فرزند باید ملک داشته باشیم، ما هیچ چیزی نداشتیم، شوهر من یک کارمند کاملا معمولی است.
از طریق یکی از آشنایان با گروه آقای عابدشاهی آشنا شدیم و توانستیم با کمک آنها، به بهزیستی درخواست یک کودک ناشنوا بدهیم.
روال اداری را انجام دادیم و رضا را به ما معرفی کردند که آن زمان یک سال و دو ماه سن داشت.
اولین بار که رضا را دیدم خیلی شوکه شدم چون خیلی ضعیف بود.
همان اولین بار که رضا را در آغوش گرفتم متوجه شدم دست و پاهایش سفت است.